اشگ تنهائی!

زیر ابرهای سیاه

خرامان خرامان

در کوچه های درهم کوبیده و گل گون؛

از دید ستارگان   مستورمیشوم؟

 تا با شلخته بازی های  شرمساری

 کودک وار خود را

بر تارهای درهم تنیده اسارت

بیاویزم

و در اوج خیال کودکانه

آرزوهای بر باد رفته را

تمنا کنم!

ای  وای بر من

 که از اشگ  تنهائی کودکان

جرعه جرعه مینوشم!

 

 

رضا باقری

07.02.2013  فرانکفورت