برای تامین حداقل دستمزد

 باید متحد و سراسری مبارزه کنیم!

حشمت محسنی

 

با سپری شدن سال 91 و فرارسیدن سال 92 مساله تعیین دستمزد بار دیگر با سرنوشت عموم کارگران و حقوق بگیران کشورمان گره میخورد و در حد خود یکی از مسایلی را تشکیل میدهد که مختصات کشاکش میان جنبش کارگری و دولت و سرمایه داران کشورمان را منعکس و معین میسازد. تعیین حداقل دستمزد  در کشور ما از میان مولفه های متعدد،   دستکم از سه مشخصه برجسته برخوردار است:

1- میان دستمزد اسمی و دستمزد واقعی، شکاف قابل ملاحظه ای وجود دارد. به سخن دیگر، میان میزان دریافتی کارگران از کارفرما  یا دولت در ازای فروش نیروی کار خود، با میزان واقعی قدرت خرید کارگران فاصله ای پُرنشدنی وجود دارد.

2- میان حداقل دستمزد با نرخ تورم نیز فاصله چشمگیری دیده میشود، که نتیجه مستقیم آن از یک سو منجر به افزایش درآمدهای پولی سرمایه داران نوکیسه به زیان اکثریت مزد و حقوق بگیران میشود و از سوی دیگر به نوبه خود باز هم قدرت خرید آنها را به شدت کاهش میدهد.  در سال 91 در حالی که اولیا علی بیگی یکی از اعضای شورای عالی کار، خطر فقر را یک میلیون و پانصد هزار تومان  اعلام میکند، حداقل دستمزد کارگران توسط همین نهاد 389 هزار و 745 تومان تعیین شده است. 

3-  میان توده کارگران و نهاد متولی تعیین حداقل دستمزد سراسری اختلاف منافع بنیادین وجود دارد. واقعیت این است که در تعیین حداقل دستمزد متناسب با  نرخ واقعی تورم کارگران وانبوه عظیم مزد و حقوق بگیران نمایندگی نمیشوند و غایب بزرگ صحنه به شمار میروند. شورای عالی کار به عنوان متولی تنظیم حداقل دستمزد از دولت، کارفرمایان و ایادی شبه کارگری رژیم (شورای اسلامی) تشکیل میشود که دخلی به جنبش کارگری ندارند.

از منظر جنبش کارگری، بنا به مختصات بالا،  تعیین حداقل دستمزد در کشورمان امری بی  معنا جلوه میکند، چرا که در این سالها در بخش قابل توجهی از واحدهای اقتصادی حتی همین دستمزدهای تعیین شده از سوی پایوران رژیم اسلامی نیز به موقع پرداخت نشده و نمیشود.   چه رسد به این که یک زندگی در خور شان انسانی را فراهم کند.

در این میان جنبش کارگری و بخش اعظم حقوق بگیران چه میتوانند بکنند و چه باید انجام دهند؟ مبارزه برای تعیین حداقل دستمزد بدون تشکل سراسری کارگری اگرچه ناممکن نیست اما کاری است سخت دشوار. آیا تا دستیابی به تشکل سراسری کارگران مبارزه برای تحمیل حداقل دستمزد متناسب با نرخ تورم کاری عبث محسوب میشود؟ رابطه مبارزه برای دستمزد با تشکل کارگری رابطه ای یک طفره نیست. بر بستر مبارزه برای حداقل دستمزد میتواند تشکل کارگری شکل بگیرد و یا از طریق تشکل کارگری میتواند حداقل دستمزد به نظام سرمایه داری تحمیل شود.  شرایط مشخص کشور ما یکی از نمونه هایی میتواند باشد که دیالکتیک تشکل کارگری- خواست کارگری را نشان دهد.

مبارزه برای حداقل دستمزد متناسب با نرخ تورم همچون یکی از خواستهای پایه ای کارگران به سهم خود میتواند حلقه اتصال شبکه های کارگری در  سراسر کشور به شمار رود و پایه های تشکل سراسری را پی ریزی نماید. در این میان همفکری با روشنفکران و فعالان چپ که از حقوق کارگران دفاع میکنند یک نیاز حیاتی هم برای جنبش کارگری و هم برای جنبش چپ محسوب میشود.  در کنار فعالیتهای خلاق و عملی خود، جنبش کارگری برگزاری همایشهای کارگری ، تهیه طومارهای بزرگ کارگری در ابعاد میلیونی، تجمع در استادیومهای ورزشی، دعوت از کارشناسان اقتصادی برای بررسی و تعیین نرخ واقعی تورم  ... از جمله اقدامهایی میتواند باشند که جنبش پراکنده کارگری کشورمان از آن سود جوید.