شمارش معکوس !

  

     انتخابات آزاد طی حیات استبدادی جمهوری اسلامی نه وجود داشته و نه رژیم اجازه طرح آنرا داده است. در جامعه‌ای که طی بیش از سه دهه، همه ی نیروهای اپوزیسیون از راست تا چپ و از مذهبی تا غیر مذهبی و خودی و غیر خودی قلع و قمع شده اند، سخن از  « همیشه آزاد » بودن انتخابات که خامنه ای در هفته‌ های نخست تبلیغات انتخاباتی با تبختر فریاد زد، بیشتر به درد قلم به مزدان و قشرهای متعصب گوش به فرمان وابسته به حاکمیت می خورد.

       زمینه ی آغازینی که دستگاه ولائی ــ امنیتی برای انتخابات امسال بوجود آورده است، علائم و آثار همان فضای رعب و وحشت همیشگی را بهمراه دارد. این فضا با طرح « مهندسی ی انتخابات » تداوم پیدا می‌کند و طبیعی است که با واکنش کسانی چون احمدی نژاد روبرو شود که خود با این راه‌ کار انتخاب شد. در گیری احمدی نژاد با کسانی که « مدیریت و مهندسی انتخابات » را در مصاحبه‌ ها و رجز خوانی های خود مطرح می‌کنند، نشان از آن دارد که باند او که طعم قدرت را چشیده است، حاضر نیست میدان را به سادگی به باند دیگر محافطه کاران یا اصلاح طلبان واگذارد. طرح « هرکس یک رأی دارد »، « مکتب ایرانی » یا « زنده باد بهار » از طرف احمدی نژاد همگی مشخص کننده ی اختلاف فکری او با بیت رهبری و شخص خامنه ای است.

     احمدی نژاد ثمره ی دستگاه نظامی ـ امنیتی است و همه ی پله های نردبان ترقی را در زمینه ی سرکوب، فریب و عوام فریبی طی کرده است. در کارنامه ی ریاست جمهوری خود « افتخار تحقق ! » طرح هدفمندی یارانه ها را دارد. سوء مدیریت او حتی در مورد همین طرح هم بر کسی پوشیده نیست. او فرمانده ی شکست‌ خورده ایست که احتمالا برای سرپوش گذاشتن بر ضعف هایی که در اداره ی سیاست و اقتصاد کشور داشته، علاوه بر فرا افکنی و کشیدن پای غرب و مساله ی تحریم ها پرونده های دیگری را جهت شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت های خود گرد آورده است. دستگاه رهبری با آگاهی به دست داشتن در این شکست ها، دست کم، تا پایان دوره ی ریاستش با او دست به عصا پیش خواهد رفت. احمدی نژاد را در این کارزار انتخاباتی باید یک استثناء تلقی کرد.

     موقعیت دیگر فعالین کارزار انتخابات متفاوت است و همه وانمود می‌کنند که قوانین بازی  تعیین شده از سوی رهبر را رعایت می کنند. فعال ترین آن‌ها، عسگر اولادی است که تا کنون بسیار تلاش کرده است موسوی و کروبی را از زیر ضرب و خصومت رهبر خارج کند و حتی به توبه بکشاند و با این کار هم اعتباری که این بخش از اصلاح طلبان با مقاومت و ایستادگی در مقابل رهبر کسب کرده‌ اند را بی اثر و هم خیال رهبر را از « فتنه ی جدیدی » که ممکن است در راه باشد، آسوده سازد تا بدین ترتیب، با وارد شدن اصلاح طلبان به فعالیت معادله سیاسی را به ضرر احمدی نژاد برهم زند و در نتیجه بیت رهبری را متقاعد نماید که راه برون رفت از مشکل احمدی نژاد میدان دادن به نیرویی اصلاح طلب یا میانه رو و به فراموشی سپردن اشتاباهاتی است که با انتخاب مهندسی شده ی او بوجود آمده است.

      هیچ یک از تلاش‌های عسگر اولادی و رفسنجانی، دو ستون اصلی ی حفظ نظام، نه توانسته است رهبر را به آزادی موسوی و کروبی ترغیب کند و نه کسانی را قانع کند که احمدی نژاد را رقیب درد سر ساز در انتخابات پیش رو میدانند. « نامه ۷۷۵ نفر از فعالان اجتماعی، طلاب و دانشجویان جبهه گفتمانی ی سوم تیر در سراسر کشور» به آیت الله مصباح یزدی مرحله بعدی تلاش‌ها بمنظور کند کردن شمشیر جناح محافظه کار و باند احمدی نژاد علیه یکدیگر و پیدا کردن شیوه ای برای پایین کشیدن فتیله ی چراغ احمدی نژاد در صحنه ی تاریک و نامعلوم کنونی است. در این نامه آمده است: « امروز ترس از متهم شدن به انحراف برای برخی دوستان ما تبدیل به کابوسی شده که عملاً موجبات حذف گزینه های اصلح که در بدنه ی دولت حضور دارند را مهیا ساخته و آن‌ها را به سوی گزینه های ضعیف‌تر سوق داده است. متأسفانه برخی اخبار « در گوشی » جریان خبر ساز ، خطوط قرمزشان جابجا شده است و علاوه بر اینکه بر خلاف راهبرد رهبر معظم انقلاب، برخی حاشیه سازی های فکری و رفتاری را هم وزن فتنه می خوانند.... » ( ۱ ) در این نامه از مصباح یزدی خواسته اند نامزد اصلح را معرفی کند.

       این حرکت بیش از آنکه هدفش رهنمود خواستن از مصباح یزدی باشد تلاشی است در جهت یافتن راه‌ کاری بمنظور تشنج زدایی و یکپارچه کردن دو بخش اصولگرای نظام در مقابل حضور اصلاح طلبان و احتمال اقبال بیشتر از آن‌ها در انتخابات خرداد. مصباح یزدی پیشتر، به گزارش حوزه احزاب خبرگزاری فارس، تکلیف همه را روشن کرده بود : « اگر در انتخابات امر دایر شد بر اصولگرا و اصلاح طلب، همه باید بر روی اصولگرا اتفاق کنند و نظرات دیگر خود را کنار بگذارند و بر روی شخصی اجماع کنند که در مقابل آن‌ها رأی داشته باشند. » او با اعتقاد به اینکه اصلاح طلبان دیگر قدرت و امکانات رسانه ای انتخابات هشتم ریاست جمهوری را ندارند، گفته است: « …. آن‌ها در موقعیتی هستند که چه کسی را انتخاب کنند که رد صلاحیت نشود، سران آن‌ها قطعاً رد صلاحیت می‌شوند از این رو به دنبال فردی هستند که سابقه نسبتاً خوبی داشته و رأی بیاورد اما بعید است مردم به آن‌ها اقبال داشته باشند. »

    اظهارات صریح مصباح یزدی در باره ی رد رهبران اصلاح طلب و توصیه اتفاق و اتحاد به اصولگرایان در عین خبر دادن از تصمیمات مهندسی شده ی پشت پرده کاست حکومتی، بیم و وحشت حاکمیت از تصمیم مردم به گزینه ای جز اصولگرایان میدهد. این تصمیم نه فقط شامل موسوی و کروبی بلکه خاتمی را هم در بر می گیرد، بطوریکه حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، در اشاره ی غیر مستقیم به رئیس جمهور سابق و تصمیم جمعی از اصلاح طلبان به نامزدی خاتمی، آنرا « پرروئی» خواند و « به کشورهای غربی مرتبط کرد !! » ( ۱۱ آپریل )

     اصلاح طلبان که شش ماه پیش گفته بودند در انتخابات شرکت نخواهند کرد، چون: « در موضع حاکمیت چیزی تغییر نکرده است. »، ( سایت کلمه اظهارات علی شکوری فرد، عضو شورای مرکزی تشکل اصلاح طلب ). با تجدید نظر در موضع پیشین خود به رقابت انتخابانی پیوستند و با « اعلام موجودیت ستاد آفتاب صبح امید. » بیانیه آغازین خود را روز دو شنبه ۸ آپریل با هدف نامزدی خاتمی منتشر کردند. ( ۲ ) در این بیانیه ادعا شده است که کسی که تجربه و توانایی ی نجات کشور از بحران کنونی را دارد شخص خاتمی است. در بخشی از این بیانیه آمده است : « …. یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری فرصتی دیگر فراروی ملت است تا چشمه های زلال « امید » قلب هاشان را به هم گره بزنند و برای « نجات » ایران با استعانت از خداوند متعال و به پشتوانه  درک مشترک از شرایط موجود کشور، حماسه ای نو بسازند، حماسه ای معطوف به بنای دولتی پاسخگو که نماد کارآمدی، صداقت و متکی به رأی مردم باشد و تجلی ی آرمان‌های انقلاب اسلامی در قالب اجرای بدون تنازل قانون اساسی فصل الخطاب همه مسئولان شود. حماسه ای که در آن « آفتاب صبح امید » ملت از شرق سیاست طلوعی دیگر باره داشته باشد. »

      صرفنظر از فضای احساساتی ای که بر این بیانیه غالب است، مطلب جدیدی که گامی فراتر از خواست های چهار سال پیش موسوی به پیش گذاشته باشد، به چشم نمی خورد. آنچه اصلاح طلبان با اجرای بدون تنازل قانون اساسی می‌طلبند دقیقاً همان چیزی است که خامنه ای چهار سال پیش  با انتصاب احمدی نژاد به خاک سپرد و سکان کشور را کاملاً به دست سپاه و نیروهای امنیتی ــ نظامی داد. آیا دستگیری و زندانی کردن صدها اصلاح طلب علاوه بر دستگیری ی صدها روزنامه‌ نگار، هنرمند، مبارز حقوق شهروندی، حقوق بشر، حقوق ملیت ها و اقلیت‌های مذهبی گویای این واقعیت تلخ نیست که این وضعیت جدید را نمی‌توان با کلمات « حماسه ای نو »، « فصل الخطاب » یا « آفتاب صبح امید » از میان برد ؟

    شوراندن احساسات مردم بدون سازماندهی سراسری و بدون برنامه ی مطالباتی که ریشه در اعماق جامعه داشته باشد و بتواند کارگران، همه ستمدیدگان و آزادیخواهان را به رو در رویی با رژیم قرارد دهد، جز سپردن مردم به جان آمده از خفقان و فلاکت به دست قاتلان و قمه بدستان چه پی آمد دیگری میتواند داشته باشد؟ دفاع از اجرای بی تنازل قانون اساسی امروزه بمعنی حفظ وضع موجود و نادیده گرفتن بیش از سه دهه مطالبات معوقه ی اکثریت جامعه و تأیید همه تبعیضاتی است که قانون اساسی به مردم تحمیل کرده است. « استفاده از هر روزنه ای و شرکت در انتخابات و بشیوه های دمکراتیک به اصلاح امور پرداختن » که جواد اطاعت یکی از اصلاح طلبان مطرح میکند، در شرایطی است که همه ی ارگانهای اقتصادی و سیاسی در دست سپاه و نیروهای اطلاعاتی – امنیتی و دیگر ارگانهای سرکوب متمرکز است، در شرایطی است که این نیروها و روحاینون وابسته به آن‌ها در تدارک مسدود کردن هر نوع روزنه ای هستند که اصلاح طلبان خواب آنرا می‌بینند و در شرایطی است که سرداران و مبلغین آن‌ها وقیحانه رهنمود کشتار می دهند، برای نمونه سردار نقدی می گوید: « هیچ‌ کس نباید منتظر دستور باشد. » ( ۳ ) ، « بسیج خط شکن حماسه ی سیاسی و اقتصادی است. » و کسانی چون جنتی هشدار می‌دهند که : «  دستگاه‌ های امنیتی باید در اجرای عدالت کوشا باشند و ناظرین باید وظائف خود را به خوبی انجام دهند. » ( ۴  )

      پشیمانی رفسنجانی از سپردن بخشی از اقتصاد بدست سپاه و رهبر سازی اش امروزه جز نگرانی از افول جایگاه اساسی خود و دیگر روحانیونی نیست که زمانی یکه تاز مطلق میدان قتل و غارت بودند. ( ۵ ) تلاش‌های او و دیگر دلسوزان به حال نظام جهت آشتی دادن رقبا بر سر تقسیم غنائم  و حفظ زمستان استبداد فقاهتی اکنون دیگر نمی‌توانند کشتی ی به گل نشسته ی رژیم را نجات دهد. در میدان رقابت خش بین دو باند نظامی ـ امنیتی، باند احمدی نژاد و باند خامنه ای، دیگر جایی برای دیالوگ بارهبر و همفکران او وجود ندارد. تیغ های افتاده به دست زنگیان مست را تنها حرکت آگاهانه و یکپارچه مردم میتواند از دستشان بیرون بیاورد و این ممکن نیست مگر به زیر کشیدن تمامی برج و باروی استبداد مذهبی و بنای دنیایی دیگر.

 

 

                                                 تحریریه سایت

                                                                                                        ۱۷.۴.۲۰۱۳

 

زیرنویس ها:

۱ ـ  اعتماد، سه شنبه ۹ آپریل ،۲۰۱۳

۲ ــ رادیو فردا، هشت آپریل، ۲۰۱۳

۳ ــ بالاترین، هفت آپریل، ۲۰۱۳

۴ ـــ بالاترین ، یازده آپریل، ۲۰۱۳

۵ ـ سهام نیوز ۱۷ آپریل، ۲۰۱۳