به یاد او 

                                                   تقدیم به همه انسانهای که درغربت اند

 

 

توبا نگاهت

می شکافی ابرهای تیره را

تا ببینی

پرندگان زخمی مهاجر را

در پشت ابرها

خورشید می تابت

با بی حوصلگی

ساعتها

نگاهت برابر می ماند

تو

نمی بینی پرنده ای

چرا که

صیادان در جنوب

دام گسترده اند

پرندگان خسته و زخمی

در دام گرفتار

تو با چشم های خسته

در کنار رود

بخواب می روی

ودر رویایت

با پرندگان مهاجر

پرواز میکنی

واز مرزهای نامرئی

می گذری

وبر قبرستانی گمنام

فرود می ائی

آنجا که خفته است

مادرت سال ها.

اکبر یگانه2013.04.19