نقدی بر نقد تقی روزبه

      

                                                                

                                                                                                        پیروز زورچنگ

02.05.2013   

                                                                         

رفیق تقی روزبه در یک واکنش بسیار ناپخته و عجولانه و به ظاهر با پرچم مبارزه با  درشت گوئی و برخوردهای شخصی،با مبرا کردن خودش از سیاست" بیزنسی" ، کوشید در سرتا سرنوشته اش با فحاشیهائی در نوع خود کم نظیر،  به مصاحبه  رفیق بیژن سعید پور با رفیق حسن حسام که  در تلویزیون برابری انجام گرفته است  بپردازد.این شیوه برخورد با توجه به فرهنگ شناخته شده ازجانب ایشان کسی را  دچارشوک نکرده است.اما لازم است بطور دقیق انگیزه اقدام به چنین واکنشی عصبی و پر خاشگرانه و توهین آمیز رامورد برسی قرار داده تا برای آن دسته از خوانندگان و مراجعه کنندگان به سایت راه کارگر،که با شیوه ایشان آشنائی ندارند اهداف و انگیزه های ایشان روشن تر شود.

در وهله اول ضروری میدانم به اطلاع عموم برسانم که مصاحبه مورد تهاجم ر.روزبه در چارچوب توافق عمومی ،از طریق نهادهای زیربط سفارش داده شد و پس از شنود وتاَئیدبا پخش آن موافقت گردید .ضرورت انجام این مصاحبه از دید این نهادها پاسخ به روایتهای نا درست رفقای انشعابی سازمان ما بود. رفیق روزبه سوال میکند که " آیا این نوع برخوردها و مواضع فردی و دوخت و دوز گذشته و حال و آینده با روایت گری فردی به یکدیگر ، بازتاب دهنده مواضع کیست ؟ فردی یا مواضع یک گرایش و حتی کل تشکیلات (که البته روح کسی از آن با خبر نیست )و...." پاسخ به این پرسش معنا دار، دو وجه دارد: الف : برابر آنچه در بالا آمد روشن است که این مصاحبه تصمیم فردی رفیق حسن حسام نیست واجرای تصمیم نهادهای زیربط است که پس از ضبط  ،محتوای آن تایید شده است. ب:  به رفیق روزبه حق میدهم که مواضع تشکیلات را از جمله این تصمیم عمومی را  تشخیص ندهد ،  وقتی که اودر هیچ نشست و بحث عمومی سازمانی با هدف تحریم کردن آن شرکت نمی کند نتیجه چیزی نخواهد شد جز بی خبری رفیق روزبه از مسائل تشکیلات.

امیدوارم که با این توضیح ر.روزبه نیز پی به چگونگی مجوز و منطق استفاده از امکانات تشکیلات در این مورد مشخص که بدرستی تمامی بار سنگین اش را جمع میکشد برده باشد. ولی سوالی نیز من در اینجا از ایشان دارم . آیا رفیق روزبه که خود در طی چند سال گذشته بعد از انشعاب بدون پذیرش مسئولیتی در سازمان برای تبلیغ نظرات شخصی خود که کاملاَ متضاد با مواضع  اکثریت سازمان است از همین امکانات متعلق به جمع بنا به تصویب اساسنامه ای ما استفاده کرده است مورد پرخاش کسی قرار گرفته است ؟!

در بررسی وقایع تلخ تاریخی نمی توان بنا به میل کسی ،فاعل یا فاعلینی را ازمتن آن رویداد معین  تاریخی حذف کرد . آنچه رفیق ما را بسیار آشفته کرده است مطرح شدن نقش مخرب ایشان همچون تعدادی دیگر در انشعابات متعدد تحمیل شده به سازمان ما بوده است. ر. روزبه به درستی اشاره می کند که "مگر انسان فقط با گذشته تعریف می شود ، مگر انسان در گذر زمان ثابت است؟" و خواهان نگاه به جایگاه امروزی اش هم می باشد. من نیز مثل ایشان می اندیشم اما با یک تفاوت بسیار اساسی. آنچه میتواند گذشته را توجیه کند ، نقد تمام عیار آن است و همچنین صداقت در بیان مشخص مواضع امروزی. آیا  واقعاَ رفیق تقی روزبه تا کنون گذشته خود را بررسی وعملکرد خودرا صمیمانه مورد انتقاد قرار داده است ؟ ما که تا کنون هیچگونه انتقاد از خودی از طرف ایشان ندیده ایم ،اما خلاف آن را دیده ایم . برای مثال مصوبه ای به نام " باز هم خانه تکانی کنیم " که انتقاد از خودی بود نسبت به انشعاب مربوط به جریان بابا علی که یک سوم از اعضاء سازمان از تشکیلات جدا شدند ، ایشان جزو سه ، چهار نفری بود که به این انتقاد از خود راَی نداد!و گرنه چه واهمه ای می بود از بازگوئی مجدد بخشی از تاریخ که ایشان در آن نقش بسزائی در اتفاقات افتاده داشته اند. رفیق روزبه بیان صریح رفیق حسن حسام را به خشونت کلامی تعبیر میکند ودر عین حال می کوشدبا بافتن آسمان به ریسمان خشونت ذهنی و نوشتاری خود را قابل خریداری کند. آیا زدن انگ " منش غیر انسانی " به رفیق حسن حسام تراوش قلم و ذهنیت اخلاقی است که رفیق تقی روزبه مرتکب آن شده است ؟

آنچه ظاهراَ از چرائی به میدان آمدن ر.روزبه بر می آید بر خلاف ادعایش ، دفاع از "خود" است و از این که جایگاهش در گذشته سازمان ما روشنگری شده ، بشدت آشفته است . نمی توان این ادعای او را باور کرد که می نویسد" حتی اگر او نام مرا هم به میان نیاورده بود باز هم این مطلب را می نوشتم و...".رفیق روزبه در نظر نمی گیرد که تک تک ما در آینده باید جوابگوی هر گونه عملکرد خود به جنبش کمونیستی باشیم. آنچه را که امروز سعی میشود در پشت پرده یا پرده هائی پنهان شود در آینده در مقابل صحنه قرار خواهد گرفت و آنجاست که باید هر کسی جوابگوی کارکرد خود باشد. باید تمامی آنهائی که به دلیل ضعف شخصیتی و خود بزرگ بینی وبرخوردهای شخصی، انشعابات و اخراجهای متعددی را از جمله آخرین و شاید بزرگترین انشعاب در لحظه ای بسیار حساس وتاریخی خیزش مردمانمان(جنبش 88) را تحمیل کردند، و یک تراژدی واقعی را دامن زدند باید پاسخگوی اعمال خود باشند. آنچه بر سر سازمان ما آورده شده نمیتواند در حیطه صرفاَ این سازمان و اعضایش پنهان بماند.رفیق روزبه که پشت دفاع از رفقای جدا شده از سازمان ما پنهان شده ، اگر واقعاَ  صداقت دارد باید به تمامی اتفاقات و نقشه مندیهائی که باعث دوری بسیار کثیری از بهترین کادرها که سازمان ما و جنبش کمونیستی  ایران به آنها نیازمند بوده است را اشاره کند و علاالخصوص جایگاه خودش را در این تسویه ها روشن کند.

رفیق روزبه نقش نامه رفیق حسن  را "  دستکم در دامن زدن به جو انشعاب و شکل مخرب دادن به آن " می داند.از رفیق تقی روزبه در تعجبم که نقش خود را در پایه ریزی بحران آخری که منجر به انشعاب شد فراموش کرده است. تمامی رفقای سازمان قبل از انشعاب میدانند که آنچه تاَثیر بسزا در گل آلود کردن مناسبات داشت نه نامه رفیق حسن بود و نه نامه سرگشاده ، بلکه نامه سراسر توهین آمیز و پر از بی حرمتی رفیق تقی روزبه به رفیق روبن مارکاریان آنهم صرفاَ به علت درج شدن مقاله ایشان در ستون دیدگاه سایت سازمان بود. همانطور که خود این رفیق بخوبی به یاد دارد در جریان برگزاری آخرین گنگره مشترک نوع برخورد رفیق روزبه با رفیق روبن از طرف اکثریت قاطع حاضرین در کنگره محکوم شد و ایشان که مطلقاَ تنها مانده بود حاضر نشد در مقابل کنگره از خود انتقاد کند.

رفیق  روزبه عزیز آیا فراموش کرده اید  که علت نامه 33 نفر و نامه رفیق حسن در واقع اعتراضی بود علیه اخراج  عده ای از تشکیلات از جمله شخص شما؟ مسلماَ عامل اصلی اعتراض ما امضاء کنندگان نامه سرگشاده به بی حقوقی و بها ندادن ونداشتن تاب تحمل اقلیت یا اقلیتهای درون سازمانمان از جانب عده ای انگشت شمار، از جنبه وحدت طلبی جمع معترض ناشی می شد که خواهان بقای ترکیب موجود تشکیلات در آن زمان با داشتن گرایشات مختلف در آن بود البته با اصل جاری شدن اراده اکثریت بدون حذف نظر اقلیت. آیا رفتار امروزی شما داستان نمک خوردن و نمکدان شکستن را به یاد نمی آورد؟

رفیق تقی روزبه می نویسد " برخو رد و سخنان ر.حسن آمیزه ای است از مهر و کین و خشم و شهد! که البته در آن کفه خشم و کین بر شهد ونوش می چربد! آن ها، دو روی یک سکه واحدند: از یکسو با هیجان و شیفتگی  به حضورآن ها در نشست مشترک نیروهای چپ میمون و مبارک باد می گوید و اعلام می دارد در مبانی و برنامه و اساسنامه با همدیگرتوافق داشتیم. آیا براستی اساسنامه ما و آن ها یکسان است؟ آیا  همه گرایش ها در اساسنامه مشترک بودند و هستند؟ آیا در این "ما" و این رویکرد، گرایش و یا گرایش های دیگر هم اساسا وجود خارجی دارند یا آن گرایشی که خود را مسلط می داند همه چیز را از منظرخود می بیند؟. بهرحال معلوم نیست که این گونه ادعاها به نمایندگی از چه کسی ابرازمی شود " . رفیق روزبه در این ادعا وارونه گوئی میکند زیرا رفیق حسن از اساسنامه و برنامه قبل از انشعاب سخن می گوید و ر.تقی روزبه اساسنامه اصلاح شده سازمان ما بعد از انشعاب را مورد تاکید قرار میدهد. حال آنکه این دو یکی نیستند . در دومی ما کوشیده ایم بندی را اضافه کنیم به منظور حذف نکردن همین رفیق تقی روزبه و هم نظرانش.

 رفیق ما به خوبی به یاد دارد که خود من یکی از اعضاء کمیسیون اصلاح اساسنامه سازمان بعد از انشعاب بودم . در اصلاحیه انجام گرفته ،فقط میشود به حقوق برجسته اقلیت که اساسنامه قبلی فاقد آن بود اشاره کرد .بنابر این رفیق حسن حسام مثل اکثریت سازمان به برنامه و اساسنامه قبل از انشعاب سازمان تاکید کرده است ..تفاوت فعلی در اساسنامه بدنبال آن انشعاب تحمیلی در یک پروسه بحث درونی در ارتباط با حقوق اقلیت یا اقلیتهای سازمانی تنظیم گردید. و مسلماَ برای آنکه همه گرایشات از حقوق مساوی در بیان نظرات ، تبلیغ وتفسیر ( نگاهی در سایت سازمان ما به نوشته ها و مصاحبه های رفیق روزبه بیندازید که ربطی به نظر اکثریت سازمان ندارد ) و استفاده یکسان داشته باشند چنین کردیم.و رفیق روزبه اگر توجه لازم داشته باشد متوجه خواهد شد که رفیق حسن بیانگر نظرات اکثریت سازمان است.

رفیق روزبه به درستی یادآوری می کند که " سند کنگره ما به روشنی اختلاف پایه ای دو جریان را در باور به یک تشکیلات یک و چند صدائی فرموله کرده است " کاملاَ درست است این از باورهای سازمان ماست ، ولی در همین سازمان اقلیتی وجود دارد که رفیق روزبه خود را سخنگوی آن معرفی کرده و سعی میکند نظر خود را بجای نظر اکثریت جا بیاندازد در حالی که نظر اکثریت سازمان با نظر ایشان در تقابل کامل است. ر. تقی روزبه در یک اقدام به چند تاکتیک باور دارد و بر آن است که هر گرایش می تواند تاکتیک خودش را پیش ببرد.چنانکه این رفیق در جریان مناقشه ایران تریبونال با پشت کردن به سازمان و چراغ سبز نشان دادن به رفقای هیئت اجرائی رفتار تشکیلات شکنانه خود را پیش برده است و جایزه ایشان نیز البته درج مطالب ایشان در سایت رفقای هیئت اجرائی بوده است. همان رفقائی که خواهان اخراج ایشان بودند و اکثریت سازمان ما از جمله رفیق حسن حسام مدافع حقوق دمکراتیک ایشان ! حال خوانندگان خود قضاوت کنند ! آیا این نوع برخورد دو گانه که در جریان ایران تریبونال نیز به وضوح جریان داشت  و از جمله همین نوشته " نقدی بر یک گفتگو" سیاست بیزنسی است یا برخورد رفیق حسن حسام ؟

اکثر رفقای ما چه در مقطع انشعاب و چه به دفعات بعد از آن ضمن وفاداری به یک تشکیلات چند صدائی از اراده واحد اکثریت سازمان در ارائه یک تاکتیک در عمل و اعتقاد به برنامه تاکنونی و مبانی و اساسنامه اصلاح شده را اعلام کرده اند و مسلماَ تا کنون اکثریت سازمان به لحاظ نظری با گرایش و عقاید اقلیت موجود در سازمان اختلاف قاطع دارد ، ولی این به معنی این نیست و نخواهد بود که نتواند تا زمانی که اقلیت در مقابل اراده اکثریت سازمان در ارائه یک تاکتیک واحد سنگ اندازی نکرده است در قالب یک سازمان واحد با یک حقوق مساوی به حیاط خود ادامه دهد.

در پایان یاد آور می شوم که رفیق تقی روزبه بنا به عادت همیشگی خود جلوی نوشته اش در اینگونه موارد " بخش اول " ی اضافه می کند که هر گز وجود خارجی ندارد و تنها برای احتیاط نوشته میشود برای پاسخ به منتقدین احتمالیش !

 

با توجه به گذشت سه هفته من دیگر منتظر بخش " دوم!" نمی شوم ودر همین جا چند پرسش از رفیق تقی روزبه دارم که امیدوارم بر خلاف گذشته سکوت نکند و به آنها پاسخ گوید.

1_ شما که حزب عمودی را مورد نقد قرار می دهید ،اصولاَ به حزب و حزبیت باور دارید ؟

2_ در صورت پاسخ مثبت به سوال اول مشخصات حزب مورد اعتقاد شما کدامینند.

3_ کمونیستها  برای خود سازمانیابی طبقه کارگر و کسب قدرت سیاسی توسط آنان ، پس از در هم شکستن ماشین دولتی سرمایه داری و استقرار سوسیالیسم مبارزه میکنند . آیا شما رفیق تقی روزبه به کسب قدرت سیاسی پس از سرنگونی نظام سرمایه داری توسط طبقه کارگر به عنوان دولت گذار باور دارید ؟

 

مشتاقانه منتظر پاسخ شفاف ایشان هستم.