آیا انتخابات برای  رژیم اهمیت حیاتی داشت؟

 

         اختلافات تاکتیکی و رویکردی اصولگرایان مورد اعتماد دستگاه ولایی از یک سو و کناره گیری عارف، نامزد اصلاح طلب، به نفع آیت  الله حسن روحانی و پشتیبانی رفسنجانی و اصلاح طلبان از او، کارزار نهایی انتخابات را یک‌سره تغییر داد و روحانی با کسب اکثریت آرا به ریاست جمهوری برگزیده شد. حمایت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از علی اکبر ولایتی یا پشتیبانی دیگر روحانیون تند رو از قالیباف و جلیلی هم نتوانست تغییری در صف آرایی ها به نفع اصولگرایان بوجود آورد. اختلافات شش اصولگرای محرم بیت رهبری و مافیای امنیتی ــ نظامی حتی به بعد از انتخابات هم دامنه پیدا کرد. حسین باقرزاده در سرمقاله خود در روزنامه تهران امروز با عنوان « حلالترین رأی » از سعید جلیلی شدیداً انتقاد کرد و او را مسبب شکست اصولگرایان دانست ( ۱  ) آیا این وضعیت بخشی از سناریوی مهندسی شده بود یا خواست خامنه ای؟  

      مروری بر جریان تبلیغات انتخابات نشان می دهد که در ماه های نخست، این اصولگرایان و نیروهای سپاهی و سرکوبگر بودند که از مهندسی انتخابات و ایجاد جو رعب و وحشت دفاع می کردند. سخنان بخشی از اصولگرایان چون ولایتی، عسکر اولادی و میانه رو هایی چون رفسنجانی و اصلاح طلبان پیرامون انتخابات سال ۸۸ و دفاع از رفع حصر از موسوی و کروبی و جزء جریان فتنه ندانستن آنها، شکوه و نارضایی همین جریانات از در کار نبودن فضای آزاد جهت رقابت انتخاباتی و تحریم گروهی از ملی ـ مذهبیو نی که به نظام جمهوری اسلامی پایبندند و مشتاق به اصلاحاتی در آن، همگی عواملی بودند که پس از رد صلاحیت رفسنجانی و مشایی خامنه ای را به دفاع از آزاد بودن انتخابات در همه ی دوره ها واداشت.

    خامنه ای به دلیل کنار گذاشتن جناههای میانه رو و اصلاح طلب از صحنه یعنی نیروهایی که میتوانستند توده وسیعی را به پای صندوق های رأی بکشانند و بیم از تکرار شورشی همانند سال ۸۸ ، برای حفظ وضع موجود و نمایش قدرت در سطح داخلی و بین‌المللی، نیاز به عنصری داشت که بتواند همه این نگرانی‌ها را بر طرف کند. آیت الله  حسن روحانی به عنوان کسی که نقش یک میانه روی راست را خوب میتواند بازی کند و سرسپردگی خود در دفاع از نظام و تحقق برنامه های عملی آن طی سی و چهارسال گذشته را به اثبات رسانده است، ظاهرا بهترین گزینه از نگاه حاکمیت برای این مرحله از تحولات داخلی و بین‌المللی است. او که نه نماینده مستقیم رفسنجانی و نه اصلاح طلبان است، با تقبل نقش اعتدال و اصلاح هم اپوزیسون قانونی میانه رو و هم اصلاح طلب را می‌تواند جذب کند و هم از اهمیت آن‌ها بعنوان رقبای تهدید آمیز برای خامنه ای بکاهد  و هرجا هم که لازم باشد این نقش را کنار بگذارد.

     خامنه ای، علی‌رغم مهندسی دقیق سناریوی انتخابات، به دلیل آگاه بودن از نفرت مردم نسبت به خود و دم و دستگاهش، به تلاش خود جهت تدارک حماسه انتخابات ادامه داد و از مردم  خواست که : « حتی اگر مخالف نظام هستند در انتخابات شرکت کنند چون مخالف کشور که نیستند،... ممکن است کسی به دلیلی نخواهد از نظام اسلامی حمایت کند اما از کشورش که می‌خواهد حمایت کند. » ( ۲  ). وارد کردن عارف و حسن روحانی به جمع برگزیدگان چرا صورت گرفت؟

۱ ـ هشت سال اجرای برنامه اقتصاد مقاومتی، حماسه اقتصادی و.... که عمدتا خواست خامنه ای، دولت برگزیده او و سپاه و ارگان های نظامی امنیتی تحت فرماندهی او بود، جامعه را به ورطه فروپاشی کشانده، بیکاری، تورم و خانه خرابی طبقات و اقشار کارگر و زحمتکش را به سطحی غیر قابل تحمل کاهش داده است.

۲ ــ سرکوب های هشت سال گذشته هیچگونه مشرعیتی برای خامنه ای و دم دستگاهش باقی نگذاشته است.

۳ ــ شکست برنامه اتمی، رژیم را در سطح بین‌المللی و داخلی بی‌اعتبار و اعتماد دول رو در و با نظام را به حد اقل رسانده است.

۴ ــ تحریم ها بر زندگی اکثریت مردم کم در آمد و فقیر تأثیر جبران ناپذیری گذاشته و نارضایی مردم را در سطحی سراسری و گسترده بیش از پیش افزایش داده است.

۵ ـــ تضاد بین محافظه کاران سنتی با جبهه پایداری و اختلافات اصولگرایان با یکدیگر که در نامه نگاری رئیس جمهور به رئیس قوه قضاییه برای سرکشی از زندان اوین و افشاگری علیه لاریجانی  نمود پیدا کرد، همگی فصل الخطاب بودن خامنه ای را زیر سئوال برد و مشروعیت  رهبری را حتی در مجموعه خودی های مورد اعتماد به حد اقل رساند.

۶ــ مجموعه این مولفه ها زمینه تضعیف بازسازی عناصر ساختاری رژیم را فراهم کرده است. عناصری که رژیم بدون آن‌ها نمی‌تواند به بقای خود امیدوار باشد. خامنه ای نه رهبری پرجذبه ( کاریزماتیک ) مانند خمینی است که بتواند با قرار دادن خود بر فراز مردم، آن‌ها را با توهم مذهبی و وعده های آن جهانی سرگرم کند و نه جامعه، دیگر جامعه‌ای است که در پس شعارهای بی محتوای ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی گول بخورد و تن به فداکاری دهد. عمل‌کرد رژیم بخصوص پس از مرگ خمینی به این سو و ریزش پایگاه حمایتی جمهوری اسلامی به نوعی به حاکمان نشان داده است که دیگر با ایدئولوژی ضد بشری اسلام فقاهتی ــ ولایی و از طریق مساجد نمی‌توان مشکلات جامعه امروزی را حل کرد. نگاهی به همین انتخابات امسال و رویگردانی مردم از اصولگرایان و انتخاب روحانی که قول حل مشکلات اقتصادی و مساله اختلافات با سازمان های بین‌المللی را داد، خود نمونه‌ مشخص  از این رویکرد است. از این روست عقب نشینی خامنه ای  و راه اندازی سناریوی نهایی.

 

رأی اعتراضـی؟ انتخاب بین بد و بد تر؟

     ساده انگاری است اگر تصور شود که توده بجان آمده از گرانی، تورم، بیکاری، ترس از جنگ و دخالت خارجی و با شناختی که طی بیش از سه دهه از رژیم دارند، حسن روحانی را گزینه دلخواه خود بدانند. رأی آن‌ها به دلیل نبود فضای آزادی که بتوانند آزادانه مداخله کنند و مستقلا تصمیم بگیرند، رایی اعتراضی و همچنان مانند دوره های پیشین گزینه بد در مقابل بدتر بود. میلیون‌ها رأی دهنده به حسن روحانی به انتظار ذره‌ای تغییر در زندگی فلاکت بار خویشند.

     درعین حال، باید توجه داشت که هیچ دوره ای نسخه برداری دقیق دوره پیش نیست. تحریم بیست و هفت در صدی مردم و حدود یک میلیون و نیم رأی باطله، طبق گزارش رسمی دولت، تفاوت انتخابات این دوره با دوره قبل را بنمایش می گذارد، بخصوص اگر در نظر بگیریم که در دو استان تا کنون مشخص شده تهران و تبریز شرکت در انتخابات زیر پنجاه در صد بوده است. ( در تهران ۴۶ و در تبریز فقط ۴۷ در صد مشارکت کرده‌اند )

 

تغییر یا تأخیر گفتمان تا کنونی ؟

      چه پدیده‌ای رژیم را واداشته است تا، دست کم، جشن و پایکوبی طرفداران تیم فوتبال کشور را موقتاً تحمل کند؟ ( ۳  ) آیا گزمه ها و داروغه های اسلامی قمه به دست و هفت تیر به کمر، سال هشتاد و هشت یک شبه ناپدید شدند یا موقتاً به آن‌ها دستور داده شد قمه ها و هفت تیر ها را کنار بگذارند و جوانان شاد خیابان‌ها را شناسایی کنند تا در موقع مناسب به دستگیری و سرکوب آن‌ها بپردازند؟ آیا گفتمان اسلام جنگ طلب، اسلام ندا و ستار کش، اسلام تروریست پرور و مخالف آزادی دگر اندیشان، دگر مذهبان و حق طلبانی که خواهان یک زندگی لائیک و متعارف اند طی یک انتخابات مهندسی شده به اسلام مهر پرور و بشر دوست تبدیل شد؟ حتی اگر تصور خوش خیالان راست و رفورمیستی که در تمامی طول عمر جمهوری اسلامی به هر ذلت و خواری تن دادند تا مگر جایی برای اصلاحات قطر چکانی آن‌ها در نظام بسته و خفقان زا باز شود، امروزه موقتاً زمینه مناسبی پیدا کرده باشد، نباید از یاد برد که شعار وفاق ملی حسن روحانی و گفته او که : « من دست همه اعتدال گرایان، اصلاح طلبان و اصولگرایان را به گرمی می فشارم، » ( ۴ ) شعار « همه باهم » خمینی در سال ۵۷  را تداعی می کند، منتها این بار در چارچوب نیروهای محدود به دایره بسته نظام. در این محدوده همگرایی، کسی پیروز بیرون می‌آید که بیشترین نیروی سرکوب را با خود همراه کند. در این گفتمان نه جایی برای آزادی وجود دارد و نه برنامه‌ای برای تضمین حد اقل رفاه اقتصادی و یا برابری اجتماعی و فرهنگی. چون هر سه نیروی اعتدال گرا ( رفسنجانی )، اصلاح طلب ( خاتمی ) و اصولگرا ( خامنه ای و فرزندان خلف مکتبی اش: احمدی نژاد و جلیلی ) در صحنه واقعی زندگی سیاسی جز ویرانی و خانه خرابی ثمر دیگری برای اکثریت مردم ببار نیاورده اند.

       جمهوری اسلامی پس از مرگ خمینی نقش بناپارتیستی و پدرسالاری او را کنار گذاشت و به بنگاه معامله، سوداگری، زد وبند و دلالی مافیاهای گوناگون بازار، سپاه ، بسیج و بنیادهای کلان غارت و چپاول در آمدهای ملی تبدیل شد. این دم و دستگاه عظیم با سیاست‌های غلط دولتی و ضد مردمی در داخل و مقابله تبلیغاتی زیانبار با غرب و ریخت و پاش های بی حساب و غیر قابل کنترل در خارج، اکنون دیگر قادر نیست دستگاه عریض و طویل خلافتی را سرپا نگهدارد و به ناچار و موقت هم که باشد باید به گفتمانی آشتی جویانه پناه ببرد تا شاید بتواند حد اقل اعتماد کشورهای دیگر را برای رفع تحریم ها جلب کند و معاملات خود با جهان خارج را عادی سازد. این کار نیاز به یک نمایش داخلی داشت که با این انتخابات صورت گرفت. اینکه این سیاست چه پیشرفتی داشته باشد بیش از آنکه تنها به رژیم مربوط باشد، به زد و بندهایی مربوط خواهد بود که باید با دقت دنبال کرد و دچار خوش خیالی های آنی نشد.

 

  تحریم و انتخابات مهندسی شده :

     تحریم انتخابات به دلیل مهندسی آن از آغاز امری نبود که فقط به نیروهایی که رژیم را ضد بشر و آزادی ستیز میدانند محدود باشد. نیروها و سازمان های گوناگون، چه در داخل و چه در خارج، و علی‌رغم مواضع کاملاً متفاوت، علیه تمامیت خواهی و انحصار طلبی خامنه که مخصوصاً در هفته‌ های نخست تبلیغات انتخابات با دستگیری ها و بستن هر گونه فضای آزاد هر روزه شدت می یافت، برانگیخته شده بودند. این بر انگیختگی و تحریم های گسترده خامنه ای را مجبور کرد تا با انتصاب حسن روحانی خطر بزرگ‌تر انتخاب یک میانه رو ( رفسنجانی ) یا یک اصلاح طلب ( خاتمی ) را بر طرف نماید: عقب نشینی حساب شده با حفظ آبرو و حد اقل ضرر!

      یک نیروی آزادیخواه و برابری طلب خواهان آزادی‌های سیاسی و جدایی دین از دولت نمی‌تواند به شعار هایی چون « روحانی یادت باشه، موسوی باید باشه » و شعارهایی از این دست دل خوش کند. دفاع از آزادی کلیه زندانیان سیاسی وظیفه هر فرد و نیروی آزادیخواه است، اما سپردن سرنوشت خود به دست نیروهایی که فکر می‌کنند در چارچوب قانون اساسی کنونی میتوانند به آزادی همگانی و یا وفاق ملی دست پیدا کنند، توهمی بیش نیست. یاد آوری این نکته در اینجا ضرورت دارد که آقای مهندس موسوی در منشور خود که در ۲۵ خرداد سال ۸۹ منتشر کرد، جنبش سبز را تداوم انقلاب مشروطه،  نهضت ملی شدن صنعت نفت و انقلاب اسلامی سال ۵۷ دانست. او ضمن « پذیرش تکثر در درون خود » به حضور « دین رحمانی » تأکید کرد و در پاسخ به همه کسانیکه منشور او را پاسخگوی مطالبات خود نمیدانند، از آن‌ها خواست که  از منطقی پیروی کنند که بسیاری از رأی دهندگان به او پیش از انتخابات از آن سخن می گفتند: « میان بد و بدتر، بد را انتخاب می کنیم. »!

     گذشته از مقایسات مع الفارقی که در این منشور بین انقلاب ۵۷ و انقلاب مشروطه و جنبش ملی شدن صنعت نفت وجود دارد که موضوع این نوشته نیست، مساله در مورد آقای موسوی و پیروان او این نیست که خواهان آزادی اند بلکه این است که می‌خواهند در محدوده این نظام و قانون اساسیش به این آزادی برسند، یعنی پذیرش برنامه تاکنونی دولت های مختلفی که تاکنون سرکار بوده‌اند.

    بنابر این، تحریم و افشای هر انتخاباتی که آزادانه صورت نگیرد، مداخله سازمانیافته با طرح خواست ها و مطالبات مشخص از مجرای تشکل های مستقل، تاکتیک درستی بوده و هست. در همین انتخابات هم بخشی از جنبش دانشجویی و گروهی از جنبش زنان با همین تاکتیک حرکت کردند. ما بدون اینکه مخالفتی با استفاده مردم از فرصت ها و فضاها جهت طرح و پیشبرد مطالباتشان، داشته باشیم، بر این باوریم که دخالت آگاهانه با صف، برنامه  و سازماندهی مستقل برای نیل به جامعه‌ای آزاد از ضروریات اولیه است. جنبش های آزادیخواه لائیک و برابری طلب تنها با ایجاد چنین بستری میتوانند برنامه ی خود را تحقق بخشند، نداشتن چنین بستری نقطه ضعفی است که باید برای از میان بردن آن از هر فرصتی استفاده کرد.

 

                            هیات تحریریه سایت راه کارگر

 

                                                 ۲۰ ژوئن ۲۰۱۳

 

زیر نویس ها:

۱ ــ روزنامه تهران امروز، ۲۷ خرداد.

۲ ـــ به گزارش خبر گزاری ایسنا، ۲۷ خرداد.

۳ ـــ خیرگزاری هرانا، ۳۰ خرداد. طبق گزارش این خبر گزاری روز پنج‌شنبه ۳۰ خرداد پس پیروزی تیم فوتبال ایران و گرد آمدن مردم در خیابان‌های تبریز برای ابراز شادمانی، نیروهای انتظامی در نقاط مختلف شهر ۹۰ تن را باز داشت کرده اند.

۴ ـــ اولین مصاحبه تلویزیونی حسن روحانی پس از انتخابات.