گروه پروسه

www.processgroup.org

 

 

تحلیلِ ESP(حزبِ سوسیالیستِ زحمتکشانِ ترکیه) دربارهی تحولاتِ اخیرِ ترکیه[1]

برگردان: س. بهرنگ

در جنبشی که در هفتههای اخیر، با اعتراضاتِ پارکِ گزی در ترکیه به وجود آمد، علاوه بر دانشجویان، جوانان، اقشارِ طبقهی متوسط و بورژوازی که با انگیزهی حفظِ سکولاریزم به اعتراضات پیوستند، نیروها و احزاب چپ از جمله  DHKP-C(جبهه‌‌ی خلق)، TKP(حزبِ کمونیست)، TKİP (حزبِ کمونیست کارگری)، TİKB (اتحادِ کمونیستهای انقلابی) وMLKP(حزبِ مارکسیست لنینیست کمونیست) نقش کلیدیای  بازیکردند. روزنامه Atılım ” (خیزش)، ارگانِ رسمی ESP(حزبِ سوسیالیستِ زحمتکشان) که بخشِ قانونی MLKPمیباشد، در تاریخ ۱۸ ژوئن یک مقالهتحلیلی را همراه با نتایج یک پژوهش در بارهی شرکت کنندهگان تظاهراتِ پارک گزی در استانبول منتشر کرده است. این مقاله، ترجمهی فارسی خلاصهای از این دو مطلب میباشد که لزوماً نه برای تبلیغ یا تأیید عقاید این حزب، بلکه برای به دست آوردن درکِ درست و عمیقتریاز تحولاتِ کنونی در ترکیه است که از دیدگاهِ نیروهای فعال چپ جنبش، ارائه میشود.

جوانان با مطالبه ‌ی“ آزادیمقاومت میکنند[2]

طبقِ پژوهشی که در روزهای ۶ و ۷ ژوئن، با مصاحبههایی که با 4411 معترض در پارکِ گزی استانبول انجام شده است، ۶۹ درصدِ معترضین از طریقِ اینترنت از این اعتراضات خبردار شدهاند. ۴۹ در صدِ معترضین وقتی که شدّتِ خشونتِ پلیس را دیدند، ۱۹ در صد آنها وقتیمسئولین حکومت سعیکردند به درختها آسیب برسانند، ۱۴ درصد آنها وقتیسخنانِ نخست وزیر اردوغان را شنیدند، ۱۰ درصد آنها وقتیاز پروژهی انجام تغییرات در میدان تقسیم خبردار شدند، ۴ در صد  آنها وقتیفضایی که در تقسیم به وجود آمده را دیدند و ۳ در صد آنها، در نتیجهی دیگر عوامل، به تظاهراتها پیوستند.

93.6 در صد معترضین اعلام  کردند که در تظاهرات با هویتِ  یک  شهروندِ عادیشرکت کردهاند، در حالیکه ۶.۴ درصد آنها، که نصفشان دانشجو میباشد، اعلام کردند که به عنوانِ نمایندهی  یک حزب یا گروه به اعتراضات پیوستند.

پاسخهای معترضین به این سوال که "چرا در تظاهراتِ پارکِ گزی حضور دارید"

 چنین بوده است:

%۵۸.۱ برای اعتراض به محدود شدنِ آزادیهای شخصی 

37.2% برای اعتراض به AKP  

30.3% برای اعتراض به سخنانِ نخست وزیر اردوغان

20.4% برای اعتراض به آسیب دیدنِ درختهای پارک

19.5% برای اعتراض به کل نظام دولت

8% برای دیدن فضای اعتراضات

4.6% دیگر دلائل

میانگینِ سنِ معترضینِ پارکِ گزی ۲۸ سال است و شرکتِ زنان ۱.۶ در صد بیشتر از مردان میباشد. ۵۲ درصدِ معترضین کار میکنند در حالیکه ۳۷ درصد آنها دانشجو و ۶ درصدشان بیکارند. ۷۹ درصد معترضین در هیچ گونه حزب، انجمن یا گروه سیاسیای فعال نیستند و ۴۴ درصد آنها تا الان به هیچ راهپیمایی یا اعتراضی شرکت نکردند.

۴۱ درصد معترضین پارک گزی، در انتخاباتِ اخیرترکیه در سال ۲۰۱۱، به CHP، حزب اصلی مخالفت سکولاریست رای دادند، در حالی‌‌که %۳۰ آنها در ۲۰۱۱ سنشان از ۱۸ سال کمتر بوده و نتوانستند در انتخابات شرکت کنند.

در حالیکه ۳۴.۱ درصدِ معترضین اعلام کردند که مطالباتشان" آزادی " است، ۱۸.۴ درصد آنها برای اعتراض به نقض حقوق بشر و ۹.۷ در صدشان در اعتراض به "دیکتاتوری"  تظاهرات کردند. ۹.۵ درصد معترضین اعلام کردند که هدفشان استعفای حکومت است، اما تنها ۳.۲ آنها به طور هدفمندبه دنبال  "تغییر" نظام و" انقلاب "میباشند.

 

از بحرانِ رژیم به سوی‌‌ بحرانِ انقلابی[3]

اعتراضاتِ اخیر در ترکیه، در کلّ یک خیزشِ آزادیخواه بر ضدِّ فشارهای دولت بوده است. در نتیجهی حملهی بی رحمانه که از طرف پلیس بر ضدّ یک عده فعال محیط زیستی صورت گرفت، خشم جمع شدهی مردم به شکل یک عصیان منفجر شد و تبدیل به یک خیزش خود به خودی شد.  جوانان در این خیزش نقشی کلیدی داشتند، در حالیکه جنبش از رهبری و یک برنامهریزی سیاسی محروم است. با این حال نمیتوان گفت که این خیزش خاصیتی غیرسیاسی دارد، چرا که دخالت مردم به عملکرد دولت، ذاتاً سیاسی است و باعث رشد آگاهی انقلابی شده است. این خیزش یک ضربهی دموکراتیکانقلابی علیه فاشیزم است و احتمالا پارک گزی تبدیل به گورستانی برای آ.ک.پ خواهد شد. البته که این نتیجهاینیست که به زودی بتوان به دست آورد، اما در کلّ جنبش شروعِ یک پایان برای آ.ک.پ خواهد شد.

همانطور که میدانیم، با کودتای ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۰ در ترکیه یک دیکتاتوری فاشیست نظامی تشکیل شد. اما خیزشِ ملیِ کُرد رژیم را وارد یک بحران کرد. در همان دوران، برای منافع امپریالیسم، استراتژی الیگارشی سرمایه تبدیل به بازسازیِ نظام دولت شد. طبقهی نظامی یک عامل بازدارنده مقابل این بازسازی بود که در دوران آ.ک.پ از بین برداشته شد. آ.ک.پ با وارد کردن اسلام به عرصهی سیاسیِ کشور به جای نژادپرستی (ملیگرایی) و با گامهای محدود دموکراتیک سعیکرد این بحران رژیم را از بین ببرد. اما نه مسالهی کُرد، نه مسالهی اقلیت علوی و نه دیگر مسائلیکه در ارتباط با آزادی سیاسی بودند، نتوانست تحت رژیم جدید دیکتاتوری ارتجاعی اسلامگرای فاشیست رفع بشود. روند صلحیکه اخیرا بین جنبش ملی کُرد و دولت صورت گرفت، نشانهی این بنبست بود. جنبش کُرد روی رژیم فاشیستی فشار میآورد تا آن را به دموکراسی بورژوایی تبدیل کند، در حالیکه آ.ک.پ خود را به گامهای سطحی دموکراتیک، که خاصیت رژیم را تغییر نمیداد، محدود میکرد. با خیزش پارک گزی، یک عامل جدید به این روند وارد شد. آ.ک.پ نمیتواند طولانیمدت جلوی مطالبهی آزادی جوانان معترض بایستد. مبارزهی متحد کُردها، علویها و جوانان ترکیه، هم به رژیم فاشیستی و هم به آ.ک.پ عمیقا ضربه خواهد زد. نمیتوان گفت این ضربه تبدیل به یک انقلاب میشود یا نه. اما مطمئناً تشکیل یک ارادهی انقلابی دموکراتیک متحد بین نیروهای مترقی ترکیه، شفق انقلاب را نزدیک خواهد کرد.

الیگارشی سرمایهداری، باور دارد که میتواند با تحقق صلح با جنبش کُرد، از تبدیل شدن بحرانِ رژیم به یک بحران انقلابی جلوگیری کند. اما خیزش مردمی نشان داد که احتمال تبدیل شدن این بحران رژیم به یک بحران انقلابی تا چه حد زیاد است. مطمئناً الیگارشی سرمایهداری و حکومت با احساس خطر، به سرکوب شدیدی علیه نیروهای انقلابیِ  این خیزش دست خواهد زد. اما این سرکوب، روند کلی بحران را تغییر نخواهد داد.

امروز در تمام دنیا، نظام سرمایهداری در یک بحران اقتصادی، سیاسی و ایدهئولوژیک قرار دارد. از سویی، تضاد نیرویکار و سرمایه عمیق میشود و از سوی‌‌ دیگر، تضاد دولت و خلق شدیدتر میشود. این دو تضاد، عرصهی اجتماعی و سیاسی خیزش مردمی را تشکیل میدهد که جوانان، در صفوف اول آنها حضور دارند.  بدون شک این تضادها، نسبت به شرایط مشخص تاریخیو اجتماعی هر کشور، شکل میگیرد. در مورد ترکیه میتوان گفت که در دوران حکومت آ.ک.پ (یعنیاز سال ۲۰۰۲ تا به حال) ترکیه سریعتر به سمت سرمایهداری پیش رفته است: شهرها بزرگتر شدند و روستاها اهمیت سابقشان را از دست دادند. در تمام شهرها دانشگاه ساخته شد و بخش گسترده مردم به ابزار ارتباطی پیشرفته دسترسیپیدا کردند. در نتیجه بین هویت اسلامی آ.ک.پ و این تغییر اجتماعی ، تضادی پیش آمد. تغییر اجتماعیای از ایدهئولوژی آ.ک.پ فراتر رفت و دخالتهای دولت در شیوه‌‌ی زندهگیسکولار و تحمیل شیوهی زندهگیسنتی، باعث عکسالعمل جوانان شد.

موقعیت نیروهای فعال جنبش، روند آینده آن را مشخص خواهد کرد. میتوان گفت که سه نیروی اصلی، در این جنبش نقش داشتند: انقلابیها و مترقیها، ناسیونالیستهای ترک، و اقشار بیطرف اما مخالف حکومت. آیندهی جنبش، به تاثیرگذاری انقلابیها یا ناسیونالیستها روی بخش سوم، بستهگی دارد.

موج خیزش پارک گزی بدون شک عقبنشینی خواهد کرد، اما این به این معنینیست که خیزش کاملا خاموش بشود. این موج با عقبنشینی از بین نخواهد رفت، بلکه شدیدتر خواهد برگشت. چرا که نظام سرمایهداری و رژیمهای سیاسی گوناگون این نظام، توانایی نرم کردن تضادهای مذکور را از دست دادند. عصیان پارک گزی، اولین گام شرایط انقلابی بود که در غرب ترکیه آغاز شد. بزرگترین دستآورد این عصیان، به دست آوردن تجربه خیزش از سوی‌‌ مردم ترک بود. بر عکسِ کُردها، مردم ترک در تاریخ جمهوریت ترکیه خیزش شدیدی را تجربه نکرده بودند. اما تجربهی پارک گزی نشان دهندهی فاصله  ایجاد شده بین مردم ترک و دولت ترک بود. خود این رویداد، اهمیتی انقلابی دارد. خیزش، نشان داد که انقلاب نه تنها دور نیست، بلکه احتمالی روزانه دارد. باعث شد که سکوت بشکند و اقشار تحت ستم روحیه و قدرت بگیرند. فضای ترس و سرخوردهگیای که پس از کودتای ۱۲ سپتامبر ۱۹۸۰ در مردم ترک حکم فرما بود، دیگر از بین رفت. این دستاورد نیز اهمیتی انقلابی دارد.

از طرف دیگر، امروز بیشتر از انقلاب ملی، انقلابهای منطقهای مطرح است. در کنار روند انقلابی عرب و روند انقلابی کُرد، روند انقلابیِ ترکیه نیز در جنبشهای مردمیِ ضدسرمایهداریِ جهان، نقشیرا به دست آورد. خیزش گزی میتواند منبع اگاهی در عرصه آزادی، برابری و ضدسرمایهداری بشود. به وجود آمدن این آگاهیدر کشوری که به عنوان مدل بعد از بهار عرب معرفی شد، میتواند موج جدید انقلاب را در کشورهای خاورمیانه، به وجود آورد.

 

 

 

 

 



[1] منبع: روزنامه “Atılım” شماره‌ی ۷۰

[2] ( Atılım ، شماره: ۷۰، صفحه‌ی ۶)

http://www.etha.com.tr/Haber/۲۰۱۳/۰۶/۱۴/guncel/kimler-neden-oradalar-ne-istiyorlar/

[3] )Atılım ،شماره: ۷۰، صفحه ۲-۳(