35 سالگی راه کارگر مبارک باد

4 تیرماه 1392 ، سازمان کارگران انقلابی ایران –راه کارگر سی و پنجمین سال حیات خود را جشن میگیرد. راه کارگر در انقلاب 57 متولد شد. تولد ی که از ثمره بحثهای چندین ساله زندانیان سیاسی زندانهای شاه ، در نقد رویزینسم و سازشکاری حزب توده ، نقد مشی چریکی جدا از توده و تقد سیاست سه جهانی و سوسیال امپریالیسم بدست آمده بود. بسیاری از فعالین و کادرهای قدیمی سازمان فدایی ، مجاهدین مارکسیت ، ستاره سرخ  ، گروه فلسطین و دیگر فعالین قدیمی چپ سازمانی را بوجود آوردند که با انتشار "فاشیسم ، کابوس یا واقعیت" ، شکست انقلاب 57 را فریاد میکرد.  ما خلاف جریان شنا میکردیم . جریانی بودیم که گامهای فاشیسم را میشنیدیم و کابوسی را که برای مردم ما ساخته و پرداخته میشد را به شیوه ای دقیق تحلیل میکردیم.  بسیاری بر این باور بودند که انقلاب پیروز شده و بلوک "خرده بورژوازی و لیبرالها" به رهبری خمینی ضد امپریالیست ، امپریالیسم آمریکا را از ایران بیرون انداخته است. برخی براین باور بودند که انقلاب ادامه دارد و اسلامی شدن انقلاب را در نیافته بودند. توهم به روحانیت و نقش آن دریافته نشده بود. برای بسیاری خمینی در ماه بود . دیو بیرون رفته بود و فرشته در آمده بود. انقلاب اسلامی پیروز شده بود و در تلاش استقرار حاکمیت عدل علی بود.

 در این میانه بود که راه کارگر متولد شد و شکست انقلاب را فریاد کرد. زایمان پردرد انقلاب ، نوزادی عجیب الخلقه آفربده بود که تمام دستاوردهای انسانی و دمکراتیک و مدنی مردم ایران را نشانه گرفته بود. بسیاری ما را چپ افراطی  میدیدند که محدودیتهای "خرده ببورژوازی سنتی" را نمی بینیم . بیشتر آنان علیه باصطلاح لیبرالها بودند تا روحانیت و و خطر اصلی را دولت بازرگان و لیبرالهای موتلف با روحانیت میدیدند . کاست حکومتی اما با هوشیاری بالا وائتلاف ها و بند و بست های فراوان با لیبرالها و ملیون ، قدرت را در دستان خویش تحکیم میکرد. اعدامهای سریع و بی محاکمه ، سرکوب تظاهرات زنان ، حمله نوروز به سنندج ، سرکوب ماهیگیران انزلی ، سرکوب خلق عرب توسط تیمسار مدنی و... هیچکدام نتوانسته بودند افکار عمومی را به تهدبد بالقوه تحکیم یک حاکمیت فاشیستی هوشیار کند. اما خمینی و کاست روحانیت با استفاده از همه اهرمهای قدرت و مساجد وتکایا و حسینه ها و بازار ، جا پای خود را تحکیم میکرد . آنان در سازمان دادن "مستضعفان و پابرهنگان" و استفاده از همه تجربیات و بسیاری از کادرهای اطلاعاتی و نظامی دولت پیشین ، با قدرت پیش میرفتند. کاست  روحانیت  با سازمان دادن سرکوب همه مخالفین ، عروج ضد انقلاب اسلامی و تحکیم قدرت مطلقه خویش را سازمان میداند. کابوس فاشیسم و استبداد نعلین  به صدا در آورده بود.

روحانیت از همان اولین روزها با اعدامهای وحشیانه در فراز بامهای مدرسه رفاه و بیدادگاههای خلخالی کار خود را آغاز کرد. در کنار آن با  سازمان دادن چماقداران اسلامی علیه مخالفین و خصوصا زنان و با شعار" رو سری یا توسری"و ممنوعیت ورود زنان بی حجاب با ادارات و مدارس و محل کار ، اولین گام را برای سازمان دادن آپارتاید جنسی در کشور برداشت. در کنار آن با سرکوب شوراهای کنترل کارگری، سرکوب شوراهای بیکاران، بستن نشریات آیندگان و پیغام امروز، هجوم وجشیانه به کردستان و قتل عامهای قارنا و پاوه و سنندج و مهاباد و...تمامی رویاهای شادمانه مردم دربیرون رفتن "دیو و آمدن فرشته" را نقش برآب کرد. واکنش مردم در بسیاری از شهرهای بزرگ و مناطق ملی ، نظیر کردستان و ترکمن صحرا و خوزستان ، دانشگاهها در خال شکل گیری بود. این مقاومتباعث شد که حکومت جدید برآمده از انقلاب به موضعی تدافعی افتد.  شکست درکردستان و ترکمن صحرا و دانشگاهها و بسیاری از شهرهای بزرگ در حال اتفاق بود. در این فاصله بود که انقلاب دوم خمینی و بالماسکه ضدامپریالیستی اش به اجرا درآمد. انقلابی بزرگتر از انقلاب اول برای خمینی و تحکیم قدرتش در حال وقوع بود. نعمتی که نهضت آزادی و لیبرالها را از حکومت به بیرون پرتاب کرد. سپس نعمت الهی دیگری بوقوع پیوست . آغاز جنگی هشت ساله برای آباد کردن قبرستانها.  در این اوضاع بود که بزرگترین سازمان چپ ایران بدام انقلاب دوم خمینی افتاد و پذیرفت که آیت الله خمینی رهبر مبارزه ضدامپریالیستی مردم ایران است. سازمان فدائیان خلق برهبری فرخ نگهدار در دام هاله کیانوری افتاد  و" معجزه  انقلاب دوم" ، بزرکترین سازمان مخالف رژیم اسلامی را به گروگان "مبارزه ضدامپریالیستی " خمینی و پوپولیسم مستضعفان رژیم جدید تبدیل کرد.

 تولد سازمانی که فاشیسم اسلامی را واقعیتی عینی میدید و کابوس برآمده از تحکیم قدرت ان را پیش بینی میکرد. سازمانی که مبارزه ضد امپریالیستی را جدا از میارزه طبقاتی نمیدید و ضد امپریالیسم اسلامی را ارتجاعی و ضدمردمی ارزیابی میکرد. پیروزی کاست روحانیت را شکست انقلاب ایران میدانست و خواهان واژگونی رزیم ضدانقلابی بر آمده از انقلاب بود.سازمانی  که وظیفه چپ را سازمان دادن توده زحمت و کار میدانست و چپ را پرچمدار مبارزه برای آزادی و برابری و در عین حال ، انقلاب را کار توده ها میدانست و علیرغم ارج گذاشتن به فداکاریهای بزرگ چریکهای فدایی خلق ، نقد مشی جدا از توده را گامی اساسی برای پیوند دادن چپ به چنبش اجتمایی میدانست.

در این راهپیمایی طولانی ،انبوهی از زنان و مردان شریف در سازمان ما در جریان فعالیت برای آزادی و سوسیالیسم ، برای سرنگونی رژیم آدمخوار اسلامی دستگیر ، زندانی ، شکنجه و اعدام شدند. یاد عزیز همه آنها را گرامی میداریم و همچنان با همه وجود برای سازمان دادن اکثریت عظیم برای اکثریت عظیم خواهیم کوشید. ما همچنان بر این باوریم که چپ ایران باید حول مشترکات و با پذیرش تنوعات حول اتحاد بزرگ هواداران آزادی و سوسیالیسم ، برای سازمان دادن کارگران و همه مزدبگیران ، برای سرنگونی این رزیم سرمایه داری اسلامی متحد شود و تمام هم خویش را صرف سازمان دادن بلوک انقلابی کارگران و زحمتکشان کند.  بدینگونه است که ما یاد هزاران انسان شریفی را که برای آزادی و سوسیالیسم سرفراز بر چوبه دار شدند را گرامی خواهیم داشت. 

باردیگر به همه راه کارگریها و همه هواداران آزادی و سوسیالیسم سی و پنج سالگی راه کارگر را تبریک میگویم و آرزوهای شادمانه برایتان دارم. اینک که این کلمات را مینویسم چهره ها و خاطره ها و نامهاست که درمقابلم رژه میروند. میدانم برای تک تک شما نیز این چنین است. شما که با آنان زیسته اید ، زجر کشیده اید ، مبارزه کرده اید، رویاهایتان را تقسیم کرده اید ، نامهایشان را برگزیده اید و امیدها و آرزوهای آنان را برای نبرد نهایی در پرچم هایتان حک کرده اید. امید که دست در دست هم آینده را با امیدهای شادمانه و انسانی بسازیم و شاهد تحقق خواسته ها و آرزوهایمان باشیم .

یاد  سرفرازان ، یاد یاران یاد باد .....ما بسیاریم.

زنده باد آزادی – زنده باد سوسیالیسم

علی دماوندی 4 تیرماه 1392