دو موضوع در حمله به سوریه

Rami.G.Khouri

31Aug.2013

Global Agent

بیروت- بسیار شگفت انگیز است که آدم  در ظرف یک دهه ، باز شاهد  بحث و گفتگو هایی در دنیا   باشد که آیا کشورهای غربی از برتری نظامی خود برای حمله  به کشورهای  عربی استفاده کنند یا نه  ! منظور  کشورهای عربی ایی است که از نظر آنان    با "نورم های بین المللی " سازگاری ندارند ! بعد از تجربیات عراق ، لیبی ، افغانستان ، مالی  و استفاده  جهانی از هواپیماهای بدون سرنشین و افراد مشکوک به پیکار جویان القاعده ، ما اکنون ما شاهد مباحثات پرحرارت در دنیا در مورد عقلانیت ، کار آیی و مشروعیت حمله به هدف هایی تحت رهبری آمریکا هستیم.

مشاهده بهترین جنبه دموکراسی غربی در عمل که خود را در رد در خواست نخست وزیر انگلیس برای پیوستن به حمله آمریکا به سوریه  ، و نیز در تردید بسیاری از اعضای کنگره آمریکا و زیر سوال بردن اعتبار اقدام دولت آمریکا از طرف زنان  ،خود  را  نشان داد ، دلگرم کننده است . تعجب آور نیست که  دولت باراک اوباما صحبت از این می کند که برای حمله احتیاجی به  تایید کنکره وجود ندارد  ، و  بنظر می رسد که مصمم است که  حمله به سوریه  را چه با تایید و چه بدون تایید کنگره و چه با همراهی و چه بدون همراهی شرکای غربی خود پیش ببرد.

بنابراین ممکن است که در روزهای آینده به بینیم که دهها موشک آمریکایی بر هدف هایی در در سوریه  فرو می افتنند و بدنبال آن بحث های پر حرارتی درطرفداری یا مخالفت با  این اقدام نظامی آمریکا  در می گیرد! در دهه گذشته ما چندین بار شاهد این چنین سناریو هایی بوده ایم و چه بسا در سال های آینده باز شاهد چنین گفتکو هایی ( احتمالا  در باره ایران ، سودان ، افغانستان و پاکستان ) باشیم. شاید مناسب باشد که قدمی پای خود را از این  فضای مه آلود درگیری بیرون کشیده و لحظه ای بر موضوعات اساسی مربوط به همه طرفین آن متمرکز شویم.

من موضوعات  اساسی مربوط هر دو طرف را  بصورت دو سوی یک سکه  می بینم: ما استفاده جنایتکارانه اسلحه از طرف یک حکومت جنایتکار علیه مردم خود ، بویژه در نقض آشکار اصول و معاهدات بین المللی    راچگونه ارزیابی می کنیم؟ ما همچنین استفاده جنایتکارانه از طرف یک حکومت علیه کشورهای دیگر را ، حتی حکومت هایی که مردم خود را می کشند ، در نبود مشروعیت یک حمایت بین المللی چگونه می بینیم؟ اکثر رسانه های مهم جهانی که چیزی جز رسانه های جامعه سرگرمی  نیستند، علاقه ای به بحث متوازن در باره دو کفه ترازو گذاشتن  اعمال جنایتکارانه رییس جمهور سوریه و اعمال جنایتکارانه رییس جمهور آمریکا  را ندارند.  ولی ما باید چنین بکنیم ، اگر ما واقعا می خواهیم که وقوع حملاتی از جانب کشورهای غربی به کشورهای عربی و هر رژیم دیگری که در جنوب ، مردم کشور خود را با مصونیت تمام بقتل می رساند.

باراک اوبامای محتاط اکنون بطرف روش سیاسی همیشگی روسای جمهور آمریکا لیز خورده است که با ضرورت رو برو شدن و پاسخ گفتن به مساله سیاسی  در باره منطقه ای بسیار پیجیده  مواجه بودند ، که فرسنگ ها با کشور آنها فاصله داشت و نسبت به آن نیز بیگانه بودند. این همان سیاستی است که در زبان سیاسی به " لگد زدن به کون خر " معروف است.آمریکا از برتری نیروی نظامی  وتکنولوژیک خود برای ریختن موشک های پرقدرت علیه کشورهای عملا بی دفاعی نظیر عراق و افغانستان و سوریه و پاکستان و سودان و یمن استفاده می کند.هدف آمریکا اینست که به مردم این کشورها درس هایی بدهد که هرگز یادشان نرود و آنان را به همراهی با نورم های بین المللی رفتار متمدنانه وادارد ، و لی چه بسا که واشنگتن نه نتایج اعمال خود را می فهمد و نه آنهارا کاملا  محاسبه وسبک و سنگین کرده است.

ابلهانه ترین استدلالی  که آمریکایی ها برای توجیه این اقدامات خود بعمل می آورند ، چنین است:

الف.) آمریکا بعنوان بزرگترین و اخلاقی ترین قدرت لیبرال ، باید وظیفه اجرای اصول و قوانین بین المللی را در صورتی که امکان  اقذام جمعی با سدی رو برو شده باشد ، برعهده گیرد.

ب.) وقتی که آمریکا به کشوری او لتیماتوم می دهد، نباید به آن بی اعتنا بود و  به اولتیماتوم  آمریکا باید احترام گذاشت . باراک اوباما وفتی که می گفت که بکارگیری سلاح های شیمیایی خط سرخی است که اسد نباید از آن عبور کند ، همین نیت را در سر داشت. " اعتبار" آمریکا در وسط خواهد بود  و  واشتگتن باید به اسد حمله کند تا به دیگران نیز بفهماند که به آمریکا باید احترام بگذارند و از فرامین آن در وضعیت های مشابه در آینده اطاعت کنند.

من امیدوارم که  کاخ سفید عده ای روانشناس سیاسی استخدام کند تا به آمریکایی ها کمک کنند که بفهمند چرا بعد از بکار گیری این ضرب و زور و حملات موشکی علیه یک دیکتاتور بی اعتنا در جنوب ، دیکتاتور بعدی به همان شاخ و شانه کشیدن های قبلی علیه آمریکا را ادامه می دهد و کاملا  توانایی نظامی آمریکا وتعهد وی حفظ اعتبار خود را نادیده می گیرد.  در آن صورت آیا ممکن خواهد شد که آمریکایی ها بفهمند که سیاست لگد زدن به به کون خر ، بیشتر ازروی یک  ترس روحی است و آمریکایی ها نفس راحتی خواهند کشید، بی آنکه خیلی دنبال وادارکردن این   دیکتاتور ها  با همسازی با اصول مهم نورم های بین الملی و ارتقاء آنها بگردند؟

من شک دارم که مخالفت بسیار بالا با حمله به سوریه( بیشتر از 70 در صد مخالف حمله هستند)  و رد حمله به سوریه از طرف پارلمان انگلیس ، درس هایی باشند که  آنها در طی سال های طولانی از لگد زدن خود به کون خر  در جنوب یاد گرفته باشند و بار ها و بار ها همان روش پیشین خود را تکرار کرده اند ، هرچند که بار ها شکست مزمن خود را در عمل تجربه کرده اند. با اینهمه باز مهم است که ما بطور جمعی مساله قانونی و اخلاقی  بودن  حملات یک جانبه آمریکا و دیگر قدرت ها را به کشورهایی در جنوب ، بدون تایید شورای امنیت ، مورد بررسی مجدد قرار دهیم.

این گفتمان نه فقط به کشتار سوری ها  توسط سوری ها ، بلکه به حملات دلبخواهی  آمریکا به هر کشوری در جهان نیز صادق است.