مارشال برمن، فیلسوف خیابان، درگذشت

 

 

محمد احمدی

 منتشر شده در تارنمای انسان شناسی و فرهنگ

 

 

“ اگر  ندانیم چه طور می توان نشانه های درون خیابان را خواند، خواندن “سرمایه” کمکی به ما نمی کند.” مارشال برمن
مارشال برمن، فیلسوف، نویسنده، نظریه پرداز سیاسی و استاد دانشگاه روز یازدهم سپتامبر
۲۰۱۳ در سن ۷۲ سالگی در نیویورک درگذشت. برمن شیفته دو چیز بود: مارکس و نیویورک؛ و سراسر زندگی روشنفکری اش متاثر از این دو بود.مارشال برمن، فیلسوف، نویسنده، نظریه پرداز سیاسی و استاد دانشگاه روز یازدهم سپتامبر در سن ۷۲ سالگی در نیویورک درگذشت. برمن شیفته دو چیز بود: مارکس و نیویورک؛ و سراسر زندگی روشنفکری اش متاثر از این دو بود.

مارشال هاورد برمن در ۲۴ نوامبر سال ۱۹۴۰ در منطقه برانکس نیویورک متولد شد. وی تمام عمر خود را در نیویورک سپری کرد و این شهر و مسائل مربوط به آن همواره بخشی از دغدغه هایش بود. برمن پس از پایان تحصیلات خود در مقطع دکترا در دانشگاه هاروارد در سال ۱۹۶۸، فرصت های موجود برای تدریس در دانشگاه های موسوم به “گروه آی وی[۱]” را رد کرد و ترجیح داد در نیویورک باقی بماند و در دانشگاه سیتی نیویورک[۲] تدریس کند. برمن عضو دپارتمان علوم سیاسی این دانشگاه بود. او یکی از پایه گذاران “مرکز آموزش کارگران”[۳] در مهنتن بود. برمن عضو شورای سردبیری مجله چپ گرای “دیسنت”[۴] بود. وی همچنین به شکل متناوب با نشریاتی همچون نیویورک تایمز و نیشن[۵] همکاری می کرد.

اولین کتاب وی با عنوان “اندیشه سیاسی اصالت: فردگرایی رادیکال و ظهور جامعه مدرن[۶]” در سال ۱۹۷۰ منتشر شد. اما احتمالا معروف ترین کتاب وی “تجربه ی مدرنیته: هر آنچه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رود[۷]” بود که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد.

برمن یکی از نقاط عطف زندگی خود را آشنا شدن با مارکس در اواخر دهه ۱۹۵۰ می داند. درآن  زمان برمن دانشجوی علوم سیاسی در دانشگاه کلمبیا بود و در یک کتابفروشی با “دست نوشته های اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴ مارکس روبرو شد. مطالعه این کتاب تاثیر عمیقی بر مارشال جوان گذاشت. شیفتگی او به مارکس به حدی بود که (شاید به شکلی ناخودآگاه) موجب شده بود خودش هم ظاهری شبیه به مارکس داشته باشد. احتمالا دانشجویان و دوستدارانش تصویر آشنا و صمیمی وی «با موهایی آشفته و ریش هایی بلند» را همیشه به یاد خواهند آورد.

برمن شیفته مارکس بود و مانیفست وی را “نخستین اثر مدرنیستی هنری” می خواند  و مارکس را “یکی از اولین و بزرگ ترین مدرنیست ها” می دانست. برمن منظور خود از مدرنیست را این گونه شرح می دهد:”همه تلاش های مردان و زنان مدرن برای تبدیل شدن به سوژه ها و ابژه های مدرنیزاسیون، برای درک جهان مدرن و احساس راحتی کردن در آن”.

برمن همواره به دلیل سبک و نثر شاعرانه اش در پرداختن به موضوعات فلسفی، فرهنگی، ادبی و اجتماعی مختلف مورد ستایش دوست و دشمن بود (“مدرن بودن … تجربه کردن زندگی شخصی و اجتماعی به مثابه یک گرداب است؛ جهان خود و خود را در از هم پاشیدگی و نو به نو شدن، در سختی و تشویش و در ابهام و تضاد ابدی یافتن.”). برمن خود را یک “مارکسیست انسان گرا”[۸] می خواند و تلاش می کرد درکی جدید از مارکس ارایه کند.

تاد گیتلین[۹] دوست و همکار برمن او را این گونه توصیف می کند:”استاد بزرگ و مارکسیستِ تحلیلی- تغزلی، وقایع نگار مبارز شهرها، فعال  سیاسی، فردی فرزانه و دوستی عزیز”. کوری رابین[۱۰] یکی دیگر ازهمکاران برمن در دانشگاه سیتی نیویورک نیز پس درگذشت وی این گونه به او ادای احترام کرد: “مارشال سقراط منهتن بود؛ او نه فقط منطق دانی بازیگوش، بلکه فیلسوفی در خیابان و فیلسوف خیابان بود. نه فقط پرسنده ی جسور پرسش ها بلکه پرسه زن بلوار بود. مردی که در جستجوی خرد در آگورا[۱۱] و در مکالمات میدان تایمز[۱۲] [نیویورک] بود. مردی که پرسه زن شهر بود؛ مردی که در میان دوستانش درگذشت”.

برمن در منطقه “آپر وست ساید[۱۳]” در نیویورک زندگی می کرد و روز یازدهم سپتامبر در رستورانی در همین منطقه و هنگام خوردن صبحانه بر اثر سکته قلبی درگذشت. حاصل ازدواج وی با شلی اسکلان دو فرزند پسر به نام های دنی و الی بود.

برمن و مدرنیته

برمن یکی از روشنفکران عمومی بود که هم به شکلی جدی آثار ویرانگر مدرنیته را نقد می کرد و هم نگاهی خوش بینانه و امیدوارانه به وضعیت مدرنیته داشت. وی معتقد بود که مدرنیته فرصت هایی را برای شکل های نوآورانه مقاومت در زندگی روزمره فراهم می کند. این خوش بینی را می توان در پاسخ برمن به نقد پری اندرسون[۱۴] بر کتاب تجربه مدرنیته دید:

“فکر می کنم یکی از مخاطرات حرفه ای روشنفکران، صرف نظر از اندیشه سیاسی شان، عدم تماسشان با چیزها و جریان زندگی روزمره باشد. اما این مشکل ویژه روشنفکران چپ است، چرا که در میان جنبش های سیاسی این ما هستیم که به طور خاص به اهمیت دادنِ به مردم افتخار می کنیم، به آن ها احترام می گذاریم، به صدایشان گوش فرامی دهیم، به نیازهایشان اهمیت می دهیم، آن ها را گردهم می آوریم و برای آزادی و خوشبختی آن ها مبارزه می کنیم (این وجه تمایز ما – یا تلاش ما برای متمایز شدن – با طبقات حاکمِ گوناگون جهان و ایدئولوگ های آن هاست، کسانی که با مردمی که بر آن ها حاکم هستند مانند حیوانات یا ماشین ها یا اعداد یا مهره های شطرنج رفتار می کنند، یا هستی آن ها را به کلی نادیده می گیرند، یا با برانگیختن آن ها بر علیه یکدیگر بر ایشان مسلط می شوند و به آن ها می آموزند که فقط به این طریق می توانند به آزادی و خوشبختی برسند).

روشنفکران می توانند سهم ویژه ای در این پروژه در حال تکوین داشته باشند. اگر سال ها مطالعه چیزی به ما آموخته باشد، ما باید بتوانیم با افراد بیشتری ارتباط برقرار کنیم، دقیق تر ببینیم و بشنویم، لایه های زیرین را ببینیم و لمس کنیم، هم سنجی ها را در دامنه وسیع تری از زمان و فضا انجام دهیم، الگوها و نیروها و ارتباطات پنهان را درک کنیم؛ برای این که به مردم نشان دهیم که دیدن، سخن گفتن، احساس کردن و فکر کردنشان با هم متفاوت است – که نسبت به همدیگر بی تفاوت هستند و از همدیگر می ترسند – و این که بیش از آن چه که فکر می کنند نقاط اشتراک دارند. ما می توانیم ایده ها و پندارهایی را ارایه کنیم که شناخت مردم را متحول کند، شناخت خودشان و شناخت یکدیگر، [شناختی] که زندگی شان را به هم نزدیک خواهد کرد. آن چه که ما می توانیم برای یکپارچگی و آگاهی طبقاتی انجام دهیم این ها هستند. اما اگر تماس خود را با زندگی مردم از دست بدهیم نمی توانیم این کارها را بکنیم، نمی توانیم ایده هایی در مورد نزدیک کردن زندگی افراد به هم تولید کنیم. اگر ندانیم که چگونه مردم را بشناسیم، آنگونه که آن ها احساس می کنند و می بینند و جهان را تجربه می کنند، هیچ گاه نمی توانیم به مردم کمک کنیم که خودشان را بشناسند یا جهان را تغییر دهند. اگر  ندانیم چه طور می توان نشانه های درون خیابان را خواند، خواندن “سرمایه” کمکی به ما نمی کند.”[۱۵]

کتابشناسی مارشال برمن

The Politics of Authenticity: Radical Individualism and the Emergence of Modern Society (1970) Reissued 2009 by Verso Press

All That Is Solid Melts Into Air: The Experience of Modernity (1982)

Adventures in Marxism (1999)

On the Town: One Hundred Years of Spectacle in Times Square (2006)

New York Calling: From Blackout to Bloomberg (2007), edited by Marshall Berman and Brian Berger

“Introduction” to “The Communist Manifesto” by Karl Marx, Penguin Books (2010)

منابع اینترنتی

سوگنامه ها

Remembering Marshall Berman

http://www.dissentmagazine.org/blog/remembering-marshall-berman

Marshall Berman, 1940-2013

http://www.prospectmagazine.co.uk/derbyshire/marshall-berman-1940-2013/#…

Marshall Berman: interpreter of urban life

http://www.theglobeandmail.com/arts/books-and-media/marshall-berman-inte…

 

خبر درگذشت برمن

Marshall Berman, Philosopher Who Praised Marx and Modernism, Dies at 72

http://www.nytimes.com/2013/09/16/nyregion/marshall-berman-professor-dies-at-72.html

Marshall Berman, Marxist-humanist author and educator, dead at 72

http://articles.washingtonpost.com/2013-09-12/local/41992709_1_new-york-…

Marshall Berman, 1940-2013

www.versobooks.com/blogs/1396-marshall-berman-1940-2013

 

 

 

[1] گروه آی وی (Ivy League) برای اشاره به هشت دانشگاه بزرگ و نخبه گرای آمریکایی شامل دانشگاه های کلمبیا، ییل، هاروارد، براون، کرنل، دارتموث، پریسنتون و پنسیلوانیا استفاده می شود.

[۲] City University of New York (CUNY)

[3] Center for Worker Education

[6] The Politics of Authenticity: Radical Individualism and the Emergence of Modern Society

[7]  ”All That Is Solid Melts Into Air: The Experience of Modernity”؛ این کتاب با ترجمه مراد فرهادپور توسط انتشارات طرح نو منتشر شده است.