کابوس جنگی دیگر در خاور میانه ؟

 

       نقل و انتقالات نظامی در خاورمیانه و اعلان حمله ی محدود تنبیهی به سوریه از سوی ایالات متحده و پاره‌ای از متحدین آن حکایت از شبح  شوم جنگی ویرانگر دارد که در این منطقه در گشت و گذار است. حدود یکسال پیش باراک اوباما، رئیس جمهور امریکا، به بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، هشدار داده بود که به « خط قرمز » استفاده از سلاح شیمایی نزدیک نشود، خط قرمزی که عبور از آن پی آمدهای ناگواری برای سوریه در پی خواهد داشت. حمله زمینی و هوایی روز چهارشنبه ( ۲۱ اوت ) ارتش سوریه به حومه دمشق که عمق جنایت پیشگی رژیم اسد را به نمایش گذاشت و در اثر آن تا کنون هزار و چهارصد و بیست و نه  نفر از جمله چهارصد و بیست کودک به طرز فجیعی کشته و صدها نفر زخمی شدند، احتمال کار برد سلاح شیمیایی و گاز سمی سارین  در نبرد بین بشار اسد و مخالفین او را بیشتر کرده است. دولت آمریکا و بریتانیا این جنایت را کار بشار اسد میدانند. اما بشار اسد این اتهام رد می‌کند و آنرا به مخالفان خود نسبت میدهد. چین، روسیه و ایران در کنار اسد و از نظر او دفاع کرده اند.

    تشخیص اینکه استفاده از سلاح شیمیایی از سوی چه نیرویی بوده تا معلوم نشدن نظر نهایی بازرسان سازمان ملل، کار آسانی نیست. به گفته‌ ی جو بایدن، معاون اوباما، مبنی بر اینکه:

       « میدانیم که رژیم سوریه تنها نیرویی است که این اسلحه را در اختیار دارد. آن‌ها در گذشته بارها از سلاح شیمایی استفاده کرده اند. آن‌ها ابزار تحویل این سلاح را در اختیار دارند و مصممند مکانهایی که با سلاح شیمایی مورد حمله قرار داده‌اند را از بین ببرند. » ( ۱ ) هم نباید اعتماد کرد، زیرا:

       اولاً هنوز نتوانسته اند مدرک مشخصی در این مورد ارائه دهند و ثانیاً آن‌ها بر طبق منافع خود هر کجا لازم باشد به دروغپردازی متوسل می‌شوند. نمونه ی آنرا در گذشته نه چندان دور در مورد حمله آمریکا و متحدانش در جنگ خلیح و عراق همگان مشاهده کردند. جنگ جنایت کارانه ای که بیش از یک ملیون کشته و هزاران زخمی و معلول و ویرانی کشور را در پی داشته است. آثار بمب های شیمایی و مرگ زایی که آمریکا و متحدین آن بر سر مردم بی‌گناه عراق ریختند تا دهه ها ادامه خواهد داشت. در نهایت هم ثابت شد که صدام هیچگونه سلاح کشتار جمعی نداشته و همه لشگر کشی ها و جنایات بخاطر غارت منابع انرژی ی غنی عراق و سروری بر منطقه ژئوپولیتیک بسیار حساس خلیج فارس صورت گرفته است.

     اگر گزارش نیروهای اپوزیسیون سوریه مبنی بر اینکه بازرسان سازمان ملل بدون دیدار از محل اصلی استفاده از گاز سمی از سوریه خارج شده اند را هم نادیده بگیریم، باز هم موارد  نامشخص بسیاری وجود دارد که باید بر آن‌ها مکث کرد:

 ۱ ــ اینکه بشار اسد، اگر قصد پنهان کردن چیزی را نداشت، چرا پس از چهار روز به ناظرین سازمان ملل اجازه ی ورود به محل بمب باران را داد ؟

 ۲ ـــ اینکه طبق گزارش‌های گوناگون در این حمله ۵۰۰ تا ۱۳۰۰ تٌن سلاح  شیمیایی مورد استفاده قرار گرفته است. بعید به نظر می‌رسد که نیروهای مخالف بشار اسد که محل ثابتی در میدان نبرد ندارند به چنین منبع بزرگی از سلاح دسترسی داشته و توانسته باشند این مقدار سلاح شیمیایی را در یک منطقه مشخص و زیر بمب باران شدید زمینی و هوایی گرد آورده و بکار برده باشند، آنهم در پایتخت که در کنترل کامل نیروهای بشار اسد است.

     این البته بمعنی آن نیست که گروه‌ های اسلامی مورد حمایت عربستان صعودی، قطر، ترکیه ایران وو در درگیری و رقابت با یکدیگر و بمنظور از میدان بدر کردن حریف خود و کسب برتری جهت غضب قدرت سیاسی به جنایت دست نمی زنند و مردم بی‌گناه را سپر جنگی خود قرار نمی دهند. هستند در بین آن‌ها گروههای جنایت کاری که در گذشته چنین کرده‌اند، اما همه ی گروه‌های در گیر که تعدادشان به دهها می‌رسد را نمی‌توان تحت عنوان « اپوزیسیون » به جنایت کاری و استفاده از سلاح شیمیایی متهم کرد.

 ۳ ـــ اینکه در شرایطی که بشار اسد به لحاظ نظامی پیشروی کرده بود و دست بالا را داشت، چه نیازی به استفاده از سلاح شیمیایی بود؟ پاره‌ای با همین استدلال برتری نظامی اسد، استفاده از گاز سمی را کار گروه‌ های اسلامی القاعده و گروه النصر و دیگر مخالفین بشار اسد میدانند، امری که با قساوتی که گروه‌های القاعده و سلفیست ها در پاره‌ای از در گیری ها از خود نشان داده اند، هم منتفی نیست.

    بهر رو، هیچ یک از این گمانه زنی ها تا با مدارک کارشناسان سازمان ملل تأیید نشود، را نباید حکم قطعی دانست. واقعیت تکاندهنده ای که کل مردم سوریه و همه خاور میانه با آن رو در رویند برنامه لشگر کشی و کمک‌های تدارکاتی قدرت‌های غربی و مخالفین آن‌ها روسیه، چین و ایران است. ایران از یک سو با کمک‌های مالی و نظامی به سوریه و از دیگر سو با پشتیبانی همه جانبه از حزب الله لبنان نقش جنایت کارانه ویژه ای در سوریه و خاور میانه بعهده گرفته است.

      ارسال دو کشتی جنگی از طرف روسیه به آب‌های مدیترانه، ارسال شش ناو شکن مجهز به موشک های توماهاک از سوی ایالات متحده، همان موشک های که آمریکا در جریان جنگ در لیبی ۱۶۲ بار مورد استفاده قرار داد، تعیین « خط قرمز » از سوی مسعود جزایری، معاون نیروهای مسلح ایران، برای آمریکا و خبر از موشک های بالیستیکی ای که حزب الله در صورت حمله آمریکا علیه آن به کار خواهد گرفت، اجلاس مشورتی سران ناتو  و سلاطین منطقه خلیج در اردن در روز یک‌شنبه ۲۵ اوت، ایجاد دیوار آهنین در شمال اسرائیل از سوی دولت این کشور جهت خنثی کردن موشک های کوتاه و میان برد و همین طور نصب سیستم پاتریوت و شتج ( chetz ) جهت جلوگیری از موشک های بالیستیکی و پخش ماسک‌ های ضد گاز بین مردم همگی نشانه‌های شوم بر نامه‌ای است که مشخصاً آمریکا برای تغییر ساختار مناطق نفوذ خود و متحدینش در خاور میانه تدارک دیده است.

      معادلات جدیدی چون شکست آمریکا در سومالی ( حمله معروف به « فاجعه » )، عراق و افغانستان، مخارج سرسام آور لشگر کشی، تلفات فاجعه بار تجاوز نظامی امپریالیستی و مقاومت سرسختانه روسیه و چین بر سر منافع خود در سوریه نه تنها وضعیت این کشور را بسیار پیچیده کرده بلکه متحدین ایالات متحده را به باز اندیشی و احتیاط سوق داده است، بطوریکه برای نمونه مخالفت پارلمان انگلیس با حمله نظامی دیوید کامرون، نخست وزیر، را به عقب نشینی واداشت. کامرون که روز قبل از رأی پارلمان از جنایت علیه بشریت داد سخن داده بود، مجبور شد به شکست خود اعتراف و موقتاً دست از دنباله روی از سیاست آمریکا بردارد. اوباما نیز حمله ی نظامی را به رأی نهایی سنای آمریکا موکول کرد. دولت فرانسه، استرالیا، دانمارک و چند کشور اروپای شرقی جزء متحدین آمریکا در این مرحله از تدارک حمله هستند. فرانسوا اولاند، نخست وزیر فرانسه، در مصاحبه با روزنامه لومند ( ۲ ) از حمله تنبیهی حتی بدون وکالت از سوی شورای امنیت سازمان ملل جانبداری و آنرا دارای ارزش بازدارنده توصیف کرد. در عین حال بسیاری از کشورهای اروپایی چون آلمان، ایتالیا، اتریش، بلژیک، سوئیس و..  تأیید نظر کارشناسان سازمان ملل و راه حل سیاسی را ملاک بر خورد با سوریه اعلام کرده‌اند. تقریباً در همه کشورهها اکثر مردم مخالفت خود را با جنگی دیگر در خاور میانه ابراز داشته‌اند و هم‌ اکنون نیز کارزارهای ضد جنک علیه آمریکا و متحدین او به راه افتاده است.

      نظامیان و سیاست مداران آمریکا نیز نظر واحدی برای حمله به سوریه ندارند. در جاییکه چک هیگل، وزیر دفاع آمریکا، آمادگی این وزارتخانه برای حمله را اعلان کرده است، مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش امریکا، دخالت نظامی در سوریه را خطرناک توصیف کرده است و جیمی کارتردر مصاحبه‌ای با فوکس نیوز  ۲۹ اوت از کاخ سفید خواست تا پشتیبانی سازمان ملل را کسب کند : « پاسخ نظامی تنبیهی بدون مجوز سازمان ملل یا پشتیبانی وسیع ناتو و اتحادیه عرب غیر قانونی است و احتمال اینکه مسیر جنگ را تغییر دهد ناچیز است. » ( ۳  )

       سیاست دول امپریالیستی در مورد خاور میانه نسبت به گذشته هیچ تغییری نکرده است. برای نمونه حدود دو دهه پیش آموس پرل موتر، یکی از تئوری پردازان اصلی سیاست خارجی آمریکا، در روزنامه « واشنگتن پست » در خصوص این کشورها پرسش زیر را مطرح و خود نیز به آن بدین گونه پاسخ داد:

     « آیا اسلام چه به صورت بنیادگرایانه و چه غیر آن با دمکراسی لیبرالی نوع غربی خوانایی دارد ؟ جواب بطور واضح و روشن « نه » است. »

    پرسش اساسی این است که آیا امپریالیسم تا کنون از این تز در رویکرد به کشور های خاور میانه که به اصطلاح پرل موتر دارای حکومت های اسلامی بنیادگرا یا معتدلند عدول کرده و در نقطه‌ای از جهان از دمکراسی دفاع کرده است؟ رژیم های دست نشانده و نیابتی عراق، افغانستان، پاکستان، الجزیره، اردن، مراکش و هم‌ اکنون لیبی، تونس، و مصر همچنان موید تز تبعض آمیز و نژاد پرستانه و در اساس سیاسی پرل موتر در خاورمیانه است.

     بنابر این، ساده اندیشی است اگر فرد یا سازمانی تصور کند که آمریکا یا هر کشور دیگری با دخالت نظامی و حتی سرنگونی بشار اسد، گروه‌های اسلامی تروریست را خلع ید کند و حکومتی دمکراتیک بر سر کار آورد. تاریخ حیات استعمار و امپریالیسم یک نمونه هم به دست نمی‌دهد که آن‌ها حتی حکومتی ملی را بر تابیده باشند، چه رسد به حکومتی مردمی و آزادیخواه. شکست دول غربی در ایجاد اپوزیسیون مورد دلخواه خود دلیل روشنی است بر اینکه آمریکا و متحدین آن هیچ برنامه و بدیل مشخصی جز تضعیف بشار اسد و تقویت همین اپوزیسیون با فروش اسلحه ندارند. افزون بر این، سر سختی چین و روسیه در وتو کردن قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل و سیاست‌های ماجراجویانه و تروریستی جمهوری اسلامی در منطقه نشان از چشم انداز روشنی پس از سرنگونی بشار اسد و تغییر در توازن قوا بنفع مردم در پیش رو نمی گذارد.

       بنابر این، چه بازرسان استفاده از سلاح شیمیایی را تأیید کنند چه نکنند، برای ما مشخص است که حمله نظامی خواه محدود و خواه غیر محدود آن جز ویرانی و کشتار بیشتر مردم بی پناه و  ستمدیده سوریه، تجزیه این کشور و بوجود آمدن وضعیتی چون یگسلاوی سابق یا عراق و افغانستان کنونی ثمره دیگری در بر ندارد و از نظر ما و هر فرد و نیروی آزادیخواه و برابری طلب محکوم است. دفاع بی قید و شرط از مبارزات دمکراتیک و آزادیخواهانه مردم سوریه، افشای سیاست‌های ضد مردمی ابر قدرت‌ها و حکومت های اسلامی استبدادی و ارتجاعی منطقه، دفاع از صلح و مشارکت فعال در کارزارهای ضد جنگ وظیفه همه انسان‌های آزاده و سازمان های مترقی و آزادیخواه است. صدای صلح جویی و مخالفت با جنگ همه جا شنیده میشود. این صدای سوم را هر چه بیشتر تقویت کنیم. نگذاریم صدای حق طلبانه مردم سوریه به خاموشی گراید.

                                                                                      تحریریه سایت

                                                                                   دوم سپتامبر ۲۰۱۳

زیر نویس ها:

۱ ـــ واشنگتن پست، ۲۷ اوت.

۲ ــ روزنامه لو مند، ۳۰ اوت.

۳ ـ فوکس نیوز، ۲۵ اوت.