در کامبوج چه گذشت؟

نويسنده: اولف بيرن

مترجم: پيام پرتوى

http://jinge.se/allmant/vad-hande-i-kampuchea.htm

"من در مقاله اى (۲۸ اکتبر) به ياد قهرمان جنگ ويتنام ون نگوين جياپ نوشتم که او با حمله ويتنام به کامبوج در سال ۱۹۷۸ مخالف بود و به همين دليل در قرنطينه سياسى قرار گرفت·   

کامنت نويس منقلبى نوشت: "نميتوانم اينرا چيزى بجز اين درک کنم که نويسنده مقاله بر اين باور است که رفتن به ويتنام و ممانعت از کشتار پول پوت در کامبوج اشتباه بود·"

دهها سال است که مغز مردم را با پيام "پول پوت مردم خودش را قتلعام کرده است" شتشو داده اند· در سوٸد وزارت حقيقت٬ انجمن  تاريخ زنده٬ براى درک اين واقعيت کارزاها براه انداخته و داغ ننگ را بر پيشانى کسانى نهاده است که بطور کلى پيرامون آن حوادٽ بحٽ گفتگو ميکنند·  

به تازگى در تبليغات براى مداخله٬ قتلعام مردم ليبى و سوريه توسط رهبران ديوانه جلوه داده شده آنها٬ اسد و قذافى٬ موضوعى مورد علاقه بوده است· نسل جديد که در  تلاشهاى جارى براى ايجاد صلح فعالند و آگاهى ضد امپرياليستى آنها توسط اکاذيبى شکل ميگيرد که جنگ را بر عليه ليبى و سوريه مشروعيت ميبخشند٬ کليشه تبليغاتى "کشتار مردم خودشان" شناخته شده است· 

 

Pol Pot 2 untitled

مشترک در آنزمان و اکنون اينست که براى مشروعيت بخشيدن به تجاوز براى مداخله خارجى٬ از بهانه بحرانى انسانى بهره بردارى ميشود· در دسامبر ۱۹۷۸ در مورد کامبوج شرايط اينچنين بود· از اتهام "نسل کشى پل پوت" اولين بار در تبليغات تدارکات جنگى در نشريات شوروى در نوامبر ۱۹۷۸ ٬ تنها يک ماه پيش از حمله ويتنام٬ استفاده شد· درک مطلب براى آمريکا مدت زمانى بطول انجاميد· در حال حاضر در آگاهى عمومى در مورد وقايعى که در کامبوج رخ داد "نسل کشى پل پوت" تصوير غالب است·  

در زمان تهاجم ويتنام به کامبوج درک مبهمى از اينکه آن تهاجم منشور سازمان ملل را در مورد منع خشونت و قوانين بين المللى نقض مينمود وجود نداشت· برعکس· مقامات سوٸدى بر آن عقيده بودند· طى چهار سال متمادى٬ ۱۹۷۹- ۸۲ ٬ مجمع عمومى سازمان ملل در قعطنامه هاى خود٬ با اکٽريت قريب به اتفاق٬ عقب نشينى نيروهاى نظامى بيگانه را درخواست مينمود· 

نشل کشى در کامبوج نشان داده شده و مستند است و امپرياليسم آمريکا مرتکب آنشده است· شمار بمبهايى که توسط آمريکا بر روى کامبوج٬ ۴ اکتبر ۱۹۶۵ تا اوت ۱۹۷۳ پرتاب شد به مراتب بيش از شمار بمبهايى بود که توسط متفقين در خلال جنگ جهانى دوم پرتاب کردند·

در ژانويه ۱۹۷۳ ويتنام و آمريکا توافقنامه پاريس را منعقد نمودند· اين بدان معنا بود که حملات هوايى آمريکا بر روى کامبوج متمرکز ميشد· تقاضاى آمريکا اين بود که دولت متحد کامبوج که توسط شاهزاده نوردون سيهانوک رهبرى ميشد قرارداد را امضاء ميکرد و پيغام داد که در صورت امتناع "نابود" ميشد· اما کامبوج از قبول قرارداد سرباز زد و به فرمان هنرى کيسينجر فرمان بمباران صادر شد·

Bomplan USA imagesKambodja karta imagesCAUBP3SS

عظيمترين بمباران محتمل تاريخ٬ از ژانويه تا اوت ۱۹۷۳ ادامه يافت٬ آغاز شد· سى شهر کاملا نابود شدند٬ پس از بمباران در برخى از شهرستانها خانه اى سالم باقى نمانده بود· نيکسون تصور ميکرد که بمبارانها مخفى نگاه داشته ميشدند٬ که البته شکست خورد· اما در "مطبوعات آزاد" –ه غرب عنوانها کوچک بودند· در حاليکه نسل کشى کامل ميشد سکوت گوشها را کر ميکرد·

منابع دولتى آمريکا شمار قربانيان بمبارانها را ميان ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار٬ شمار قربانيان در بمبارانهايى که آمريکا در حقيقت موفق به مخفى نگاهداشتن آنها شد محاسبه نشده (مايکل ويکيرى٬ "کامبوج ۱۹۷۵-۸۲۱۹۸۴)٬ تخمين زده شد· محاسباتى ديگرى وجود دارند که ارقام بالاترى را نشان ميدهند·

با توجه به همين منبع٬ از جانب دولت آمريکا انتظار ميرفت که شمار تلفات جانبى ناشى از بمبارانها بيش از ميليون نفر باشد· براى مٽال صدها هزار حيوان بارکش کشته شده بودند· استفاده از بمبهاى آتش زا در روستاها٬ در طول جنگ٬ زندگى عادى٬ فاجعه اى انسانى را ايجاد نموده بود·

کامبوج تا زمان تسليم بايد بمباران ميشد· اما در ۱۷ آوريل ۱۹۷۵ جبهه آزاديبخش پايتخت٬ پنوم پن٬  را به تصرف خود درآورد· از سفير آمريکا در حال فرار٬ با پرچم آمريکا در زير بغل٬ عکسبردارى و تصوير براى نشريات جهان فرستاده شد· تحقيرى بيسابقه براى ابرقدرت· چند هفته بعد آمريکا از کشتى جنگى يکبار ديگر حمله و شهرهاى کامبوج را بمباران نمود· اين٬ علاوه بر خطر انتشار بيماريهاى همه گير و قحطى در ميان پناهنده گان٬ عامل موٽرى بود براى اينکه شهرها را بخاطر انجام کار کشاورزى در روستاها تخليه نمايند·

پيروزى در کامبوج چالشى در برابر ابر قدرت ديگر٬ اتحاد جماهير شوروى٬ نيز بود· کامبوج با اتکاء به نيروى خودش پيروز شده بود٬ ويتنام در انطباق با توافقنامه پاريس اراٸه کمک به کامبوج را معلق و حمايت جمهورى خلق چين را متوقف نموده بود·   

ويتنام در مراحل پايانى جنگ بصورت فزاينده اى به اتحاد جماهير شوروى که در آنزمان اميال توسعه طلبانه را در سر ميپروراند و از طرحهاى ويتنام بخاطر ايجاد "اتحاديه هند و چىن"٬ تحت حاکميت ويتنام حمايت مينمود٬ وابسته شده بود· شوروى و ويتنام٬ هنگاميکه کامبوج با اين طرح مخالفت نمود٬ با آمريکا در کارزار تبليغاتيش بر عليه کامبوج همصدا شدند·

در خلال ۱۹۷۵- ۷۸ ٬ تقريبا هر شش ماه يکبار٬ از انجام يک کودتاى تحت کنترل ويتنام در پنوم پن جلوگيرى بعمل آمد· در ماه ژوٸيه ۱۹۷۸ ويتنام به کمه کون* پيوست و در نوامبر پيمانامه نظامى با اتحاد جماهير شوروى منعقد نمود· در ۲۵ دسامبر جنگ رعد آسا آغاز شد· اتحاد جماهير شوروى وظيفه حمله با بمب افکنهاى ميگ و سلاحهاى پيشرفته را بر عهده گرفت· در خلال ۱۹۷۹ مداخله ويتنام با سربازان تا ۲۵۰ ميليون نفر افزايش يافت· ويتناميها٬ پس از حمله شوروى- ويتنامى" گورهاى جمعى با هزاران جسد که گفته ميشد قربانيان "ترور خمرهاى سرخ" باشند " را "پيدا" کردند· انبوهى از اجساد به نمايش گذاشته شدند·

*  http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%85%DA%A9%D8%A7%D9%86

به آنچه که متخصصان اعتراض نمودند اعتنايى نشد٬ به عبارت ديگر براى تجزيه يک بدن به نحوى که فقط اسکلت آن باقى بماند ميان ۷ تا ۱۲ سال نياز است در حاليکه هنوز فقط پنج سال از پيروزى بر آمريکا گذشته بود·

موزه اى از "ترور پل پوت" بسرعت ساخته شد· اين "سند" در خدمت تبليغات جنگى قرار گرفت و در حال حاضر تا حدى به همان ترتيب درک ميشود· آن بعنوان "پوششى"٬ بر روى تاٽيرات حاصل از بمبارانهاى آمريکا عمل نمود·

يان ميردال در "مردم در جبهه ى فرهنگ / تصوير"٬ ۱۷/۸۷ ٬ خلاصه کرد: "تصور تبليغاتى گسترده تر از آنچه که کامبوج دمکراتيک در معرض آن قرار گرفت دشوار است· اينبار مسکو٬ واتيکان٬ پنتاگون و هانوى و تمامى سازنده گان بين المللى افکار عمومى در اين محکوميت با يکديگر متحد شدند·

اين عجيب نبود· اما ديدن آن آموزنده بود· انقلابيون کامبوجى در برابر جامعه جهانى مرتکب دو اشتباه شده بودند·  .

اول اينکه آنها ملى بودند٬ آنها اجازه ندادند که بيگانه اى بر آنان٬ چه هانوى و چه مسکو (يا بخاطر آن مورد پکن)٬ حکمرانى نمايد· آنها به همين دليل از پذيرفتن بازيهاى ديپلماتيک سياسى بزرگ سرباز زدند٬ ازهمراهى با  توافقات ديگران امتناع نمودند٬ به جنگ ملى خود ادامه دادند و با اتکاء به نيروى خودشان پيروز شدند و بدنبال آن چهره آبرو باخته هانوى٬ آمريکا و  اتحاد جماهير شوروى را به جهانيان نشان دادند·    

دوم اينکه آنها کامبوج را از شريان اقتصاد جهانى خارج نموه بودند· مرزها بر روى هر دو٬ استٽمارگران فراملى و پيشتازان رياکار آنها٬ سازمانهاى امداد رسان و کارگران توسعه و پيشرفت  بسته شده بود· کامبوج بايد بدون دخالت بيگانه٬  با اتکاء به نيروى خود توسعه ميافت·  

بخاطر اين جراٸم هيچ محکوميتى کافى نبود· اين رفتار آلوده کننده بود·" 

من در اين متن تمامى مساٸل مربوط به کامبوج را مورد بررسى قرار نداده ام·

موردى که من در اينجا به آن اشاره نموده ام براى مٽال به معناى اين نيست که من در مورد وقوع افراط در استفاده از خشونت ميان سالهاى ۱۹۷۵- ۷۸ ترديد دارم· آن يک انقلاب دهقانى بود· انقلابى که به گفته ماٸو براى نوشيدن چاى انجام نشده بود و در تاريخ شناخته شده است که در انقلابات دهقانى دهقانان فقير- ه تحت ستم اغلب از قرنها بى عدالتى انتقام ميگيرند· اما سندى دال بر اينکه بصورتى عمدى فرمان قتل عامى صادر و يا از مرکزى سازماندهى شده باشد وجود ندارد· اين نيز شناخته شده است که بسيارى از کارکنان سازمان جاسوسى کامبوج در ويتنام تعليم داده شده بودند و از آنجا و نه از دولت کامبوج دستور ميگرفتند· 

حادٽه اى که رخ داد بسيار پيچيده بود و بازيگران بسيارى در آن شرکت داشتند· مدارک و اسناد بسيارى در مورد توسعه در کامبوج دمکراتيک٬ پيش از تهاجم٬ عليرغم دشواريهاى عظيمى که با آن مواجه بودند و اينکه برداشت برنج٬ در برابر مازاد صادرات٬ بصورت مطلوبى توسعه يافت٬ وجود دارد· 

من در مورد فاجعه پناهنده گان جديد با ابعاد عظيم که از حمله ويتنام ناشى شد نيز صحبت نکردم·

تحقيقاتى در مورد تاريخ کامبوج٬ در طول مسير وقايع٬ از زمان آغاز تهاجم آمريکا تا آغاز عقب نشينى ويتنام٬ در سوٸد از جمله يان ميردال اراٸه شد اما مورد قبول واقع نشد· امپرياليسم از حقيقت ميهراسد· 

در حال حاضر در حاليکه گفته ميشود که "آزادى و دمکراسى" در کامبوج وجود دارد کشور توسط سوء تغذيه گسترده در ميان بخش بزرگى از جمعيت٬ فساد٬ جنگل زدايى گسترده توسط شرکتهاى بزرگ که بيرحمانه از ذخاٸر معدنى بهره بردارى مينمايند٬ تجارت زنان و وضعيتى دردناک در مورد حقوق بشر مشخص ميشود·