معضلات زیست محیطی سرمایه داری و پاسخ های سوسیالیستی به آن

 

                                          

   ژوزف هيرکانیان   

 

 

 

تخریب محیط زیست در اقصى نقاط جهان طی سالهای اخیر روند پرشتابی به خود گرفته است. شهوت سرمایه داری برای کسب هر چه سود بیشتر  باعث مشکلات زیست محیطی گسترده ای در عرصه های گوناگون زندگی انسانها شده است. چنانکه میدانیم تمام فعالیت های انسانی وابسته به محیط زیست ميباشد. غذا، هوا، آب و تمام محصولات جهان مادی اطراف ما نشات گرفته از محیط زیست است. همانطور که مارکس در ١٢٩ سال پیش نوشت : " منشا کلیه ثروت ها تنها کار نیست و طبیعت نیز به اندازه ی کار منشا ارزش استعمال است. از سوی دیگر کار خود تبلور نیروی طبیعت است که به شکل نیروی کار انسانی جلوه یافته است " نقد برنامه گوتا "

سیستم سرمایه داری پیوسته بر تناقضات بین طبیعت به عنوان منشاء ثروت و بهره وری از نیروی کار کارگران برای کسب ارزش اضافه دامن زده و بر این مبنا سیستم سرمایه داری، توانمندی مدیریت جهت یک توسعه منطقی و پایدار، بین انسان و محیط زیست را دارا نمی باشد .

کوشش سیستم سرمایه داری در ایران و دیگر کشورهای جهان بر این است که تخریب و نابودی محیط زیست را به عدم رعایت قوانین توسط تک تک افراد جامعه تقلیل دهند، در حالیکه سیاستهای دولتها به عنوان کارگزاران و شریک جرم برای پیشبرد آمال کارتلها و تراستهای بینالمللی برای بهره برداری بی رویه از جنگلها، معادن، منابع آب، سوختهای فسیلی بر کسی پوشیده نیست و انگشت اتهام را بسوی افراد جامعه دراز کردن، در حقیقت انتشار دروغی است که معمولاً توسط دولتها برای عدم مسئولیت پذیری و به انحراف کشاندن افکار عمومی انجام میدهند.

یکی از عوامل موثری که باعث نابودى گونه های عظيمى از زيستگاههاى انسانى، حيوانى و گياهى در كشورهایی همانند ژاپن، ویتنام، عراق، افغانستان، سوريه و ديگر كشورها شده، جنگهای امپریالیستی میباشد که اثرات مستقیم و مخربی را بر آب، خاک، خوراک و انسانها میگذارد. گسترش و فرسایشی شدن آن در هر برهه ای از زمان آثار جسمی و روانی بلندمدتی بر روی زنان، کودکان و آینده گان آن زیست بوم گذاشته که همانند خوره ای جان و روح اینچنین جوامعی را خورده است .

عامل دیگری که جلوههای غیر انسانی سیستم سرمایه داری را نشان میدهد، ريختن پسابهاى بغایت شيميايى و صنعتى كارخانجات است که شرايط بسيار اسفناكى را براى رودها، رویشگاهها، درياچه ها و حتی اقیانوسها بوجود آورده و منابع پروتئين دريايى را در معرض آلوده گى گسترده اى قرار داده است. بطوریکه زیست شناسان و بیولوژیست های دریایی هر بار خبرهای ناامید کننده ای را از وضعیت بد آبزیان گزارش میدهند .

با وجود وفور منابع انرژی پاک (جزر و مد دریا، باد و خورشید) ما همچنان شاهد استفاده بی حد و حصر از سوختهای فسیلی تجدید ناپذیر  و آلاینده طبیعت هستیم. متأسفانه با وجود شکم های گرسنه بیش از یک میلیارد انسان در کشورهای عقب نگه داشته شده، سرمایه داری جهانی برای زراندوزی و انباشت سرمایه، در حال تبدیل فرآورده های کشاورزی با منشاء بیولوژیکی (ذرت) به سوخت مانند اتانول برای وسایط نقلیه میباشد. این عملکرد ضد انسانی سرمایه داری درواقع بربریت این سیستم را حتی برای ناآگاه ترین اقشار جامعه نیز آشکار ساخته است .  

در اين ميان اما بلايى كه حاكميت تمامیت خواه سرمايه دارى، تئوکراسی جمهورى اسلامى و کارگزاران آن نظام بر سر مردم ايران آوردهاند، بسيار دلخراش تر است. استخراج بى رويه و مصرف رکورد شکن سوخت هاى فسيلى، عدم استفاده اصولى از منابع آب براى مصارف انسانى، كشاورزى و صنعتى، سدسازى هاى غيركارشناسانه و استخراج غیر علمی معادن، به اعتیاد کشاندن میلیونها تن، شرايط بسيار ناگوارى را براى مردم و محیط زیست سرزمین ما رقم زده است.

شایان توجه است که جنگلهای ایران در وضعیت بدی قرار دارند، به طوری که در هر ٥ سال یک میلیون هکتار از جنگلهای کشور نابود میشود و یا سالانه یک و نیم درصد از رويشگاهها و جنگلهای ایران از دست میرود. تغییرات آب و هوایی، مدیریت کاملا غیر مسئولانه حاکمیت سرمایه داری انگلی  ایران نسبت به بحرانهای غیر قابل علاج زیست محیطی را نشان می دهد. هماکنون یک دهم فرسایش خاکهای جهان مربوط به ایران است و اگر عمل تخریب خاک در ایران با سرعت فعلی ادامه یابد، در سی سال آینده تمام زمینهای حاصلخیز ایران نابود خواهند شد. از سوی دیگر هر سال یک و نیم میلیون هکتار (٩ درصد) از خاکهای مرغوب ایران به بیابان تبدیل میشود. در عین حال قابل ذکر است که برای تشکیل هر سانتیمتر خاک گیاهی به١٠٠ سال زمان نياز است و ما متاسفانه شاهد صادرات خاک مرغوب ایران به کشورهای جنوب خليج فارس هستیم. اگر این روند ادامه یابد طی چند دهه آینده اثری از جنگلهای امروزی در ایران باقی نخواهد ماند .

در حال حاضر با تخریب ٣٣ درصد از جنگلهای ایران، در سه دهه اخیر وسعت ١٨ میلیون هکتاری این جنگلها به ١٢ میلیون هکتار کاهش یافته است. افزایش آلودگیها، نابودی جنگلها، تالابها و دریاچه ها باعث سقوط 36 پلهای زیست محیطی ایران شده، بر اساس معیارهای شاخص جهانی عملکرد زیستمحیطی ایران در سال ٢٠١٣ در میان ۱۳۲ کشور جهان در رتبه ۱۱۴ قرار گرفت. حتی بعضی از کارشناسان درسایتهای خبری همانند دویچه وله سقوط زیست محیطی ایران بین سالهای ۲۰۰۶ تا ٢٠١٣، را ۶۱ پله اعلام کرده اند.

در سالی که گذشت، ساحل نشینان سبکبار سیستانی از خشکی درياچه هامون و دره نشینان بختیاری به خاطر آبگيرى دریاچه های مصنوعی پشت سدها مجبور به ترک خانه و کاشانه شان شدند. مردم شهرهای مختلف آذربایجان و خوزستان بارها به خیابان‌ها آمده و نسبت به نابودی دریاچه ارومیه و انحراف دادن سرشاخه هاى رود کارون، - خشكاندن تنها رود قابل كشتيرانى در ايران - دست به اعتراض علیه سياستهاى رژیم زده اند. طی این روند نابودی تالابها، مردابها و دریاچه ها ادامه یافته است. دریاچه ارومیه در آذربایجان غربی و شرقی باتلاق گاوخونی در استان اصفهان، دریاچه های بختگان، مهارلو و پریشان در استان فارس، دریاچه های آلا گل، آلماگل و آجیگل در استان گلستان و دریاچه های هامون و جاز موریان در سیستان و بلوچستان و كرمان ، تالابهای شادگان، هورالعظیم و هویزه در استان خوزستان مسیر خشکی و نابودی را طی کردنده اند. میزان ذرات گرد و غبار موجود در هوا در برخی از شهرهای ایران مانند اهواز، سنندج و تهران در سال گذشته چنان افزایش یافته که این شهرها از نظر میزان آلوده گی سالانه ذرات معلق در هوا، از میان ۱۱۰۰ شهر از ۹۱ کشور دنیا در ردهآلوده‌‌ترین شهرهای دنیا قرار گرفته اند. در این میان اهواز گوی سبقت را از دیگر شهرهای جهان ربوده و مقام آلودهترین شهر دنیا را به خود اختصاص داده است.

آمار های هولناک از وضعیت نابسامان زیست محیطی آنچنان گسترده و جهانشمول شده که تنها به مرزهای جغرافیایی ایران خلاصه نمی‌شود و اپیدمی تخریب طبیعت، تمامی کشورها، قاره ها، اقیانوس ها و اتمسفر کره زمین را در نوردیده و ما را در مقابل پرسشی مشترک در برابر تمام بشریت مترقی قرار داده، که آیا راه حلی برای برون رفت از این بحران اسفناک موجود است ؟ نقش و وظیفه انسان به عنوان عنصر آگاه در طبیعت نسبت به خود و تمام پدیده‌های جانوری، گیاهی و بطور کلی اکوسیستم هستی چیست ؟

در رابطه با مسئولیت افراد در رابطه با حفظ محیط زیست نباید از خاطر دور داشت که، بيگانگى انسان از انسان، بیگانگی انسان از طبیعت، بیگانگی انسان از محصول کار خود و بطور کلی از خود بیگانگی انسان از تمامى پديده های اطرافش که توسط سیستم سرمایه داری خلق شده، به يك عامل ضد فرهنگى و ناهنجار نسبت به همه دستاوردهاى بشری تبدیل شده است. اين روند رو به رشد، به مسخ و بیگانگی انسان از خويشتن خويش و محيط اطرافش انجامیده است. بی دلیل نخواهد بود که افراد کنشها و رفتارهای ناهنجاری از خود نسبت به طبیعت و همنوع خود بروز میدهند که نمیتواند پی آمدهای خوبی را نیز بهمراه داشته باشد. با این همه لازم به یادآوریست که بشریت مترقی برای پیشرفت و بهبودی شرایط محیط زیست تنها نمیتواند به افق های دوردست دل خوش کند، زیرا ارتباط انسان با طبیعت، بی واسطه، همیشگی و علت و معلولی است و ما نیز میبایست در یک رزم مشترک اجتماعی برای بهتر شدن شرایط زیست بومی ای که ما نیز بخشی از آن هستیم، علیه سیستم سرمایه داری که بشکل زرورق شده و پر زرق و برق، نوعی از بربریت را اشاعه میدهد، به مبارزهای بی امان بپردازیم .

امروزه مردمان سراسر دنيا به اين درجه از درك رسيده اند که حفظ محیط زیست تنها یک مسئله ملى و منطقه اى نيست بلكه يك مسئله جهانی است. در نتیجه بنا به پیوندهاى نزدیکى که بین مبارزات كارگرى، جنبش های اجتماعی و زیست محیطی وجود دارد، جنبش چپ ایران نیز میبایست با هوشمندی بیشتری از شناخت جهانشمول نسبت به این مسئله پر اهمیت اجتماعی حرکت کند. تظاهرات توده ای اخیر در شهرهای تبریز، اهواز، ارومیه و در ورای آن  اعتراضات گسترده در استانبول و سياتل بخشی از اتحاد رو به رشد کنشگران محیط زیست و فعالان جنبش کارگری در رزم مشترک علیه نظام سرمایه داری جهانى محسوب میشود . در اینجا لازم به یادآوریست، عواملی که موجبات گسترش مبارزات نفس گیر علیه سیستم سرمایه داری آمریکا و رژیم ترکیه را بهمراه داشت را میتوان در نقش هویت یابی عنصر آگاه در پیوند با جنبشهای اجتماعی این کشورها جستجو کرد، جالب توجه است که برخی از بی هویتی، غفلت، سکتاریسم و نادیده انگاری در جنبش چپ ایران سخن می گویند، غافل ازاینکه این معضلات را باید در عدم پیوند تنگاتنگ با جنبشهای اجتماعی محیط زیستی، زنان و دانشجویان در ایران جستجو کرد. از نگاه من، همین سکتاریسم، غفلت و عدم هویت یابی چپ انقلابی ایران میتواند ریشه در تبعید و یا خود تبعیدی داشته باشد که ما آنرا ناشی از قدرت درک و شناخت از محیط و شرایط موجود باز تولید میکنیم.

باید این نکته را نیز تأکید کنم که اگر در گذشته های دور فعالیت های انسانی  از طریق جهل، بدلیل ناآگاهی و عدم آموزش صحیح، آسیب های زیست محيطى گوناگونى را به همراه داشت،  در حال حاضر خسارتهای ناشی از آسيب هاى زيست محيطى نظام سرمایه داری در سراسر جهان ، نه از طریق جهل و نادانی بلکه از سر انتخاب و مبنا قرار دادن سود و آز و طمع براى انباشت هر چه بیشتر سرمايه، باعث تخریب بيش از پيش زیستگاه ما انسانها شده است. قطعا سرمایه داری بدلیل ماهیت ذاتی خویش مسبب آسیب های زیستی محیطی بیشماری است و بخاطر همین خصلت منفعت طلبانه اش نه تنها پاسخی برای این آسیب ها ندارد، بلکه اقدامات سرمایه دارانه باعث درد و رنج برای میلیون ها تن از مردم، بخصوص كارگران، زحمتكشان و اقشار تهيدست جامعه شده است. ما کمونیستها و سوسیالیستها عمیقاً به این درک رسیده ایم که سرانجام مبارزه علیه سیستم سرمایه داری نوید بخش یک دنیای انسانی خواهد بود که مشخصاً هماهنگی مطلوب بین جامعه انسانی و محیط زیست بوجود خواهد آورد .

بر اساس گفته مارکس: " از آنجا که انسان از آغاز نسبت به طبیعت، یعنی منشا اصلی تمام و عوامل و اسباب کار، در مقام یک مالک رفتار کرده و طبیعت را در تملک خود دانسته، به این خاطر کار انسان به منشا ارزش استعمال و در نتیجه به منشا ثروت مبدل گشته است."  ما كمونيست ها و سوسياليستها مکلفیم، که در کنار رشد فرهنگی جامعه انسانی، دیدگاهی مترقی از رابطه انسان و طبیعت را هدف خود قرار دهيم كه در آن، توسعه پایدار و اجتماعی شدن تولید و مصرف، پایه بنیادین حرکت اشتراکی ما را تشکیل دهد. دنیایی که در آن مدیریت علمی و  کنترل منطقى و تصمیم گیری های دموکراتیک مردم، بنیاد جهت گیریهای جامعه را تعيين كند. در حقيقت، سوسياليسم روش زندگى اى است که در آن سود جويى و استثمار و افزایش تولید مصنوعات بی فایده و آسیبپذیر براى محيط زیست قابل قبول نیست. در دنیای سوسیالیسم تولید سازمان یافته میشود به طوری که مواد دوباره فرآوری می شوند، زباله ها تقریبا حذف شده و يا زباله تولید شده نیز در چرخه طبیعت بازیافت میشود. سوسیالیسم مخالف بى چون و چرای فتی شیسم كالايى بوده و با درک بهتری نسبت به فن آوری و علم در جهان، تضاد انسان با طبيعت را به شكل مسالمت آميزى به چالش ميكشد .

یکی از اهداف اساسی ما  در جبهه واحد نیروهای چپ و کمونیست، میبایست پیشاهنگی در مبارزه برای جنبشهای اجتماعی و به طبع آن جنبش حفاظت از محیط زیست باشد. ما میبایست این اطمینان را به اکثریت قریب به اتفاق جامعه انسانی بدهیم که هدف از کسب قدرت سیاسی برای گذار به دنیای سوسیالیسم، پاسخگویی به نیازهای کارگران، زحمتکشان، تهیدستان و کل بشریت محسوب ميشود. بنابر این در يك دنياى سوسياليستى، هدف، شكوفايى استعدادهاى انسانهاست و درپی آن محافظت از آب، خاك، جانوران، گياهان و رويشگاهها، اصل اجتناب ناپذیری است كه به عنوان يك فرهنگ در جامعه نهادينه و محافظت می شود. در یک جهان سوسیالیستی  زیستگاههای متنوع، سالم و جذاب تحول می یابند که با بکارگیری مؤثر از آنها، انسانها در نهایت آرامش خاطر، زندگی شکوفا و شادابى را تجربه و با مسئوليت پذيرى، نيازهاى جامعه را برآورده كرده و ميراث ارزشمندی را براى آينده گان به ارمغان می گذارند .

 

بهمن ٢٠١٣