پرستو در باد، روايتی از مبارزه، عشق و بازنگری بينش چريکی

 

عباس منصوران

 

پرستو در باد(۱)، به قلم محمد قراگوزلو، زبان حالِ آرمانگرايانی است که راوي، خود از شمارآنان است. اين روايت، هم خاطره است و نيز گوشه ای از تاريخ يک نسل در قالب رمان، رمانی رئاليستي، سرشار از شور، آرمان، عشقی در محاق، آرزو، اندوه و بيم و اميد که تراژدی تاريخی را چکامه می سازد. جدال انسان برای چيرگی با آن چه در درازی تاريخ به گوشش «سرنوشتی» ابدی خوانده اند. ستيز گروهی از انسان ها، برای زيستی بِهين، به اميدِ فراروييِ فردايی در خورِ انسان نوعی. گفتمان و کنش و واکنش انسان هايی خوش پندار برای حل پرسش های تاريخی و ديرينه پاسخ ناگرفته و آرزوهای زيبا و سترگ، که جز با نيرو، دانش و فهم ديالکتيکی مادی تاريخ و دگرگون خواه، با ساختاری ايجابی و آفريننده ارزش طبقه ای برای خود، در پيروزی بر نيروی تثبيت گرای حاکم نمی تواند بر سرنوشت جاريِ رقم زده به دست مناسبات حاکم، دست يابد.

 

تلاش پيوسته ی سيزيف وار با بر سر گرفتنِ صخره تا قُله تا بازغلتيدن دوباره ی کوهپاره تا دره و تلاش دوباره و محکوم به همواره و چندباره برخاستن. از مشروطه تا بهمن، بهمن بر بام خانه و فروپاشی خانه های اميد و رويش دوباره. گوزنِ جنگل، با «چراغی در دست، چراغی در برابر» برآشوبيده در محاصره خفاشان غنوده در غار متروک و تيره تاريخ، زير سايه های «مرگ و ابليس» در تعقيب گوزن ها اين شواليه های کوه و جنگل. و ايستادگی در برابر شلاق و شوک و خوف. فرهودی های جنگل، از رويداد سياهکل، روی به آينده، اما، گوزنی نرينه و تنها، با چشمانی به پهنای چهره ای پر اراده و دستانی با چشمی باز و سلاح ، دستی که می درخشد در اقدامی مستقيم، نقد با سلاح، بی سلاح نقد(۲). چشمانی بر کفِ دست، درخششی در تيرگي، در گريز از خودبيگانگی و رسيدن و پيوند با خويش، از نقطه ی آغازين و در پويش، اما به بيان راوی که با دريافتی «ما بعدی» از يک روند، در گفتمانی دو سويه، بيانگر نگرش آن سال ها و ديد و دريافتی پسا بهمن، با گذشت بهمن هاست. راوي، خود چالشگری است در تداوم فرايندی در بهمن که سرانجام، باورمندِ به گذر از اين برهه به سامانه ای ديگر، اما، مبهم و نا شناخته برای اين گرايشِ ويژه در جهان پيرامونی سال های ۱۹۶۰. راوی خود در بازگويی واقعيت به گفتمانی چند صدايي، نمايانگرِ گستره ای طيف گونه در گذر از مشی چريکي، استالينيسم و مائوئيسم، درنگی نه چندان دراز بر سوسياليسم اردوگاهی و اعتراضهای سال ۱۹۶۸ در اروپا و نيز «بهار پراگ» که به دريافتی ديگرانديشانه می پردازد.

 

نمايِ آگاهانه ناموزونِ روی جلد، بازتاب درون مايه ی کتاب ( طرح بيژن جزنی درزندان عشرت آباد سال ۱۳۵۰)، خود بيانِ نقد گونه ای است بر يک رويداد تاريخی در ايران دهه ی ۵۰ – ۱۳۴۰ در گرايش گريلايی شهر و جنگل. پرستوی زخمی در باد، نماد عشق و رهايی است در تراژدی جدال انسان در برابر نفرت و اسارت. در روايت پرستو فرهودی و سهراب حکيمي، با عشقی کريستالی و پر شور روبرو می شويم، بر گرفته از دريافت های زيبايِ پيکار در دورانی که «عشق را در پستوی خانه نهان بايد کرد»، عشقی که چون چشمه می جوشد و به پيوندی نقره ای فرا می رويد، عشقی که به خودی خود، ناگزير، بی نياز به اثبات و در بستر مبارزه ای پر شور، سهمگين و نابرابر و از برآمدی آرمانخواهانه، با از خودگذشتگی فراباورانه، نيرو ميگيرد. پرستو و سهراب در همگرايی و يافتن خويش، به راستی مرز تفاوتهای بينشی را در نورديده و به هدفی والاتر مينگرند. محمد قراگوزلو، همزمان در جايگاه راوي، در ايماژ دل انگيزی از عشق، در فضای سنگينِ تابوييِ ابرازِ عشقِ زمينيِ نشسته بر ذهنيت رزمندگانِ آن برهه، جرأتی ستودنی می يابد. رخدادها و شخصيتها در اين روايت، با آميخته ای از واقعيت و خيال، خواننده را با نامهای قهرمانان و رويدادها به برهه ی تاريخيِ شور و بيم و اميد می برد و نبرد و رويارويی دوآليسم انسان و اهريمن را به تصوير می کشد.

 

نويسنده با همنوازی شعر، شاملو، فروغ و حافظ، در روايت پرستو در باد، بر بال احساسات پر شور انساني، جلوه ای عاطفی و شاعرانه می بخشد. در فصلهای گونا گون متن، اين شعر است که فضای سياسی و مبارزاتی داستان را قوتی ديگر می بخشايد و فضايی نوستالژيک را باز آفرين می شود. سهراب حکيمي، سرانجام با ياری گرفتن از پل الوار به اعتراف می نشيند:

 

- میخوام اعتراف کنم که:

 

تو را به جای همه زنانی که نشناختهام دوست میدارم

 

تو را به جای همه روزگارانی که نمیزيستهام دوست میدارم

 

برای خاطر عطر گسترهی بيکران و برای خاطر عطر نان گرم

 

برای خاطر برفی که آب میشود، برای خاطر نخستين گل

 

برای خاطر جانوران پاکی که آدمی نمیراندشان

 

تو را برای خاطر دوست داشتن دوست دارم

 

تو را به جای همه زنانی که دوست نمیدارم، دوست دارم

 

جز تو، که مرا منعکس تواند کرد؟

 

من خود خويشتن را بس اندک میبينم.

 

پرستو است که با شگفتی می پرسد:

 

- چه زيبا. نشنيده بودم. ترجمه بود نه؟ از کی بود؟

 

- پل الوار.

 

برای خاطر برفی که آب میشود

 

برای خاطر نخستين گل

 

برای خاطر دوست داشتن

 

عباس منصوران دریا دشت گلی

alfabetmaxi@yahoo.se

 

آدرس سفارش کتاب در سوئد.

Shamlo Kulturhus

Kaskögatan 34

164 72 / Kiskta

Sweden

Tel: 0046 8 760 03 43

 

آدرس بانکی برای واریز هزینه کتاب

 

Bankkonto nr. 99601860621414 Alfabetmaximai bokhandel Stockholm

IBAN SE 659500 0099 601860621414

BIC -kod (swift-adress) NDEASESS

 

______________________________________________________________

 

(۱) محمد قراگوزلو، نويسنده کتابها و نوشتارهای بسياری از جمله، کتابهای شيوه شهرآشوبي، فکر دمکراسي، بحران: نقد اقتصاد سياسی نئوليبرال،همسايگان درد، حالات عشق پاک، دريغا عشق که شد و بازنيامد، چنين گفت بامداد خسته، ظهور و سقوط بنيادگرايي، اگزيستانسياليسم و حکمت متعاليه، چنين گفت شيخ نيشابور، چنين گفت حافظ، حالات عشق پاک، ميرسيد علی همدانی … است. کتابهای نامبرده شده، در ايران به چاپ رسيده و رمان پرستو در باد، نخستين کتابی است از ايشان که به ابتکار دوستداران در خارج از ايران از سوی انتشاراتی آلفابت ماکسيما در سويد منتشر شده است.

 

(۲) «سلاح نقد، البته، نمی تواند جايگزين نقد با سلاح گردد، نيروی مادی بايد با نيروی مادی درهم شکسته شود؛ اما تئوری نيز، همينکه توده گير شود، به نيروی مادی مبدل می گردد. تئوری هنگامی توده ها را فرا می گيرد که استدلالی جدلی در جهت انسان کند و هنگامی در جهت انسان استدلال جدلی می کند که راديکال باشد. راديکال بودن به دست بردن به ريشه مسائل است. اما، برای انسان، ريشه خود انسان است. » کارل مارکس: مقدمه سهمی در نقد فلسفه حقوق هگل- ۱۸۴۴