به یاد سعید سلطانپور

 

وقتی پرستوی سپیده دریائی

بر بام خانه ام

آشیانه کرد

دیدم من

در چشم های سیاه ش

دریای آبی را

که هم چون

زلال چشمه های دشت

مرا به خود

می خواند

در تصویر چشم هایش

شنا کنان رفتم

تا آن جزیره ای که

تنها من بودم

وآن درخت

صنوبر

نسیم می وزید

وبرگها رقص کنان

بر سر من

می نشستند

وآواز پرستوهای سپید

مرا به گذشته ای

نه چندان دوربرد

که تنها

درسلولی

بر روی دیواری

می نوشتم من

شعری از سعیدرا

(با کشور چه رفته است که زندانها از شبنم وشقایق سرشاراند)

ودر کنارش

تاریخ آنرا

حک می کردم

من بر دیوار.

سعید سلطانپور شاعروچریک فدائی خلق که در هر دو رژیم زندانی بود که در سال 1360 در شب عروس اش دستگیر شد ودر اول تیرهمان سال با 15 نفر از دیگر مبارزان تیرباران شدن یادشان گرامی باد.

اکبر یگانه 2014.03.04