http://www.kanoonm.com/1250

 

ضرورت همبستگي بيشتر ميان كارگران

 

فردين ميرکي/ فعال کارگري و عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری- 

 

در شرايط فعلي اولويت فعالين کارگري آماده سازي زمينه براي ايجاد ساختارهاي تشکيلاتي کارگران با اتکاه به نيروي خود کارگران است. هدف از اين نوع ساختارها، ارائه راهکارهاي عملي ونظري مشترک از طرف فعالين کارگري وکارگران درراستاي سازماندهي کل طبقه کارگر ويا حداقل بخشي از آن است. امنيت شغلي، بيمه بيکاري، حق ايجاد تشکلات مستقل کارگري از عمده ترين مسايل روبه روي کارگران است.

 چرا باوجود بحران هاي عميق اقتصادي و سياسي و همچنين وخيم ترشدن وضعيت اقتصادي توده هاي مردم، طبقه کارگر نتوانسته است مبارزات خودرا به جلوهدايت كرده وسازماندهي نمايد. به اعتقاد ما دلايل عدم سازماندهي موثر عبارتند از، پراکندگي، تفرق نظري فعالين کارگري، و وجود گرايشات ضد کارگري از قبيل سانتريست‌ها و رفرميست‌ها که در صدد به انحراف کشاندن جنبش کارگري هستند.

در عين حال گرايشات اصلاح‌طلب و خورده بورژوايي دردرون جنبش کارگري، مخالف مبارزه پيگير و مستمر کارگران هستند. به نظر ما، سرکوب و فشار عليه کارگران و فعالين کارگري به جاي خود، اما عدم توافق جنبش کارگري براي دستيابي به خواسته ها و مطالبتشان تا حد زيادي به افتراق و پراکندگي وچند دستگي دردرون جنبش کارگري بستگي دارد. سرمايه‌داري در سطح بين الملل با سرمايه گذاريهاي عظيم و هنگفت خود در صدد القاء گرايشات ضد کارگري و رفرميستي به درون جنبش کارگري است. در همين راستا بايد آگاه بود و در درون تشکلات خودمان با مبارزه و برخورد با ديدگاهاي تنگ نظرانه و بيان‌هاي سازش‌کارانه از نفوذ آنها جلو‌گيري كنيم. امادر حال حاضر ما به جاي پيشبرد مبارزات، متاسفانه عملکردمان در راستاي موازي‌کاري است. ما درگير فرقه گرايي وکيش شخصيت هستيم. تشکلات مستقل کارگري بايد ظرفي باشند براي پيشبرد مبارزات طبقاتي و رويارويي با سرمايه‌داري، نه محملي براي همکاري طبقاتي وآشتي با آن. اما متاسفانه بعضي از دوستان ما با به روي کار آمدن دولت جديد دچار توهم شده اند و فکر مي کنند زمينه براي فعاليت رسمي آزاد مهيا شده است. اما گرايشات ضد کارگري که مدافع جنبش خود به خودي و قانون گرايي و در فکر همزيستي مسالمتآميز و امتياز گرفتن از سرمايه داري هستند، با چنين طرز فکري به سوي قانون‌گرايي وعدم استقلال تشکل هاي كارگري روي‌آور مي‌شوند. آنها در واقع آب را به آسياب سرمايه‌داري خواهند ريخت. آيا سرمايه داري که تمام توانش را براي تحميل کردن و در انزوا قرار دادن طبقه کارگر گذاشته، مي‌تواند و يا حاضر است ضمانت هاي لازم را در راستاي امنيت شغلي و ايجاد تشکل هاي مستقل کارگري بدهد. ايا مي‌تواند زندگي کارگران را بهبود بخشد؟

 آيا نهادهاي وابسته به سرمايه‌داري در راستاي بازدارندگي وجلوگيري از مبارزات رو به جلوي کارگران فعاليت نمي کنند؟ آيا كساني كه اين چنين فكر مي‌كنند به شرايط امروز متوهم نيستند و مانند ابزاري در دست گرايشات رفرميستي و سنديکاليستي (Trade Unionistic) قرار نگرفته اند؟ تشکل هاي کارگري بايد مستقل باشند مستقل از دولت وسازمانهاي رنگارنگ بورژوازي. با نگاهي به تجربيات جهاني مبارزات کارگران، تمام قوانين بين‌المللي در راستاي تلاش براي عدم دستيابي کارگران به مطالبات و نيازهاي واقعي و جلو گيري از مبارزات پيش رونده و طبقاتي آنهاست. تشکل‌هاي غيرواقعي که در راستاي کنار آمدن و آشتي با سرمايه‌داري گرايش دارند. ما فعالين کارگري ضمن محکوم کردن اين نوع حرکات مشکوک نه تنها تشکل‌هاي وابسته کارگري را، قدمي روبه جلو نمي دانيم، بلکه آن را شکستي براي طبقه کارگر و سد و مانعي در مقابل کارگران مي بينيم. ما اعتقاد داريم که طبقه کارگر امروز خود به تشکل هاي مستقل و جدي نياز دارد. تشکل‌هايي که خود را براي مبارزه خستگي‌ناپذير و واقعي عليه سرمايه‌داري آماده نمايند، تشکل هايي که به تئوري انقلابي مسلح باشند.