مبارزه طبقاتى در خلال دهه ۱۹۳۰ در اتحاد جماهير شوروى

پاکسازيها و محاکمات سياسى در حزب کمونيست

نويسنده: ماريو سوزا

مترجم: پيام پرتوى

 

"زينويف و کامنف در دادگاه خلق" نوشته ان· پريت۳۶

"متداولترين و مهمترين٬ احتمالا هستند٬ انتقادات مطرح شده ميگويند٬ اين باور کردنى نيست که افرادى٬ مانند افراد مورد سوال٬ بصورتى آشکار و صريح به چنين جرائمى جدى اعتراف نموده باشند.

 

به اين ترتيب در اين زمينه٬ افکار به سويى سوق داده ميشوند که اين اعترافها از طريق "اعمال فشار" يا ديگر روشهاى غير انسانى ديگر گرفته شده اند ------- روشن است که مدارک ارائه شده٬ که متهمان با آنها مواجه شده و فرصت بررسى و موضع گيرى در مقابل آنها را پيدا کردند٬ مدارکى بودند انکار ناپذير· و آنها٬ بر همين اساس٬ شيوه اعتراف به گناهان خود را انتخاب نمودند.

 

آنها افرادى با هوش و با تجربه بودند٬ و گفتند که خطاکارند٬ در نتيجه به خوبى ميتوان گفت که مسئله بطور کامل حل شده بود.

 

اما براى بسيارى از منتقدان قضيه بدين نحو آغاز ميشود که اعترافات ميتوانند از طريق استفاده از خشونت٬ تهديدات تا وعده ها  گرفته شده باشند --------- اما کوچکترين سندى در اين مورد وجود داشته است؟-----  براى من بر بنا دلايل مختلف روشن شده است که به گونه اى ناممکن ميتوان در مورد گرفتن اعترافات اجبارى گفتگو نمود.

 

در مورد اغلب اين متهمان بايد بياد داشت که آنها انقلابيونى سرسخت و بسيار با تجربه هستند٬ مردانى دانشمند و دانا٬ از روى تجربيات شخصى٬ آشنا با انواع مختلف زندانها و روشهاى تحقيقاتى و حتى و بيش از هر چيز آشنا با روحيه و مواضع ارگانهاى دولتى که اتهامات آنها را بررسى مينمودند.

   

اگر کميسارياى خلق در امور داخلى٬ که در پليس امنيتى شوروى به اطلاعات و کارمندان دسترسى داشت٬ اعترافات را از طريق دادن وعده هاى کاذبى از قبيل احکام ملايم گرفته باشد٬ يقينا هيچکس٬ بجز آن انقلابيونى با تجربه اى که من بر روى نيمکت متهمان در مسکو ديدم٬ شايسته اين نيستند که در مورد بى ارزش بودن کامل اين وعده ها٬ تحت چنين شرايطى مانند اين دادگاه٬ قضاوت نمايند.

 

يکبار ديگر٬ اگر معمول بود که کميسارياى خلق اعترافات را با توسل به خشونت موجب گشته باشد٬ چيزى بهتر از اين نبود که اين افراد در مقابل خشونت مقاومت نموده و پس از آن با اميدوارى کامل به بى اعتبار نمودن دشمنان خود و جلب همدردى مردم٬ در مقابل تمام جهان٬ شيوه رفتار آنها را افشاء مينمودند·

 

اگر براى گرفتن اعتراف از برخى از اين افراد از نوعى ترفند و يا شوخى بهره بردارى شده باشد٬ يقينا بيش از هر چيز ديگرى مناسب بود که فرد ديگرى بر روى زمين توطٸه را کشف و آنرا خنثى مينمود.

 

به هر حال براى فردى که مذاکرات را در دادگاه دنبال نموده آشکار بود که اعترافات شفاهى اراٸه شده در آنجا نه تحميل و نه از حفظ شده بودند· شرکت در چنين نمايش مسخره اى بدون شک از توانايى ذهنى يک انسان عادى خارج است·

 

اگر مسئله تنها بر سر تعداد اندکى از"حقايق" بخوبى تعريف شده است٬ ميتوانست توسط يک يا دو نفر آموخته و با صداى بلند خوانده شوند·

 

اما در اين دادگاه ١٦ متهم که طى سالها و در موارد بسيارى در مکالمات پراکنده و حوادث٬ که در مناطقى مختلف به فاصله هزار ميل انجام گرفته بودند و در هر يک اين يا آن٬ دو٬ سه يا چهار تن از متهمان در آن دخالت داشته اند٬ مورد بازجويى قرار گرفتند·

 

من  به اينکه بيش از يک يا دو تن از متهمان ميتوانستند٬ بدون خيانت به کل توطئه در چنين نمايش مصقره اى قادر به ايفاى نقش خود بوده باشند ترديد دارم-------

 

در جريان تحقيقات٬ زمانيکه يکى از متهمان چيزى ميگفت که به نفر ديگر مربوط ميشد يا چيزى را نفى مينمود٬ که ديگرى ادعا ميکرد٬ اتفاق ميفتاد که آن ديگرى بصورتى خود بخودى از جاى خود برميخاست و يا توسط دادستان به جلو فراخوانده ميشد٬ و به اين ترتيب مسئله مورد اختلاف طى يک سوال و جواب سريع روشن ميشد٬ اظهارات و ضد اظهارات.

 

حتى تمرينات ماهانه٬ رهبرى شده توسط يکى از برجسته ترين هنرپيشگان٬ نيز نميتوانست شرکت کننده گان را در شرايطى قرار دهد که بمدت ده دقيقه در محاکمه اى قلابى٬ بدون اينکه قلابى بودن آن نشان داده شود٬ شرکت کنند -----

 

اينکه اين روش تحقيقاتى٬ بدون اراٸه انتقادى از جانب بسيارى از شنوندگان منتقد حاضر٬ مورد استفاده قرار گرفت نمايشى بود بسيار قانع کننده از حقيقى بودن يک پرونده -----

 

اين تفسير اراٸه شده از جانب يک مفسر روزنامه چاپ يکشنبه (در مقايسه با منتقدانى که فاصله بسيارى با سالن دادگاه دارند٬ تذکرات من.) تاثير بهترى بر روى من گذاشت: "تصور اينکه اين دادگاه قلابى بود و اتهامات طراحى شده بودند بيفايده است. بيانيه ادعايى دولت بر عليه متهمان واقعى بود"·

 

مدرک کاملا مهم ديگر در مورد واقعى بودن اعترافات٬ فقدان کامل دادگاه هايست که در کليه کشورها پديده ايست عمومى٬ پديد ه اى که در آن معمولا نشانه هايى از گرفتن اعترافات به گونه اى غير انسانى ديده ميشوند٬ به عبارت ديگر تلاش متهم٬ در فرصتى مناسب در طول جريان دادگاه٬ براى باز پس گيرى بخشى از اعترافات و يا کليه اعترافات خود.

 

بايد خاطر نشان نمود که براى انجام يک چنين عقب نشينى اگر به فراست و يا شجاعت نياز بود٬ متهمان اين دادگاه صاحب هر دو آنها بودند.

 

اگر براى رهايى از حکم اعدام٬ تجربه يا عقل سليم امرى بود که متهمان بايد به آن توجه مينمودند٬ فرصتها براى دستکم اغلب آنها که اعدام نشوند٬ تا زمانيکه اعترافات آنها قابل برگشت و قابل تکذيب باقى مانده بودند٬ حداقل بود·

 

و دانستن اينکه آنها براى باز پس گيرى اعترافات خود فرصتهاى بسيارى را در اختيار داشتند ميتواند ارزشمند باشد· آنها پس از خواندن کيفر خواست قادر به انجام آن بودند. هر يک از آنها طى سه روز اول مورد بازجويى قرار گرفتند و در طول آن ميتوانستند اعترافات خود را پس بگيرند٬ با اينحال از انجام آن امتناع ورزيدند.

 

حتى بيشتر٬ هر يک از آن متهمان در طول تحقيقات٬ در حاليکه بازجويى با برخى از آنها جريان داشت٬ حق داشتند که در صورت تمايل از جاى خود برخاسته و در دادگاه صحبت کنند و هر چقدر که مايل بودند توضيح دهند٬ مخالفت کنند٬ تاييد کنند و يا اظهارات خود را تصحيح نمايند.

 

در ادامه٬ پس از پايان تحقيقات و قبل از سخنان پايانى دادستان٬ هر يک از ١٦ متهم٬ در انطباق با روش معمول٬ براى دفاع از خود فراخوانده شدند·

 

بصورتى قابل درک و طبيعى٬ با توجه به اينکه آنها به معناى واقعى کلمه در جستجوى دفاع از خود برنيامدند و اينکه قوانين عمومى آئين دادرسى همواره سخنان آخر متهم را به رسميت ميشناسد٬ آنها در آن لحظه٬ زمانيکه دادستان از امکان اراٸه پاسخ به سخنان آنان برخوردار بود٬ از سخن گفتن امتناع ورزيدند.

 

آنها سخنانى را که مايل به بيان آن بودند براى لحظه اى ذخيره نمودند که اجازه بيان "آخرين سخنان" به آنان داده شد.

 

و در آخر پس اتمام  سخنرانى پايانى دادستان٬ پرمعنا در ماهيت هر چند آرام و بسيار کنترل شده در شکل٬ هر يک از آن ١٦ متهم حق بيان سخنان آخر خود را داشتند٬ حق داشتند که در آزادى کامل و تا هر زمانى که مايل بودند در دادگاه سخن بگويند.

 

آنها البته از اين حق بهره بردارى نمودند. برخى از آنها براى مدت کوتاهى و برخى براى مدتى طولانيترى صحبت کردند٬ برخى از آنها دادگاه را مورد خطاب قرار دادند٬ تو گويى انجامش وظيفه آنها بود٬ و برخى با بى تفاوتى روى  برگردانده و با حضار حاضر در دادگاه سخن گفتند٬ بدون اينکه به همين دليل به ايجاد اخلال در نظم فراخوانده شوند.

 

در جريان دادگاه٬ متهمان حتى از يک دهم درصد از زمان پذيرفته شده از جانب دادستان و دادگاه استفاده نکردند.

 

از اينکه اين افراد کاملا مجهز٬ با تجربه و٬ اگر چه شجاعان تبهکار٬ از هيچيک از اين فرصتها در جهت اشاره کوچکى (بجز هولزمن که تا اندازه اى در جريان آغازين دادگاه مانند اسميرنوف شرکت مستقيم در علميات تروريستى را تکذيب و اگر چه در طول تحقيقات به انجام عملياتى از اين دست اعتراف نموده بود) به اينکه بصورتى غير عادلانه با آنها رفتار شده بود بهره بردارى ننمودند و يا اينکه خواهان فراخواندن قسمتى از اعترافات خود نشدند٬ نتيجه ديگرى بجز اين نميتوان گرفت که آنها اعتراف نمودند بدليل اينکه گناهکار بودند٬ و تهديد٬ و وعده و يا شکنجه اى در کار نبوده است.

 

و اين در زمانيکه تنها يک يا دو تن از آنها ميتوانستند اميدى به ترحم داشته باشند· و اين مهمترين بخش مسئله را تشکيل ميدهد٬ چرا که دادستان در وضعيتى بسيار تاسف آور براى همه آنها احکام اعدام را تقاضا نموده بود·

سفارت سوٸد در مسکو

پى بردن به محتواى گزارش ارسالى سفارت سوئد در مسکو به وزارت امور خارجه در استکلهم در مورد وضعيت اتـحاد جماهير شوروى در جريان روزهاى محاکمات در اوت ١٩٣٦ خالى از لطف نيست.

 

به ما اجاره بدهيد که از اين گزارش بلند بالا دو نظرکوتاه اراٸه شده به وزارت را تکثير نماييم. توجه کنيد که اين سند توسط يک فرد کاملا دست راستى٬ با تمام پيش داوريهايى که يک چنين فردى بر عليه اتحاد جماهير شوروى و سوسياليسم ميتواند داشته باشد٬ نوشته شده است. اولين نظر در مورد وضعيت سياسى کشور سخن ميگويد.

 

"سفير اعليحضرت از وزارت امور خارجه. براى عرضه به پادشاه·

مسکو ٢٤ سپتامبر ١٩٣٦

Eric Gyllenstierna (سفير)

محرمانه

در مورد. تفتيش عقايد در حزب کمونيست

(١١ صفحه٬ اينجا پايان صفحه ١۰ ٬ ياداشت من)

 

تاکيد بر اين امر شايد ضرروى باشد – اگر چه احتمالا بيهوده است- که در تمجيد از خود و در ارتباط با محاکمات اوت٬ داستنهاى جعلى٬ که در سطح وسيعى در مطبوعات خارجى منتشر ميشوند٬ طراحى شده بودند که به مردم زود باور اينچنين بقبولانند که کشور اتحاد جماهير شورى در حال انقراض بود٬ که اينها و امثال اين روزنامه نگاران افراطى با واقعيات بيگانه اند٬ اگر٬ با اينحال٬ در مواردى استثنايى٬ بتوان ميان تبليعات جنگى در مطبوعات خارجى و برخى از حقايق در اتحاد جماهير شوروى نوعى از ارتباط را رديابى نمود."٣٧

 

در طى روزهاى محاکمات٬ تحريکات کشورهاى سرمايه دارى بر عليه اتحاد جماهير شوروى چنان بعد گسترده اى٬ بشکل کارزارى سازمان داده شده در مطبوعات٬ بخود گرفت که سفارت سوئد را در مسکو٬ بمنظور اجتناب از قضاوتهاى غيره منصفانه بزرگ در مورد اتحاد جماهير شوروى٬ ناگزير به انکار آنها نمود·

 

نقل قول بعدى در مورد فرايند دادگاهها و در مورد جرائم متهمان صحبت ميکند. سفير Gyllenstierna پس از آشفته شدن از رفتار دادگاه بر عليه اين افراد خوش قلب با اينحال ناگزير به تاييد اين امر بود که در پس حوادث تروريسم وجود داشته است.

 

سفارت سوئد

"مسکو ٢٥ سپتامبر ١٩٣٦

محاکمات توطئه گران بزرگ

محرمانه

(٨ صفحه٬ در اينجا ص ٣ ٬ ياداشتهاى من·

 

از اين گذشته البته گفته نشده است که متهمان را (زينويف و کامنف٬ ياداشتهاى من.) ميتوان از هر گونه سوءظنى برى ساخت٬ اگر چه با برخى از طرحهاى کم و بيش تدوين شده اى سر و کار داشتند که هدفش سرنگون نمودن رهبران منفور دولت فعلى٬ با استالين در راس آن٬ و براى کسب قدرت براى خودشان طراحى شده بودند.

 

اينکه چنين برنامه هايى تا اين اندازه توسط فعاليت توطئه آميز آشکار احاطه شده بودند٬ اينکه توسل به اينگونه روشهاى تروريستى٬ دستکم در ميان محافل ناخشنود داخلى مورد بحث و گفتگو قرار ميگيرند٬ محتمل به نظر ميرسند.٣٨ ·

[36] Denis Nowell Pritt, Sinovjev och Kamenjev inför Folkets Domstol, Stockholm 1937, s 9.

[37] Korrespondens mellan den svenska ambassaden i Moskva och den svenska Utrikesdepartementet i Stockholm. Riksarkivet, Stockholm.

[38] Ibid.