به کجا چنین شتابان؟

 

رفیق محمد اشرفی,  نوشته اخیر شما در رابطه با منصور اسانلو را خواندم و راستش را بخواهید بسیار ناراحت شدم. شاید بیشتر بدلیل انتظار بیشتری که از فعالان کارگری دارم.

 سرتاسر نوشته شما مملو ار توهین های شخصی به منصور اسانلو است. نوشته ای که توهین و افترا از لحاظ تکثر آنرا بدون تعارف به فحش نامه ای بدل ساخته است. در این متن کوتاه از اسانلو از جمله بعنوان "مهره", "دلال سازش طبقاتی", "هم پیمان در جهت فریب دادن کارگران", "خدمتگزار سرمایه داران", "آماده معامله کردن با سرمایه داری", "عامل سرمایه داری در درون طبقه کارگر" و غیره یاد شده است.

من 2 سوال یا مسئله در نوشته شما یافتم:

 اول.  چگونه اسانلو بر خلاف دیگر پناهندگان در ترکیه "با کمک سرمایه داران طی یک سال همه ای کارهایش رو براه شد"ه

 دوم.  این که مدیر یک تلویزیون برون مرزی 100 هزار دلار در یک برنامه تلویزیونی به اسانلو داده است ....

-        اول.  شما در مقاله خود به اصلاح طلبان - به عنوان بخشی از سرمایه داری ایران- حمله می کنید لطف کنید اصولگرایان و امپراتوری 92 میلیارد دلاری آنها را که رکن اساسی سرمایه داری ایران است را هیچگاه از قلم نیاندازید. سرمایه داری جمهوری اسلامی  یک سرمایه داری است و این یا آن جناحش با هارترین شیوه ها مخالف کوچکترین تشکل کارگری هستند.

دوم. سرمایه دار ایرانی در خارج از کشور بمانند سرمایه دار جمهوری اسلامی  سرمایه دار است و حق با شما است, اما سرمایه داران اصلاح طلب و یا اصولگرا یک فرق با سرمایه داران برون مرزی ایرانی دارند و آن این است که نوع جمهوری اسلامی آن در اکثر موارد دست در قتل, ترور, شکنجه و نقض حقوق بشر دارد و قابل پیگرد قضایی حتی در یک نظام سرمایه داری است. بی لطفی یا کم لطفی به قربانیان نظام اسلامی است اگر تمامی جناح های سرمایه داری داخلی و خارجی را در یک گونی بریزید و آنها را همسان بنامید. ما مواردی را سراغ داریم که قرار است "نه فراموش کنیم" و "نه ببخشیم".

سوم. سرمایه دار و پول دار دو مقوله جدا هستند. شاید شما این را از من بهتر بدانید اما دادن پول به تشکلات مردمی, خیریه, کلیساها و ... در غرب کاری است که افراد توانمند انجام می دهند تا بار مالیاتی خود را   کاهش دهند. این بسیار ساده کردن و ساده دیدن سیاست و جهان است اگر گرفتن هر کمک و یا بودجه ای را خارج از مرز جغرافیای ایران خود فروشی بنامیم. به هر روی اگر نیازی به شکافتن این مسنله باشد می توانم آنرا بیشتر بشکافم.

چهارم. نیت هدیه دهنده این پول  و گیرنده آن هر چه باشد, علنی و در تلویزیون صورت گرفته و اگر شما مخالف پذیرش کمک مالی فعالان کارگری از ثروتمندان هستید می توانید این را با متانت در یک یاداشت سیاسی و به آرامی مطرح کنید و از عواقب آن بنویسید. بیشک وقتی مخاطب پشت یک ادعا دلیلی بیابد بیشتر آنرا می پذیرد.

پنجم. این که کار اسانلو یک ساله در ترکیه درست شده و حتما سرمایه داران دنبال کارش بودند, برای کسانی که ار قوانین مهاجرت آکاهی دارند نمی تواند استدلالی قوی باشد. بسیاری از کشورهای پناهنده پذیر و حتی امریکا سهمیه خاصی برای افراد پناهنده سرشناس دارند و حتی انتطار یکسال در صف برای این پناهندگان معمول نیست. چون این پناهندگان نیازی به طی مرحله اثبات هویت و دلیل  پناهندگی خود ندارند و کلا سازمان ملل این پناهندگان را پذیرفته و بین کشورهای پناهنده پذیر تقسیم می کند.

اما می ماند این مفهوم زیبای طبقه کارگر که گویا این یا آن فرد می تواند آنرا فریب بدهد و به سازش طبقاتی بکشاند. بگذارید تعارف را کنار بگذارم و بگویم این طرز بیان و منطق شما سراسر استالینیستی و سراسر تبلیغی  است. آخر به من بگویید چگونه این منصور اسانلو از این سوی آب می تواند یک کارگر بیکار, یک کارگر ی را که ماههاست حقوق نگرفته را به سازش با سرمایه داری فرا خوانده و فریب دهد؟ اگر منظور شما تشکیل سندیکا و اتحادیه است و آنرا آشتی طبقاتی میخوانید خوب این میشود یک تفکر که فکر می کنم بسیاری در این جنبش آماده چلنج نظری با شما باشند.

جنبش چپ و کارگری ایران قربانی کیش شخصیت و تخریب شخصی فعالان خود است. زمانی رفقای دیرینه بنا بر این یا آن فرمایش لنین, استالین, تروتسکی, مائو و حتی  انور خوجه در جبهه مخالف یکدیگر قرار گرفته و سایه یکدیگر را با تیر میزدند و با همین اتهام "عامل سرمایه داری" بودن بود که بنیانگداران سوسیال دمکراسی و حزب کمونیست ایران  نظیر آوتيس ميکائيليان (حبیب سلطان زاده), کریم نیک بین و دهها انقلابی ایرانی به اردوگاههای کار اجباری فرستاده شدند و سر به نیست شدند. منظورم این نیست که شما استالین هستید و یا این که منصور اسانلو سلطانزاده باشد. 

از برخورد خشن و قضاوت شتابزده دست بردارید و بر وزن استدلال خود بیفزایید تا شانس آنرا بیابید که مخاطبان شما را باور کنند. هیچگاه فراموش نکنید که نه تنها شما که سازمان امنیت جمهوری اسلامی هم در صدد تخریب شخصیت منصور اسانلو است.

البته منصور اسانلو خود بمانند هر کس دیگر آزاد است که به هر گونه که می خواهد به فعالیت سیاسی خود ادامه دهد و طبعا بمانند هر فعال سیاسی دیگر مورد محک قرار خواهد گرفت. اما قصاص قبل از جنایت و آنهم از روی حدس و گمان و ... برخوردی ناپسند است. بیاییم یکدیگر را بیگناه و مفید در راه طبقه کارگر بپنداریم تا آآنزمان که عکس آن ثابت شود.

حمید موسوی پوراصل

30 اریبهشت 1393