جنگ شیعه و سنی جنگ مردم ایران نیست

 

 

حوادث روزهای اخیر در عراق بار دیگر شیعه ستیزی و سنی ستیزی را به سرخط اخبار جهان تبدیل کرده است.  تقسیم و تعریف یک گروه از مردم بر پایه تعلق مذهبی آنها از دیرباز یکی از سیاستهای اصلی کشورهای استعمارگر بوده است. این سیاست بار دیگر در دوران معاصر و در زمان اشغال عراق و افغانستان بکار برده شد. برای مثال در عراق امریکا و بریتانیا هیچگاه نهادهای مردمی و احزاب موجود سیاسی را پس از اشغال برسمیت نشناختند. سیاست مستعمرگران جدید انحلال تمامی ساختارهای مدنی این کشور در کنار انحلال ارتش و ارگانهای دولتی بود.  همان ارگانهای مدنی که طی دهها سال توسط نیروهای سکولار در برابر ارتجاع حکام عشایر بدوی و مذهبی در عراق شکل گرفته و رشد یافته  بودند. این ارگانها یا منهدم شدند و یا این که مورد بایکوت و غضب حکام جدید قرار گرفتند.

 پس از انهدام و تعطیلی کامل ارگانهای دولتی در عراق اشغالگران در جنوب (توسط بریتانیا) با روحانیت شیعه  تماس گرفته و عملا با به رسمیت شناختن آنها بعنوان نیروی اصلی اجتماعی به آنها کمک مالی و مادی نمود ند تا ارتش و نیروی نظامی خویش را تشکیل دهند و با بر عرصه سیاسی بگذارند. دقیقا همین سیاست از سوی امریکا در میان نیروهای سنی پیش گرفته شد. با انحلال حزب بعث و تعقیب تمامی رهبران و فعالان سیاسی و دولتی عراق, امریکا رسما وارد مذاکره و معامله با عقب مانده ترین نیروهای اجتماعی عراق یعنی رهبران عشایر بدوی  و رهبران سنی شد و در ضدیت با بخش سکولار سنی به تقویت ارتجاع مذهبی و رهبران عشایر سنی کوشید. در کردستان هم امریکا تقسیم قدرت را  به دو نیروی سنتی کردستان سپرد. دو جریان سیاسی که پس از سرنگونی "سوسیالیسم واقعا موجود" با یک چرخش 180 درجه ای در هواداری از امریکا با یکدیگر رقابت می کردند.

جا دارد که به نقشه سیاسی خاورمیانه در سال 1978 نظری بیفکنیم. در آنزمان در میان نیروهای فلسطینی, لبنان, سوریه, عراق, ترکیه, ایران, پاکستان و افغانستان سکولاریسم تسلط کامل داشت و نمودهای مذهبی کم وبیش در حال رنگ باختن بودند. چرخش به اسلام گرایی در این کشورها را نمی توان تنها با سرنگونی نظام سوسیالیستی در شوروی توضیح داد. بیشک کودتای ضیاالحق در پاکستان و صرف میلیاردها دلار از سوی امریکا و عربستان برای ایجاد مدارس مذهبی در پاکستان , تقویت ضدانقلابیون افغانی (مجاهدین) طی چندین دهه, صرف میلیون ها دلار از سوی عربستان برای آموزش نیروهای ارتجاعی مذهبی که نقش اپوزیسیون در سوریه و مصر را بازی کنند و آموزش دهها هزار عراقی, لبنانی و فلسطینی توسط رژیم اسلامی در ایران نقش بسزایی در گسترش اسلام گرایی و ارتجاع مذهبی در منطقه داشته اند.  دولت ترکیه هم در این اواخر تلاش کرده است در این میان نقش فعالتری ایفا کند.

 از آنجا که موج ارتجاع اسلامی در خاورمیانه  توسط  امریکا, عربستان ورژیم اسلامی ایران حمایت می شود نمی تواند دارای همگونی سیاسی - گرایشی باشد. این جنبش دارای تضادهای درونی عمیقی است و تا زمانی که تضاد نیروهای حامی این جنبش حل نگردد آتش درگیری درونی این جنبش نمی تواند بخاموشی گراید. شعله جنبش ارتجاع اسلامی که از سوی غرب  برای مقابله با کمونیسم  تقویت و گسترده شد اینک از مهار غرب خارج گشته است. رژیم اسلامی با تقویت نیروهای شیعه در عراق, بحرین, لبنان, سوریه و عربستان با تقویت جنبش های وهابی و سنی در عراق, سوریه و لبنان نقش خود را با تمام قوا ایفا می کنند.

سیاست  تبلیغ شیعگری و سنی ستیزی حکومت اسلامی تنها محدود به خارج از مرزهای ایران نمی شود. مبارزه با سنی ها و سنی گرایی در داخل مرزهای ایران بشدت تعقیب می شود. سرکوب شدید سنی های عرب و بلوچ از جمله سیاست های ارتجاعی حکومت اسلامی است.

 

نقش نیروهای چپ و سکولار

امروز که "جنگ شیعه و سنی" در منطقه جاری است, نقش نیروهای چپ و سکولار بسیار مهم است. سکولارها بایستی  تنها مبلغ و مدافع سیاست هایی باشند که پایه درمنافع طبقاتی یا ملی دارند و نه ریشه در مذهب.  ما به عنوان نیروهای  سکولار, نبایستی توافق یا همدلی با این سوی ارتجاع اسلامی و یا آنسوی جبهه ارتجاع اسلامی داشته باشیم.  یعنی مثلا ضدیت با تبهکاران "داعش" نبایستی ما را به جبهه مدافعان مالکی تبهکار براند که عملا مهره رژیم اسلامی ایران است و یا نباید ضدیت با رژیم تبهکار اسد ما را به جبهه نیروهای مرتجع اسلامی سوری براند که می خواهند تمدن سوری را به عصر حجر بکشانند. همین سیاست بایستی قطب نمای ما در ایران باشد.

 دفاع ما از جنبشهای اجتماعی ملل ساکن ایران بایستی منوط بر این امر باشد که این جنبش ها به هیچ یک از جناحهای متخاصم ارتجاع اسلامی تعلق نداشته باشند و خود را بعنوان یک نیروی مذهبی تعریف نکنند. پیروی از این سیاست در سیاستهای ائتلافی نیروها و احزاب سراسری ایرانی با نیروهای ملی بسیار مهم است.

بسیار خطا و خطرناک است اگر نیروهای سیاسی ایرانی بمانند سازمان مجاهدین خلق از سر خصومت با نظام اسلامی در ایران به هوادارای از جنبش های مرتجع سنی چه در ایران و یا در منطقه برخیزند. ارتجاع ارتجاع است چه اسلامی شیعه یا از نوع سنی آن که با دلارهای نفتی سعودی پروار گشته است.

فرهنگ شیعه پرستی, سنی پرستی, شیعه ستیزی یا سنی ستیزی فرهنگ مردم ایران نیست. این فرهنگ بربری, فرهنگ رژیم اسلامی است و گقتمان مردم ایران نیست. این جنگ ارتجاعی مذهبی ربطی به مردم ایران ندارد و بایستی هر چه در توان داریم بکار ببریم تا جمهوری اسلامی کشورما را در کام یک ماجراجویی جدید نکشاند. جنگ شیعه و سنی جنگ مردم ایران نیست .

 

حمید موسوی پوراصل

25 خرداد 1393