مرکز همبستگی آمریکایی (سولیداریتی سنتر)

 

 

صدیق اسماعیلی

sediq1357@gmail.com

__________________________________

 

مقدمه

 

       عصر ما، عصر تحول، تغییر و دگرگونی‌های ژرف و سریع است. با شکست بلوک شرق و بعد از پايان جنگ سرد،  تهاجم جهانی طبقه سرمایه‌دار عليه کمونيسم شروع شد. بورژوازی به شيوه‌های مختلف به شرایط کار، سطح معيشت، آرمان، جهانبینی و دستآوردهای مبارزاتی طبقه کارگر در سطح جهان حمله کرد. ميدياهای آنان طبل پيروزی بر کمونيسم  را مي‌کوبيدند و مرگ کمونيسم را به خورد افکار عمومی مي‌دادند. اين شرايط، ارمغانی ارزشمند! از سوی دولت‌های سرمايه‌داری بود که زمينه را برای رشد جنبشهای ارتجاعی هموارتر کرد و شرايط پيشبرد فعاليتهای کمونيستی را دشوار ساخت.

 

حال نظام سرمایه‌داری دچار بحران عمیقی شده است. تضادهای لاینحل و آشتی ناپذیر نظام سرمایه‌داری و نیز بحران موجود که ناشی از ذات و خاصه سیستم سرمایه‌داری است، باعث شده تا تفسیر و تبلیغ شکست کمونیسم از جانب نئولیبرالیسم، به باتلاقی برای خود آن‌ها تبدیل شود. نظام سرمایه‌داری هیچ آلترناتیو و بدیلی برای برون رفت از منجلابی که خود به پا کرده‌ است، ندارد.

یکی از پیامدهای بحران جهانی سرمایه‌داری آشکار شدن ورشکستگی سیاسی و ایدئولوژیک نئولیبرالیسم است. با شکست استراتژیک ریگانیسم و تاچریسم که برای سه دهه در راس جناح راست بورژوازی سکان دار تعرض به دستاوردهای مبارزاتی طبقه کارگر بودند، بار دیگر مباحث مربوط به احیا مجدد و میزان دخالت دولت در اقتصاد به یکی از مضامین جدال ایدئولوژیک میان جناح‌های مختلف بورژوازی تبدیل شده است.

 اگر دو دهه پیش، سقوط اتحاد شوروی و دولت‌های اروپای شرقی و بن‌بست مدل سرمایه‌داری دولتی به پشتوانه زرادخانه تبلیغاتی قدرت‌های سرمایه‌داری به ناحق بن‌بست و شکست سوسیالیسم نام گرفت و به اعتبار سوسیالیسم ضربه وارد آمد، اکنون و در دل بحران جاری این سرمایه‌داری است که پیش از هر زمان دیگری بی‌اعتبار شده و باری دیگر سوسیالیسم به عنوان تنها بدیل و علم رهائی بشر بر سر زبان‌ها افتاده است.

 

بر بستر این اوضاع، اعتراضات و اعتصابات کارگری در سطح گسترده‌ای در جریان است. در جامعه سرمایه داری، اوضاع نا امن اقتصادی و مشكلات مالی و معیشتی همواره گریبانگیر طبقه كارگر است، اما هنگامیكه كارگران در اعتراض و مبارزه بر علیه همین وضعیت دست به اعتصاب می‌زنند، تنگنا و مشكلات مالی‌شان بعنوان یك اهرم فشار برای مجبور كردن آن‌ها در پایان دادن به اعتصاب عمل می‌كند، خانواده كارگرانیكه در این مبارزه دستگیر می‌گردند، به شدت در مضیقه مالی قرار می‌گیرند. همین مشكلات در مواقعی كه كارگران با حوادث غیر مترقبه و ناگهانی روبرو می‌گردند در مقابلشان قد علم می‌كنند. در همین موارد كارگران راهی جز کمک به همدیگر ندارند، فراتر از آن، كمك رسانی مالی به یكدیگر از طریق ایجاد صندوقهای مالی كارگری و تبدیل آن به یك سنت پایدار در میان طبقه كارگر کاملا ضروری است، مهمتر از آن؛ چگونگی دریافت کمک مالی و استقلال مالی کارگران از نهادها، تشکل‌های دولتی و ارگان‌های مختلف سرمایه‌داری است. بدیهی است که نهادها، ارگان‌ها و مراکز ضد کارگری همیشه تلاش می‌کنند تا با تزریق کمک مالی به کارگران و به نیت پیشبرد اهداف خود، به عنوان حامی و مدافع طبقه کارگر ظاهر شوند و در این میدان شور انگیز و پر غوغا، به قیمت منحرف کردن مبارزات رادیکال جنبش اجتماعی طبقه کارگر، بیشترین سود را ببرند. مجریان و طرفداران این مراکز ضد کارگری، در هر جای دنیا به انحاء مختلف می‌کوشند تا حمایت کارگران را به دست آورند چرا که دوام و بقای آنها در گرو جلب حمایت این طبقه و منحرف کردن آنها از مسیر اصلی مبارزه میسر است. یکی از این نهادهای ضد کارگری، سولیداریتی سنتر است.

 

تاریخچه شکل‌گیری "سولیداریتی سنتر"

 

       بدوا اشاره کنم که حمله هوایی دولت ژاپن به پایگاه نیروی دریایی آمریکا به سال 1941 (67 سال پیش) قبل از آغاز جنگ سرد، دولتمردان آمریکایی را واداشت تا پروژه‌ایی جدی را در خدمت جمع آوری اطلاعات از لحاظ سیاسی و نظامی از سراسر جهان، آغاز کنند و ایجاد یک سازمان جاسوسی قوی از جانب حاکمان آمریکا ضرورت پیدا کرد تا با رخنه در پرده آهنین و به هدف تغییرات کلی جهان و نیز مصون نگه داشتن دولت آمریکا از حملات احتمالی، اعمال وظیفه کند.(1) به این شکل سازمان سیا (سی.‌آی.‌ا) به عنوان بازوی جمع آوری اطلاعات امپریالیسم آمریکا، در سال 1947 تاسیس شد.

شرح اقدامات مخرب، ضد انسانی و جنایات سازمان سیا در ترور و قتل و عام فعالین سیاسی، فعالین کارگری و فعالین دیگر جنبش‌های پیشرو اجتماعی و همچنین سرکوب اعتراضات و مبارزات کارگری در اقصا نقاط جهان، درحوصله این نوشته نیست. اما ذکر این نکته که افشای ماهیت واقعی سازمان سیا و برملا شدن جنایت‌های آن در بین توده‌های مردم در سراسر جهان، سرمایه‌داران آمریکائی و دولت‌هایشان را بر این واداشت تا با اتخاذ شیوه‌های نوین، ایجاد زیر مجموعه‌هایی به عنوان مجری همان سیاست‌ها، اما با اسامی متنوع، سبک و شیوه کار متفاوت را در دستور کار خود قرار دهند.

   از آنجا که مبارزات پیگیر طبقه کارگر جهان، عرصه و زمینه دیگری برای رشد جنبش چپ و گستراندن افق سوسیالیستی را باز کرده است، طبعا گسترش ارگانها و مراکز ضد کارگری برای بورژوازی در جهت مهار این نیروی محرکه جامعه نیز، ضرورت پیدا کرد. از این رو سیاست‌ها و برنامه‌هایی که پیشتر توسط سازمان سیا و به صورت مخفی اجرا می‌شد، اینبار مراکز و ارگان‌هایی که خود را غیر دولتی، مستقل و بعضا کارگری معرفی می‌کنند، علنا به ایفای نقش می‌پردازند. به این اعتبار در سال 1983 یک مرکز تحت نام "اعطای ملی برای تحقق دمکراسی" (National Endowment For Democracy) یا "ان.‌ایی.دی"(3) توسط کابینه ریگان تاسیس شد.

 

"اعطای ملی برای تحقق دمکراسی" یا (ان.ایی.دیNED )

 

        "اعطای ملی برای تحقق دمکراسی" که توسط کابینه ریگان تاسیس شد، ظاهرا خود را غیر دولتی، مستقل و کوشا در جهت برقراری دمکراسی در سراسر جهان معرفی می‌کند، اما در حقیقت این سازمان مستقیما زیر نظر دولت آمریکا اداره می‌شود و نیازهای مالی خود را نیز از کنگره ایالات متحده می‌گیرد.(4) در حال حاضر آقای Carl Gershman "کارل گرشمن" که 65 سال سن دارد، ریئس هیئت اجرایی ان.ایی.دی است. "کارل گرشمن" که شخصیت مورد تائید و قابل اطمینان هیئت اجرایی ان.ایی.دی است، میگوید: " تاریخچه ما از کار دوامدار و دراز مدت ما حکایت دارد." (5) وی همچنین در یکی از مقالات خود می‌نویسد: " برای تحقق دمکراسی باید در گوشه و کنار دنیا به هر قیمتی حضور داشته باشیم، موانع سر راه را با استفاده از تجارب چندین ساله خود از سر راه بر می‌داریم و در این راستا نباید از هیچ کوششی دریغ کرد..."(6) البته فراموش نشود که دمکراسی مورد نظر گرشمن، توحش موجود در دنیای امروز است و قطعا موانعی که به زعم گرشمن سر راه است به قیمت خون باران کردن بشر قابل اجراست و تجارب چندین ساله‌ایی که گرشمن از آن یاد می‌کند را، فقط می‌توان تجارب سازمان سیاه قلمداد کرد. علاوه بر آقای گرشمن، بسیاری دیگر از اعضای هیئت اجرائی این نهاد، (از جمله آقای جان سوینی که رهبر اتحادیه "ا.آی.اف.ال.دی" نیز هست)(7) خود از سیاستگزاران دولت آمریکا و از شناخته شده ترین افراد نئو کنسرواتیو یا محافظه کاران و راست افراطی هستند که به شدت با کمونیسم و منافع طبقه کارگر سر دشمنی دارند. در واقع بخشی از هیئت اجرائی این نهاد همیشه مرکب از کسانی بوده‌ است که در وزارت امور خارجه، وزارت کشور و یا وزارت اطلاعات آمریکا مشغول به کار بوده‌‌اند و اکثر آنها دستشان در جنایات علیه بشر آلوده است.(8)  در یک کلام، این نهاد، کارهای سازمان سیا را علنا انجام می‌دهد.

 

"انستیتوی آمریکائی برای تحولات آزاد کارگری" و "سولیداریتی سنتر"

 

     در اوایل قرن بیستم، قبل از جنگ جهانی اول، یک مرکز ارتجاعی زیر نظر دولت وقت آمریکا تحت عنوان "فدراسیون کارگری آمریکا" یا AfL)) با ریاست شخصی با نام "ساموئل گومپریز" تاسیس شد. این مرکز سیاستهای ارتجاعی و ضد کمونیستی خود را با فعالیت علیه نیروهای انقلابی مکزیک و سپس علیه انقلاب اکتبر و تقلا برای شکست این انقلاب، شروع کرد. (ا.اف.ال) در هنگام جنگ جهانی اول، به مرکز معتمدی جهت کسب اطلاعات برای دولت آمریکا شد و در دخالت و نفوذ در محافل، تشکل‌ها و جریانات مختلف و مهمتر از همه به انحراف کشاندن مسیر مبارزاتی جنبش‌های اجتماعی در اقصا نقاط دنیا، به خوبی ایفای نقش کرد. (ا.اف.ال) بعد از جنگ جهانی اول، زحمت زیادی را متقبل شد تا بتواند فدراسیون کارگری پان آمریکائی را در جهت کنترل و مهار جنبش کارگری بطور کل در کشورهای غربی و مهمتر از همه در مکزیک گسترش دهد. سیاست‌های خارجی (ا.اف.ال) بعد از مرگ "ساموئل گومپریز" در سال 1924 خاتمه یافت اما با شروع جنگ جهانی دوم فعالیتهای خود را از سر گرفت. لازم به ذکر است که (ا.اف.ال) در اروپا دشمن سرسخت کمونیست‌ها شد و با سازمان دادن مراکز ضد کمونیستی، بعد از جنگ جهانی دوم و در دوران جنگ سرد در سطح وسیعی دست به تضعیف کمونیسم مخصوصا در ایتالیا و فرانسه زد و  فعالیتهای خود را باری دیگر در آمریکای لاتین از سر گرفت و نیز در سرنگونی دولت گواتمالا به سال 1954 نقش ایفا کرد. (ا.اف.ال) در سال 1955 با "کنگره سازمان صنعتی" (Congress of Industrial Organizations) یا (سی.آی.او) متحد شد و "انستیتوی آمریکائی برای تحولات آزاد کارگری" (American Institute for Free Labor Development) را تاسیس و از آن پس با اسم مخفف (AFL-CIO) شروع به کار کردند. رهبران و سیاستگزاران این نهاد، ادعا دارند که در جهت زندگی بهتر و آینده‌ای درخشان برای مردم و خصوصا کارگران و خانواده‌هایشان تلاش می‌کنند، این در حالی است که حتی سیاست‌ها و برنامه‌های واقعی این نهاد، دور از چشم اعضایش صورت می‌گیرد.(9) این نهاد یکی از بزرگترین اتحادیه‌های کارگری در آمریکا به شمار می‌رود و بیشتر از 12 میلیون نفر عضو دارد. آقای جان سوینی یکی از چهره‌های شناخته شده‌ای است که برای مدت ده سال سمت ریاست اجرائی این اتحادیه را بر عهده داشت و در تاسیس سولیداریتی سنتر نقش کلیدی داشت. به این اعتبار در سال 1997 مرکز همبستگی آمریکائی (سولیداریتی سنتر) به عنوان شاخه‌ایی از این اتحادیه، که فعالیتهایش در جهت پیشبرد و گسترش برنامه‌های وزارت اطلاعات آمریکا در اتحادیه‌ها و تشکل‌های کارگری در کشورهای دیگر طرح ریزی شده است، تاسیس شد. سولیداریتی سنتر دلیل موجودیت خود را تلاش برای همبستگی جهانی کارگران اعلام می‌کند این در حالی است که 90 درصد از بودجه‌اش را (ان.ایی.دی) پرداخت می‌کند و در کنار دیگر نهادهای راست افراطی همانند(IRI)  ، (CIPE) ، (NDI)، مقابله و ضدیت با جنبش‌های پیشرو اجتماعی و علی‌الخصوص جنبش کارگری، دفاع از منافع شرکتهای چپاولگر چند ملیتی در سراسر دنیا و ضدیت با چپ و کمونیست را در دستور کار خود قرار داده است.

سولیداریتی سنتر با استفاده از پولهای دریافتی از جانب (ان.ایی.دی) تلاش می‌کند که با نفوذ ایدئولوژیک در تشکلهای کارگری موجود در اقصی نقاط دنیا، گروههای ضد گلوبالیزاسیون در آمریکا و کمپین‌های بین المللی کارگری، سیاست‌های سازمان سیا و دولت آمریکا را به اجرا در آورد. این نهاد یک سازمان ضد کمونیستی و ضد کارگری است که در سقوط دولت‌هایی که به شکل دمکراتیک به سر کار آمده‌اند نقش به سزائی ایفا کرده است. در یک کلام، "سوليداريتى سنتر" يا مرکز همبستگی اَمريکايى، بازوى وزارت اطلاعات اَمريکا براى پيشبرد سياست‌هاى امپرياليستى است.

                                                                        

 

 نمونه‌ای از اقدامات سولیداریتی سنتر و چگونگی رخنه در تشکلات کارگری

در جریان کودتای سال 2002 که علیه آقای چاووز در ونزوئلا به راه افتاده بود، نهاد (ان.ایی.دی) مبلغ 154 هزار و 377 دلار را به سولیداریتی سنتر اختصاص داد تا علیه آقای چاووز نقش ایفا کند. سولیداریتی سنتر نیز از طریق عوامل خود موفق شد تا عده‌ایی از اعضا "کنفدراسیون کارگری ونزوئلا (CTV) (سی.تی.وی)" را به طرف خود بکشاند. آقای کارلوس اورتگا یکی از فعالین کارگری و عضو سی.تی.وی تحت تاثیر قرار گرفت و ضمن ارتباط و همکاری با سرمایه‌داران و حامیان کودتا، نقشه سولیداریتی سنتر را عملی کرد. بدین صورت سولیداریتی سنتر با رخنه در "کنفدراسیون کارگران ونزوئلا" مبلغ دریافتی را اعطا کرده و به این ترتیب "کنفدراسیون کارگران ونزوئلا" با رهبری آقای کارلوس اورتگا، وارد اعتصاب شد و قطع صادرات نفت در ونزوئلا را سازماندهی کرد. (10) بر اساس نوشته‌ای به قلم جان فوریرو Juan Forero مندرج در روزنامه تایمز، سازمان ان.ایی.دی هزاران دلار را به سولیداریتی سنتر و دفاتر بین‌المللی احزاب دمکرات و جمهوری خواه در آمریکا پرداخته بود تا به آموزش احزابی که در ونزوئلا طرفدار سیاستهای دولت آمریکا هستند، بپردازند و به این شکل مقدمات لازم را در کودتای ونزوئلا فراهم ساختند. احزاب parties-Democratic Action و  Copeiو همچنین اتحادیه کارگری سی.تی.وی از جمله احزاب و اتحادیه‌های کارگری‌ایی بودند که ضمن دریافت کمک مالی و آموزش لازم از جانب ان.ایی.دی، در کودتای ونزوئلا نقش ایفا کردند.  

تحقیقات نشان می‌دهد که شیوه نفوذ سولیداریتی سنتر در تشکلات کارگری، بیشتر به شکل حلقه‌ای صورت می‌گیرد. کشورهایی که با آمریکا روابط دارند و امکان فرستادن عضو یا اعضایی به نمایندگی از سولیداریتی سنتر به آن کشور امکان پذیر باشد، روابط با اعضا و رهبران تشکلات و اتحادیه‌های کارگری به طور مستقیم صورت می‌گیرد اما برای نفوذ در کشورهایی که با آمریکا رابطه ندارد، تعیین عواملی در خارج از کشور ضرورت دارد و از این زاویه با در نظر گرفتن امکانات مالی قابل ملاحظه‌ایی وارد عمل می‌شوند. آقای پاول دیمفترس یکی از فعالین کارگری عضو (AFL-CIO) بود که در اعتراض با رابطه اعضای هیئت اجرائی این نهاد با سازمان سیا استعفا داد. پاول دیمفترس، حلقه‌های ایجاد شده توسط سولیداریتی سنتر را به زنجیرهای محکمی تشبیه کرده است و اشاره می‌کند که "فقط کافی است وارد این حلقه‌ها شد تا راه فرار و یا خروج از این حلقه، چندین سال از عمر مفید انسان را بگیرد." با این تعریف کسانی که ناآگاهانه و یا ناخواسته وارد کارزار حمایتی از سولیداریتی سنتر و سیاست‌هایش در ضدیت با طبقه کارگر شده‌اند، یا باید با جسارت و شهامت به افشای ماهیت سولیداریتی سنتر پرداخته و خود را از آن مبری سازند و یا اینکه در صورت عدم اجرای برنامه‌های این نهاد، از طرف رهبران و سازمان دهندگان این نهاد ضد کارگری و همه امکاناتی که در دسترس آن‌هاست، به هر شکل ممکن تاوان مخالفت خود را پس خواهند داد. سولیداریتی سنتر و به طبع نهادهای مشابه، (11)  پول کلانی را در جهت منافعشان هزینه کرده‌اند و بدون شک در قبال این هزینه، اقدامات جدی و کارسازی را می‌طلبند.

 

منابع:

 

1) نییورک تایمز

 

2) علاقمندان می‌توانند برای دیدن این برنامه به لینک زیر مراجعه کنند:

http://video.google.com/videoplay?docid=7065205277695921912

 

3) رجوع کنید به خلاصه‌ای از تاریخچه (ان.ایی.دی) نوشته دیوید لوی

A Brief History of the National Endowment for Democracy By David Lowe

 

4) جهت اطلاع بیشتر رجوع کنید به مطلبی تحت عنوان (An Unholy Alliance: AFL-CIO and NED in Venezuela) از Kim Scipes  این مطلب در سایت زیر قابل دسترسی است:

http://www.venezuelanalysis.com/analysis/1239

 

5)  A Message from our President National Endowment for Democracy

 

6) روزنامه واشنگتن پست

News articles and analysis about "Carl Gershman" from Washington post

 

7) John Sweeney   جان سوینی ضمن اینکه عضو هیئت مدیره (ان.ایی.دی) است، به مدت ده سال نیز در سمت ریاست هیئت اجرائی اتحادیه AFL-CIO ایفای نقش کرد. وی در درست کردن مرکز همبستگی آمریکائی (سولیداریتی سنتر) نقش کلیدی داشت.

 

8) جهت اطلاع بیشتر، رجوع کنید به مطلبی تحت عنوان

 Worker-To-Worker Solidarity Committee to AFL-CIO:

اثر کیم سایپس http://www.thirdworldtraveler.com/NED/AFL_Cut_Ties_NED.html

 

9) برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به مطلبی تحت عنوان

 National Endowment for Death Squads? The AFL-CIO and the NED نوشته Jon Quaccia

http://www.iefd.org/articles/for_death_squads.php  و نیز مطلبی تحت عنوان "جنبش کارگری ایران و نهادهای امپریالیستی، در مورد نقش سولیداریتی سنتر و AFLCIO) نوشته برهان عظیمی موجود در سایت افق روشن. همچنین "سیاست خارجی (AFL-CIO) و کودتای ونزوئلا" مطلب دیگری است از "کیم سایپس" که فریدون ناظری آن را ترجمه کرده است این مطلب در نشریه جهان امروز شماره  193 قابل دسترسی است.

 

10) رجوع شود به مقاله:

An Unholy Alliance: AFL-CIO and NED in Venezuela، از Kim Scipes

و همچنین مطلبی با امضای (Christopher Marquis) -کریستوفر مارکویس- تحت عنوان: حضور دوباره ای‌اف‌ال- سی‌آی‌او در ونزوئلا.

AFL-CIO in Venezuela: Déjà Vu All Over Again

http://labornotes.org/2004/04/afl-cio-venezuela-d%C3%A9j%C3%A0-vu-all-over-again

 

 

11) کنگره کار کانادا (CLC) هم مثتثنی از این قاعده نیست. "جان پیترز" در مطلبی تحت عنوان "عدم شجاعت افراد در ابراز یک کلمه"  در رابطه با کنگره کار کانادا (CLC) اشاره کرده است که: "همیشه افرادی یافت می‌شوند که مدعی چیزی هستند اما خود عکس آن عمل می‌کنند برای این افراد، صفت دیگری جز "ریاکار" را نمی‌توان پیدا کرد."

وی در ادامه می‌گوید: "رهبری کنگره کار کانادا به جای اتکا به رشد آگاهی عمومی، سوق دادن به ابداعیات مترقی و سازمان دادن توده کارگران کانادائی، تلاش می‌کند که موانع و مشکلات پیش رو و بحث بر سر آنها را به بی‌راهه بکشاند." (این دقیقا همان کاری است که مدافعین کنگره کار کانادا و نماینده‌اش دارند انجام می‌دهند.)

جان پیترز به صورت خفیفی از همکاری کنگره کار کانادا با سولیداریتی سنتر صحبت به میان می‌آورد و اشاره می‌کند که " در هنگام برگزاری جلسات کنگره کار کانادا، هر وقت که یک عضو، موضوعی را بر خلاف نظرات و عقاید آقای Ken Georgetti  مطرح می‌کرد، بلافاصله صدای میکروفن او را قطع می‌کردند و هر زمان که آقای Ken Georgetti را سوال پیچ می‌کردند، فورا مسیر بحث تغییر پیدا می کرد. برخورد آقای  Ken Georgetti نه مانند رهبر یک اتحادیه کارگری دمکراتیک، بلکه مانند رفتار رهبری بود که رهبری او توسط عوامل نامرئی در معرض خطر قرار گرفته بود"

رجوع شود به مطلبی از جان پیترز تحت عنوان: "عدم شجاعت افراد در ابراز یک کلمه" کنگره کار کانادا کنواسیون سال 2008

http://www.socialistproject.ca/bullet/bullet114.html

 

همچنین رجوع شود به سخنان Kim Moody، در سمیناری که در یکی از دانشگاههای لندن برگزار شد.

 Kim Moody on Barack Obama and class struggle in the USA