داعش فرزند خلف اشغال و ارتجاع منطقه

 

 

جامعه عراق اینروزها  هر چه بیشتر در منجلاب  یک جنگ  فرقه ای، مذهی  فرو میرود. گروه جنایتکار داعش بخش وسیعی از عراق  و اخیرا  چند شهر کردستان عراق از جمله شنگال، جلولا، قره قوش  را به تصرف خود درآورده است.  تا کنون  جمعیت زیادی از مسیحیان  آواره  شده اند  و  بیش از  صد هزار  نفر از کردان ایزدی  آواره کوههای سنجار شدند  که هزاران نفر در محاصره داعش از شدت گرسنگی و تشنگی جان باختند. زنان ایزدی و مسیحی  را بعنوان غنائم جنگی در بازار بفروش رسانده،  اسرا  را در گورهای دسته جمعی زنده بگور کردند .  نیروهای داعش به هر جا که  رسیدند  همانند صدر اسلام  اینبار نه با شمشیر بلکه با سلاحهای مدرن  و پیشرفته  به  تسخیر شهرها  پرداخته و  خلافت اسلامی بر پا کردند. و منطقه تحت کنترل خود را به تاریک خانه  قرون وسطائی  وحشتناکی  تبدیل کرده اند.

 

 داعش  با منابع عظیم  پول، اسلحه و کمکهای دولت عربستان، قطر و دولتهای مرتجع خلیج  بر زمینه نارضایتی  وسیعی که مردم  این مناطق از دولت مالکی داشتند بوجود آمد.  ظهور داعش همچون  رعد  در آسمان بی ابر نبود، جهنمی که امروزه در عراق ساخته شده محصول به بن بست رسیدن سیاستهای اشغال، جنگ، تخریب  عراق، فقر، بیکاری، خانه خرابی ، سرکوب و فرقه گرائی دولت ملکی بود.

 

  پس از  اشغال عراق، آمریکا بدنبال  ایجاد  شکاف  و در  برابر  هم قرار دادن اپوزیسیون  وبازی با  ملیتها، اقوام و  گروههای مذهبی در عراق برای پیشبرد اهداف خود بود.  قطبی شدن جامعه عراق نتیجه مستقیم اشغال است  که سکتاریسم را در سیستم سیاسی آن  بوجود آورد .با وجود اینکه در عراق ملیتها، اقوام و ادیان  گوناگونی زندگی میکنند واقعیت این است که فرقه گرائی ریشه چندانی در جامعه عراق نداشت، در مناطق شهری ازدواج بین شیعه و سنی معمول  بود.

 

 مدلی که توسط امپریالیسم تحمیل شد نوعی  دمکراسی به ظاهر توافقی بود که بر اساس آن  به  گروههای قومی،  دینی یا زبانی مختلف  بر اساس جغرافیا و یا  میزان جمعیت ،  مشاغل دولتی تعلق میگرفت و یا صاحب نماینده میشدند وبه این ترتیب به هر یک از رهبران هر بخش از جامعه ( شیعه، سنی، کرد، ترکمن، آسوری و..)  بخشی از قدرت  داده میشد و آنها مانند قیم و کفیل آن بخش عمل میکردند که در عمل قدرت بسیاری را در دست سیاستمداران فرقه گرا متمرکز کرد.  در این حالت  هر یک از گروههای قومی ، دینی  بخش دیگر را همچون رقبای خود به حساب میآورد  و این در حالی بود که برای گرفتن پستهای بالا  رقابتهای فرقه ای شدیدی در جریان بود. این  سیاست غرب که تفرقه بیانداز و حکومت کن سبب یک برش  و شکاف در جامعه عراق شد و زمینه را برای درگیریهای فرقه ای آماده کرد. در حالیکه در همان حال  جریان صدور نفت و  غارت و چپاول ثروت مردم عراق بدون اختلال ادامه داشته است.

 

همزمان و با وجود  فرو پاشی اجتماعی جامعه عراق بیلیونها دلار عمدتا در صنایع نفتی سرمایه گذاری شد  که در آن کمپانیهای چینی؛ اروپائی ، روسی، کره ای  و ترکی  همه سهیم  هستند.  اکنون  تولید به میزان پیش از تحریمها رسیده است. مجله بیزنس هفتگی به اصطلاح " شکوفائی"  عراق را اینگونه توصیف میکند:  در سال 2012  عراق  بر ایران پیشی گرفت و پس از عربستان سعودی دومین صادر کننده نفت اوپک  شد و با میزان 3.4 میلیون بشکه نفت بالاترین میزان تولید در سی و پنج سال گذشته را داشته است. مقامات دولتی حتی صحبت از 9 میلیون بشکه تا قبل از سال 2020 میکنند. 

 

صندوق بین المللی پول اوایل امسال پیش بینی کرد که رشد اقتصاد عراق امسال  تا میزان 6.3 در صد  و تا سال 2016 به  8.25  در صد  خواهد رسید.  که رشد آن از بسیاری از اقتصاد های منطقه سریع تر است. ظاهرا این ارقام این تصویر را میدهد که از سال 2003  تولید ناخالص داخلی بالا رفته است. اما واقعیت این استکه این ارقام همانند ماسکی چهره زشت  فقر وحشتناک اکثریت عظیم عراقیها را که وضعشان تغییری نکرده است می پوشاند.  و این در حالی استکه که تعداد بسیار اندکی از سیاستمداران و تاجران فاسد ثروتهای کلان اندوخته اند. از شکوفائی اقتصاد عراق چیزی به مردم آن نرسیده است . یک مطالعه  نشان داده است که 15 نفر از ثروتمند ترین عراقیها دارای بیش از 10 بیلیون دلار ثروت هستند در حالیکه بر اساس آمار سازمان ملل 23 در صد عراقیها یعنی حدود 9 میلیون نفر در زیر خط فقر زندگی میکنند.  حتی در شهر  نفت خیز بصره  که نسبتا از خشونتها دور است از هر سه نفر یک نفر مجبور به گدائی است.1

 

عروج داعش  بار دیگر دولتهای امپریالیستی را با مساله بغرنج دیگری روبرو کرد. وآن نگرانی از وقفه صدور نفت است. هر گونه  توفق در صدور نفت باعث افزایش   قیمت نفت خواهد شد.  واز منظر سرمایه داری،  بی  ثباتی عراق، احتمالا بالا رفتن طولانی مدت قیمت نفت و کاهش رشد اقتصادی را بدنبال خواهد داشت. 2

 

  پیشرویهای داعش و جهنمی که در عراق و کردستان آفریده شده است، بار دیگر میلیتاریسم  را در منطقه شدت بخشید  و این بار نوبت  کمکهای به ظاهر بشر دوستانه دولت آمریکا و متحدین آن است  که بشکل  ناجی  و پشتیبان مردم  کردستان مجددا  وارد صحنه شدند .  واضح است  که هدف و نیروی محرکه دولت آمریکا  هر چه باشد،  تهدید و کشتار و قتل عام  سبعانه کردهای ایزدی، مسیحیان، شیعه ها  بدست داعش نیست.  چگونه است که  مردم کوبانی و بخشهائی از منطقه خود مختار کردستان سوریه ماههاست که در محاصره  داعش و در جنگی نابرابر از وقوع فاجعه انسانی خبر میدهند،  اما از کمکهای بشر دوستانه خبری نشد.  در واقع  ترس از دست دادن کنترل عراق و  مناطق اطراف آن،  به خطر افتادن میدانهای نفتی، به خطر افتادن اسرائیل، و دخالت بیشتر ایران در صورت اشغال کردستان بدست داعش است که  دولت آمریکا را وحشت زده کرده است.

 

  حکومت اقلیم  کردستان، با  مانور دادن  در بازی حکومتهای ارتجاعی منطقه و امپریالیستها، امنیت  مردم کردستان را وابسته  به زد و بند با دولتهای ارتجاعی کرده است .  در راستای همین سیاست و امتیاز دادن به رژیم جمهوری اسلامی است که حکومت اقلیم کردستان مشارکت احزاب سیاسی کردستان ایران  را در مبارزه و پشتیبانی و دفاع از مردم کردستان عراق رد میکند و امید به  پشتیبانی حملات هوائی توسط آمریکا و  ارتش عراق را در مردم پرورانده است.  و این نشان میدهد که از قبل مقاومت چندانی را در مقابل داعش سازماندهی نکرده است.  تجربه  کمکها و دخالتهای دولتهای ارتحاعی  ایران، ترکیه و .. نشان داده است  که چگونه هر کدام از حکومتهای ارتجاعی منطقه در راستای منافع خود در چنین مواردی  به مسلح کردن  گروهها و دار و دسته های ارتجاعی  شیعه، سنی، سلفی و..  وابسته به خود  خواهند پرداخت و هر چه بیشتر عراق را در منجلاب جنگهای مذهبی و فرقه ای فرو میبرند. و بحران را دوباره تشدید میکنند.

 

تجربه  مردم کردستان سوریه در  سازماندهی  دفاع از خود  و ایجاد واحدهای مقاومت  خلقی و کنترل منطقه بدست خود مردم، آزمون درخشانی از تکیه بر نیروی توده ها برای مقابله با  داعش و سایر گروههای القاعده می باشد که باید از آن آموخت.  از اینرو میتوان از پتانسیلهای موجود برای سازمانیابی مستقل و انقلابی برای تشکل یابی و  سازماندادن  نیروی مقاومت مردمی با  تکیه بر نیروی توده ها  استفاده کرد. ایجاد واحد های رزمنده دفاع از خود در هر منطقه، محله ، شهر و روستا  و ایجاد کمیته ها و گروههای دفاعی  متشکل از همه اقشار مردم ،  مستقل از جنسیت، مذهب، قوم ، نژاد و نیروهای دفاع مستقیم، توده مردم را در مقابل تبهکاران داعش بیدفاع و خلع السلاح نمیکند.

 

این امری مسلم است  که با  برسمیت  شناختن و پذیرفتن هویتهای قومی، مذهبی،  نژادی، زبانی و جنسی  و احترام گداشتن بر دگر اندیشی و دگر باشی یک جامعه  قادر خواهند بود روی آسایش و آرامش را ببینند. تلاش برای خشکاندن و کمرنگ کردن درگیریهای قومی و مدهبی توسط تمام نیروهای آزادیخواه، انساندوست و مترقی از جمله وظایف دائمی و همیشگی  وخستگی ناپذیری است که به خنثی کردن اهداف  قدرتهای امپریالیستی و  دولتهای ارتجاعی منطقه و تلاشهای آنان برای بهره برداری از تضاد ها و تنشها  کمک میکند.

 

راه  حل مقابله و مبارزه با داعش و بنیاد گرائی مذهبی، اتکا به نیروهای ارتجاعی بیگانه و یا دعوت از آنها  نیست ،  بلکه از بین بردن هر گونه تبعیض،  خشکاندن ریشه های بوجود آمدن داعش،  تامین عدالت اجتماعی ، دمکراسی  و آزادیهای  گسترده برای همه کارگران، زحمتکشان و همه اقشار جامعه،  برسمیت شناختن حقوق ملی از جمله حق تعیین سرنوشت ملل تا حد جدائی است. 

 

نسرین ابراهیمی

 

15-08-2014

 

 

 

 

 

 

 

 

1- Socialist Review:  Iraq torn apart by imperialism,  issue 393

 

 2- Workers power  : ISIS advance heralds redvision of Imperialisms:  Dave Stockton and Marcus Halaby