یاد خاطره های گذشته

 

سلول های مغزم

درمرکزموجی نشست

که دایرهایش

تا عمق وجودم را

گرفتند 

با هر ارتعایش

این موج

خاطراتی از گذشته وحال

بر ذهن م

روان شدن

وموج وار

هم چون فیلم سینمائی

در دیدگان بسته ام

جاری شدن

باهر صحنه اش

چهره ام تغییر کرد

یاد مادر

از دوران کودک ام

تا اخرین لحظه حیات ش

یاد او

با تمام

خاطرات تلخ وشیرین اش

همه وهمه

در چند ثانیه

در برابر چشمانم

گذشتند

من بودم وبا یک

حالت دو گانه

با خنده وگریه آرام

د رخود

نمی دانم

نمی دانم

چگونه این موج ها

امشب

بر سلولهای مغزم

ضربه زدن

کدام عامل

این ضربه را زد
تا این خاطرات
دوباره
در من زنده شدند؟؟؟؟؟

اکبر یگانه   2014.10.25