·         

·         

·         

·        در مورد قتل 12 نفر در پاریس و همچنین نقدی بر بیانیه کانون مدافعان حقوق کارگر:

·         

·        مشکل این بیانه از لحاظ دیدگاه سیاسی این است که جنایات نظام سرمایه داری-امپریالیسستی را محکوم نکرده است. و به سادگی از آن گذشته است. تنها محکوم کردن جنایت بنیادگریان اسلامی و اشاره صرف به اینکه امپریالیسم این جریانات را برای مقابله با کارگران و زحمتکشان مسلح و تقویت نموده است، به یک معنی واقعی بستن چشمان بروی جنایات های دول امپریالیستی از طرف این دوستان است. این کلی گویی های متناقض نشان از دردی عمیق که ریشه نشناختن رویکرد و متدولوژی کمونیسم میباید،دارد. ما کمونیستهای انقلابی نیاز داریم به لحاظ استراتژیکی چند نکته را در مورد قتل فجیعی که در پاریس انجام شد را عمیقا درک کنیم:

1- قتل مردم به خاطر ابراز اختلافات عقیده ای یک جنایت علیه بشریت است. و این در مورد هر کس و هر جریانی که آنرا انجام دهد صدق می کند؛ چه جنایت را امپریالیستها انجام دهند (که در زمینه جنایت علیه بشریت سابقه طولانی در کشتن مبارزین و مخالفین مترقی و انقلابی داخل کشور خویش و همچنین در سراسر جهان، و خاموش و قتل منتقدان خویش دارند) و یا کسانی که که ادعا می کنند-از جمله جریانات ارتجاعی بنیادگرای مذهب اسلام- با امپریالیستها و جنایشان در جای جای جهان "مخالفند".

2- هر جریانی که پشت این جنایت است و قصدشان هر چه که بوده است علاوه بر آنکه باعث مرگ فجیع و درد و رنج مردم بی گناه شده اند، این رویداد در واقع بیشتر به سود امپریالیستها بوده است. دول امپریالیستی از قبال ارتکاب چنین قتلهایی برای سرکوب بیشتر مردم زحمتکش در داخل کشورشان و در سراسر جهان و اقدامات جنایتکارانه و غیرعادلانه ی بیشتری سود خواهد برد. چنان حرکت جنایتکارانه در پاریس تحت هیچ عنوانی قابل توجیه نیست؛ و باعث اِعمال خشونت بیشر، تجاوز نظامی و یا سرکوب و حملات بمب افکنن با هواپیماهای بدون سرنشین بیشتری را علیه مردم غیرنظامی و همچنین سایر اشکال تجاوز نظامی دیگر که جان مردم بی گناه بیشتری را خواهد گرفت، و سرکوب بیشتر مهاجرین ستمکش و استثمار شده ای که در کشورهای امپریالیستی زندگی می کنند، از طرف دول امپریالیستی خواهد شد. و دست امپریالیستها را برای جاسوسی و نظارت بیشتری را برای پاسخ به چنین جنایتی را بازتر می گذارد.

 

3- هرگز نباید فراموش کنیم که خود نظام امپریالیستی علت اساسی درد و رنج عظیم در جهان است و در نهایت مسئولیت ایجاد شرایطی که موجب چنان اقدامات ضد بشری از طرف بنادگرایان مذهبی را که بر جاده ضد بشری بی رحمانه قتل و جنایت در مخالفت نظام امپریالیستی است، بر عهده ی همان نظام ضد بشری که غارت و جنایت و تجاوز و شکنجه بر بشریت سراسر جهان تحمیل می کند، است. و با کمی مطالعه تاریخ فرانسه می توان پی برد که دهها میلیون نفر از مردم زحمکش نه تنها بطور بیرحمانه ای از طرف امپریالیسم فرانسه اشتثمار، شکنجه و به قتل رسیده و همچنان می رسند بلکه چنان استثمار، شکنجه و جنایتی در شمال و غرب آفریقا، در کارائیب، آسیای جنوب شرقی، خاورمیانه و ووو در طول تاریخ و تا به امروز به پیش برده و میبرد. همین را می توان در مورد امپریالیست امریکا، انگلستان و دیگر قدرت های امپریالیستی گفت. و بنابراین قتل و جنایتی که در این حمله در پاریس اتفاق افتاده است قطعا در جهت منافع توده های مردم زحمتکش سراسر جهان نبوده و نیست و نمی تواند به هیچ وجه توجیه پذیر باشد. آنچه که در حال حاضر مورد نیاز نیروهای کمونیست انقلابی می باشد بغیر از صدور بیانه های بدون پشتوانه و متناقض، سازماندهی و رهبری مخالفت با این نوع حرکتهای مضر و ضد بشری در کشورهایی مانند فرانسه و در سراسر جهان و همچنین بوجود آوردن مقاومت عظیم سیاسی و مخالفت با آنچه که امپریالیست ها به رهبری امپریالیست امریکا انجام می دهند، است. مخالفت و مبارزه علیه بسیاری از جنایاتی که مرتکب شده اند و همچنان انجام می دهند و مخالفت و افشای روش ها و اقداماتی است که آنها به دنبال توجیه این جنایت برای جنایت بیشتر و اعمال حاکمیت شان به پیش خواهند برد، می باشد. این مبارزه باید مقاومت در برابر اقدامات سرکوبگرانه کارگردانی شده شان علیه شهروندان مهاجر و مخالفت با قلع و قمع مهاجران است.

و بلاخره 4: ما به یک انقلاب رادیکال واقعی، به یک انقلاب کمونیستی با شرکت میلیون ها و میلیون ها نفر از مردم زحمتکش تحت رهبری حزب پیشتاز طبقه کارگر نیاز داریم. انقلابی که هدفش تغییر رادیکال جامعه و جهان باشد. انقلاب کمونیستی که هدفش سرنگونی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی به عنوان عمال و مجری داخلی نظام امپریالیستی جهانی باشد، نظامی که ادامه ننگینش ادامه درد و رنج بی حد و حصر و غیر ضروری را برای زحمتکشانمان به ارمغان آورده است، و به یک معنای واقعی ادامه حیات نظام امپریالیستی جهانی (به رهبری امپریالیسم امریکا) را به عهده دارد و مجری ادامه ستم و اسثمار بر میلیاردها نفر از طبقه رنج و زحمت در سراسر جهان و به ویژه تقویت جریانات ارتجاعی بنیادگرای مذهبی اسلام است. انقلاب کمونیستی که ماهیت و هدف اش در یک مبارزه انقلابی چیزی کمتر از مبارزه آگاهانه و مصمم میلیون ها نفر در ایران به عنوان حلقه ای از انقلابات جهانی پرولتاریایی است و برای به وجود آوردن یک جامعه نوین بدون استثمار، ستم و نابرابری های اجتماعی تا رسیدن به هدف نهایی(جهان کمونیست) بجنگد.

مرگ بر نظام ارتجاعی جمهوری اسلامی این نوکر امپریالیسم جهانی

نابود باد نظام سرمایه داری-امپریالیست جهانی به رهبری امپریالیسم آمریکا

 نابود باد نظام بنیادگرای مذهبی در همه شکل( اسلام، مسحیحیت، یهودیت)

 زنده باد انقلاب کمونیستی پیش بسوی تشکیل حزب کمونیست انقلابی ایران زنده باد اتحاد زحمتکشان ایران با مهاجرین زحمتکش افغانستان مقیم ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی

برهان عظیمی 12 ژانویه 2015

موخره:

نکته چالشگرانه دیگر که نیاز است در نقد بیانیه دوستان کانون در نظر گرفته شود این است که : درک لنینی تکامل سرمایه داری دوران رقابت آزاد به امپریالیسم ( یعنی ادغام سرمایه بانکی و صنعتی در بوجود آمدن انحصارات امپریالیستی و سرمایه مالی) را زیر پا گذاشته است و به همین خاطر از "دول سرمایه داری"... توقع دارد "عکس العمل جدی تری نسبت به توحش چنان فجایعی( جنایت در پاریس) از خود نشان دهد! در این جمله از بیانیه دوستان "کانون مدافعان حقوق کارگر" به طور شفاف می توان دید: ‌‌‌" دولت‌های سرمایه داری همین کشورهایی که اکنون بخشی از این توحش را از نزدیک مشاهده می‌‌کنند،، در تمام این سالها در مقابل این فجایع عکس العمل جدی نشان نداده اند..."!

 

 توگویی رانش نظامی نظام جهانی امپریالیستی به رهبری امریکا برای برقراری نظم امپراطوری اش بر جهان و چپاول و غارت منابع طبیعی و قتل و جنایتی که با اشغال نظامی افغانستان و عراق تحت توجیه مبارزه با تروریستم و تروریست های بنیادگرای اسلامی شروع گشت، چیزی بجز تحمیل جدی ("عکس العمل جدی"!!! مورد نظر دوستان کانون) منافع استراتژیکی امپریالیسم برای اعمال ستم و استثمار فزاینده تری برتوده های کار و زحمت جهان ظرف 2 دهه گذشته نمی باشد؟! بنابراین سوال این اساسی این است که ریشه چنین توقع ضد مارکسیست-لنینیستی دوستان کانون از بابت اینکه : "دولت‌های سرمایه داری همین کشورهایی که اکنون بخشی از این توحش را از نزدیک مشاهده می‌‌کنند،، در تمام این سالها در مقابل این فجایع عکس العمل جدی نشان نداده اند..."! از کجا سرچشمه می گیرد؟

 

 آیا چنین توقعی به خاطر تقابل با و نفی درک لنینی از مرحله تکامل سرمایه داری دوران رقابت آزاد به مرحله امپریالیسم نیست؟! همان درکی که منصور حکمت در بخشی از "چپ" ایران نهادینه کرد و و تحت "سناریوی سیاه و سفید" از حمله امپریالیسم امریکا ("نیروی سفید") به افغانستان برای "مبارزه" با " نیروی سیاه" (اسلام سیاسی ) پشیبانی نمود. "در قبال نفس حمله آمريكا به افغانستان چه ميتوان گفت. آيا "دستها از افغانستان كوتاه!" يك موضع اصولي و پيشرو است؟ مردم افغانستان و اپوزيسيون آن جز اين بشما خواهند گفت.... سرنگوني طالبان توسط ارتشهاي خارجي بخودي خود محكوم نيست..... آنچه كه در سطح نظري و سياسي ميتواند جنبش بالقوه مردم پيشرو جهان را به بيراهه بكشاند، بنظر من موضع پاسيفيستي و تلاش عبث ليبرالي براي حفظ وضع موجود (صرف ممانعت از حمله آمريكا به افغانستان) و يا برگرداندن اوضاع به وضع موجود سابق (قبل از 11 سپتامبر) است....

" نقل از.. "دنيا پس از 11 سپتامبر" به قلم منصور حكمت رهبر حزب كمونيست كارگري كه در نشريه "انترناسيونال هفتگي" (شماره هاي 72 و 73) نوشته شده است...

منابع:

http://www.kanoonm.com/1633


حكو ميت قتل رو زنامه نگاران فرانسوي

تاریخ انتشار: ژانویه 10, 2015 – 12:22 ب.ظ

در محکومیت قتل روزنامه نگاران فرانسوی

چند اسلحه به دست وابسته به گروه های بنیادگرا در یک یورش غیرانسانی 12روزنامه نگار و کاریکاتوریست مجله شارلی ابدو را در فرانسه به قتل رساندند. صرف نظر از وحشیانه بودن هر شکل از کشتار انسان‌ها به هر بهانه، این حرکت یادآور افکار قرون وسطایی و وحشی‌گری‌های ضد فرهنگی عهد بربريت است. طرفه آنجاست که دولت‌های نظام سرمایه‌داری و جناح‌های فاشیست و جنگ‌طلب این نظام در چند دهه گذشته نه تنها این افکار ارتجاعی و بنیادگرایانه را برای مقابله با کارگران و زحمتکشان در منطقه‌ی خاورمیانه تقویت کرده و حکومت‌های دست نشانده‌ی غرب در منطقه،

آنان را به انواع سلاح‌ها مجهز کرده‌اند، بلکه ارتش‌های تا دندان مسلح این دولت ها در کشورهای افریقا، آسیا و خاورمیانه خود دست به جنایت‌هایی مشابه زده‌اند. اکنون وقت آن رسیده که وجدان‌های بیدار انسانی در سراسر جهان به هم دردی و هم آوایی با هنرمندان و نویسندگانی صدای اعتراض خود را بلند کنند که دسته دسته بر اثر همین تفکرات در گوشه و کنار جهان، راهی زندان‌ها و قتلگاه‌ها شده‌اند و دولت‌های سرمایه‌داری همین کشورهایی که اکنون بخشی از این توحش را از نزدیک مشاهده می‌کنند، در تمام این سال‌ها در برابر این فجایع عکس‌العمل جدی نشان نداده، بلکه بیشتر به فکر سودهای سرمایه های خود بوده‌اند

ما ضمن محکومیت این اعمال غیرانسانی از همه ی آزادیخواهان و مدافعان حقوق انسان ها می خواهیم تا با هماهنگی و همدلی به این توحش‌های ضدانسانی پایان دهند و از آزادی قلم، اندیشه به هر شکل و درهر حالت به دفاع برخیزند. ا

کانون مدافعان حقوق کارگر