پیام و
قدر دانی
شاهرخ زمانی
از ابراز
همدردی تشکلها
و فعالین
جهت
بزرگداشت مرگ
خانم زرین
نجاتی( مادر
شاهرخ)
رفقا و تشکل
های کارگری و
مردمی :
با تکیه بر
آرمان
سوسیالیسم و
در پیوند با
طبقه کارگر با
تمامی توان در
جهت ایجاد حزب
و اتحادیه های
سراسری به پیش
رفقا ، دوستان
و کارگران
با
تشکر از
غمخواری و بر
گذاری مراسم
خوب بزرگ داشت
مرگ مادرم، سلام و
درود های گرم
و آتشین مرا
از زندان جهنمی
رجایی شهر
بپذیرید.
با
تشدید بحران
ساختاری نظام
سرمایه داری و
فروپاشی
مناسبات
اقتصادی ،
اجتماعی و
سیاسی آن تضاد
و فاصله
طبقاتی به اوج
خود رسیده و
دامنه
اعتصابات
کارگری و اعتراضات
و نارضایتی
توده ای هر
لحظه افزایش می
یابد اما در
خلع تشکل های
توده ای مستقل
و سراسری و
احزاب رزمنده
سیاسی بعنوان
ستاد فرمانده
ارتش میلیونی
کارگران و
تنها وسیله
سازماندهی
مبارزات
طبقاتی در
تحقق بر نامه
و مطالبات
کارگری در
مقابله با
برنامه
وسیاست های
ارتجاعی طبقه
، دولت و
احزاب سرمایه
داری این
اعتصابات تکی
، پراکنده ،
بی برنامه ،
بی هدف نمی
توانند در حد
سراسری به
مقاومت و مبارزات
کارگران
تبدیل شده و
دشمن طبقاتی
را وادار به
عفب نشینی
نمایند .
مخصوصا"
انجرافات
درونی جنبش
کارگری در
اشکال دنباله
روی و پرستش
جنبش خود به
خودی و فرقه
گرایی و
سکتاریسم در
دوری از
ارتباط
ارگانیک و
سازمان گرانه
با جنبش
مبارزاتی
کارگران هر
گونه برنامه
ریزی عملی و
هدف گذاری
کوتاه مدت و
بلند مدت در
جهت سازمان
یابی آگاهانه
و مستقل و
تقویت همبستگی سراسری
طبقاتی را از
طریق فعالیت
عملی مشخص در
بیرون و داخل
کشور روی اجزای
سازماندهی
یعنی آگاه
گران
سوسیالیستی،
باضافه
رهبران عملی،
باضافه
مبارزات جاری
و تشکل های
توده ای از
میان می
برند.یکی از
این انحرافات
(اکونومیستی)
پروسه عملی و
ایجادی اشکال
مبارزه ، تشکل
و سازماندهی
را به جریان
باد سپرده و
دیگری ( فرقه
گرایی) با فرض
وجود این تشکل
ها از ساخته
شدن آنها دوری
می کند.در
حالی که نظام سرمایه
داری چه در
شکل فاشیستی
آن و چه در شکل دمکراتیک
آن با نابودی
هستی زندگی
بشریت ادامه
زندگی
کارگران و ستم
دیدگان را حتی
در عرصه های
درمان ، تحصیل
،مسکن و امنیت
شغلی منوط به
حاکمیت شورای
سوسیالیستی
کارگران در
سرنوشت
اقتصادی ،
اجتماعی و
سیاسی آن نموده
است و تمامی
توهمات
رفرمیستی،
سوسیال دمکراتیک
،
اپورتونیستی
در مقابله با
انقلاب و
حاکمیت
کارگری دود
هوا شده و
بهترین بستر فعالیت
سوسیالیستی
را مهیا
نموده است.برای
غلبه بر
پراکندگی و
بحران هویت
سیاسی و طبقاتی
کارگران
موارد زیر را
باید به دقت
مورد توجه
قرار داد:
1- در
رسیدن به
منافع مشترک ،
منافع کل جنبش
در تقویت
آگاهی طبقاتی
صف مستقل
کارگران
ایران در
سازماندهی
کلی اشکال
مبارزه
طبقاتی در
اشکال سیاسی،
اقتصادی و
فکری
در مقابل
حاکمیت طبقه ،
دولت و احزاب
سرمایه داری
نمی توان این
روند
مبارزاتی را
از لحاظ نوع
تشکل ، مبارزه
و سازماندهی
از هم جدا
کرده یا بین
آنها دیوار
چین کشید
مخصوصا" اینکه
به علت وجود
بحران
انقلابی که
کوچکترین شکل
اعتراض و
مبارزه روی
چهار چوب
سیاسی نظام
متمرکز شده و
طبقه سرمایه
داری در ترس
از نابودی انقلابی،
شمشیر را از
رو بسته و با
سیاست بکش تا
زنده بمانی
حرکت می کند،
بنابراین مرز
مبارزه برای
فروش بهتر
نیروی کار در
شرایط بردگی سرمایه
داری و نبرد
برای تعین
سرنوشت اقتصادی،
اجتماعی از
بین رفته است
و مبارزه برای
نان و آزادی
در هم تنیده
شده است
مبارزه برای نان
، مسکن ،
تحصیل ، درمان
و حق حیات با
سوسیالیسم
گره خورده
است،به همین
دلیل مثلا" به
من فعال
سندیکای در
چهار چوب
قوانین موجود
11 سال و نیم
زندان دادند
2- در چنین
شرایطی با علم
به تاوان
سنگین فعالیت
کارگری فقر و گرسنگی
تدریجی نظام
سرمایه داری ،
پراکندگی ،رقابت
درونی، نا
آگاهی
کارگران و
تسلط همه جانبه
سرمایه داری ،
به دوستان
سینه چاک
پرستش حرکت
های خود جوش و
دنباله روان
آن که بی برنامه
گی ، نظاره
گری ،
پاسیفیزم را
با شعار اینکه
توده ها تشکل
خود را خواهند
ساخت باید گفت
این دوستان با
نفی اولا"
تجارب ایجاد و
فعالیت تشکل
های توده ای
در شرایط
خفقان و فاشیستی،
ثانیا" جدایی
مصنوعی اشکال
تشکل و مبارزه
و سازماندهی
مبارزات
طبقاتی آن با
نفی پروسه
آگاهی طبقاتی
و ایدولوگ های
پرولتری که به
کلام زیبای
مانیفست به
درک تاریخی -
نظری نجات کل
جامعه رسیده
اند، مانند
مارکس ، گرامشی،
ببل ، کارل
لبکنخت ،
روزا، ... عملا"
به مانع شکل
گیری و ایجاد
تشکل های
مستقل کارگری
تبدیل شده، و
میدان را به
جریانات
سرمایه ساخته
در فریب و
انحراف جنبش
کارگری می
دهند، این دوستان
از یاد نبرند
که سرمایه
داری جهانی و
داخلی بر خلاف
ساده لوحی و
توهم آنها در
واگذاری
میدان به آنها
برنامه و طرح
های از پیش
تعین شده
آماده برای
تشکل های توده
ای دارند.
3- در کنار
این مفسران و
نظاره گران و
دنباله روان
حوادث آن روی
سکه رفقای
هستند که
آگاهی و تجربه
از مبارزه ،
تشکل و سازماندهی
را نه ابزار
سازماندهی
مبارزه
طبقاتی در
راستای رسیدن
به اهداف
کوتاه مدت و
بلند مدت
کارگران در
محیط های کار
زندگی آنها
بلکه چیزی
قائم به ذات
در وجود نحله
های خود تفسیر
می کنند بنا
براین خواسته
و نا خواسته
تاثیری در روند
اعتلای
مبارزات،
همبستگی
طبقاتی کارگران
ندارند.
4- با تاسف
زیاد چندیست
برخی از تشکل
های کارگری و
مردمی علی رغم
گسترش
اعتصابات و به
میدان آمدن
هزاران نفری
توده ها و
بدنه اجتماعی
این تشکل ها
برای حفظ
امنیت به
اصطلاح
نمایندگان مردمی
در نرفتن به
زندان از
وظیفه اصلی
سازماندهی ،
ارتقاء و
سراسری کردن
مبارزات روز و
ارتباط زنده
با بدنه اجتماعی
خود غافل شده
وبا عرض پوزش
به نوعی ترمز
دستی طبقه و
دولت سرمایه
داری در کاستن
از دامنه و
گسترش مبارزه
تبدیل شده
اند، سربازان
گمنام
غارتگران و
مولتی
میلیادرهای
حاکم با علم به
این وضع با
دادن حبس های
تعلیقی و تهدید
به زندان این
تشکلها را
وادار به
تمکین و صرفا"
نظاره گری می
کنند.من به
این دوستان
پیشنهاد می
کنم برای حفظ
شرف و حرمت
خود در نظر
آیندگان و
دوری از خیانت
یا به میدان
واقعی مبارزه
آمده و تاوان
مبارزه را به
جان بخرند ویا
محترمانه
استفاء داده و
خیال نکنند
این تشکلها
ارثیه
پدریشان می
باشد و میدان
را به نیروهای
مبارز و تازه
نفس بدهند
5- تمامی
فعالین
کارگری باید
به دور از
انحرافات
موجود و
انتقادات
صادقانه از
اشتباهات و انحرافات
خود در جواب
به نیازهای
کنونی مبارزه
طبقاتی وحدت
خود را در
تمام سطوح
موقت، جبههای
و حزبی در
اتصال زنده با
مبارزاتی
کارگران
تقویت و گسترش
دهند
اول :
جبهه متحد
کارگری از
تمام بخشای
کارگری برای
ایجاد
اتحادیه های
سراسری برای
همبستگی
سراسری
مبارزات
کارگران در
مقابله با
تهاجم طبقه و
دولت سرمایه
داری به هستی
زندگی کارگران
از طریق وحدت
کمیته و سندیکاهای
موجود صنفی بر
محور خواسته
های مانند
1- افزایش
دستمزدها
متناسب با
تورم
2- اشتغال
دائم
3- حق
اعتصاب ، حق
تشکل
4- حق بستن
قرار دادهای
دسته جمعی
و دیگر
خواسته ها
مخصوصا"
5- تدوین و
ارایه قانون
کار مترقی و
متضمن این خواسته
ها توسط
نمایندگان
واقعی کارگران.
لازم به
ذکر است ایجاد
شورای موسس
فدراسیون مرکب
از فعالین و
تشکل های صنفی
موجود جهت
برنامه ریزی ،
هدف گذاری و
عملیاتی کردن
این پروسه
دارای اهمیت
حیاتی می باشد
دوم :
تقویت وحدت
سیاسی در
ارتباط
ارگانیک با بدنه
و جنبش آگاه
گرانه
سوسیالیستی
می باشد مخصوصا"
تقویت بدنه و
اتصال کارگری
احزاب موجود
سوم :
ایجاد جبهه
متحد
سوسیالیستی
کارگری بر اساس
برنامه
حداقلی و
حداکثری جنبش
کارگری
چهارم :
ایجاد جبهه
موقت کمیته
های مشترک
سازمانده
مانند اول ماه
مه ، امنیت
شغلی جهت
پیوند و
سازماندهی
ارتش بیکاران
با شاغلین ،
کمیته مبارزه
برای حق تشکل
، اعتصاب و
غیره
دوستان
و رفقا جنبش
کارگری
سوسیالیستی
ایران با بیش
از یک قرن
مبارزه و
تجربه در عرصه
ایجاد تشکل
های توده ای و
احزاب قوی
سیاسی و همچنین
سازماندهی
اعتصابات
سیاسی ،
اقتصادی سراسری
و از همه
مهمتر تجربه
بیش از 160 شورای
کنترل کارگری
در انقلاب 57 به
عنوان نطفه
حاکمیت شورای
دمکراتیک
کارگران بر
سرنوشت
اقتصادی ، اجتماعی
خود و اکنون
نیز با رو شدن
ماهیت سیاست
های دولت و
احزاب سرمایه
داری، طبقه
کارگر با بیش
از 50 میلیون
خانوار به
عنوان نیروی
اصلی تولید و
تغییر
انقلابی با
بیشترین و گسترده
ترین
اعتصابات،
نیروی اساسی
تغییر و تحول
اجتماعی و
نوید بخش
آینده
سعادتبار و
رهایی مردم
است.
با تمام
نیرو در جهت
ایجاد تشکل
های مستقل سراسری
کارگری از
جمله اتحادیه
های سراسری به
مثابه تنها
وسیله و ابزار
هدایت کل
اشکال مبارزه
طبقاتی در جهت
رهایی از ستم
و نا برابری
فعالیت خود را
صد چندان کرده
و نگذاری جنبش
مبارزاتی
کارگران
مانند سال 57
آلت دست و
زمینه ساز
قدرت گیری و
حاکمیت جناح
ها و اکیپ های
دیگر سرمایه
داری گردد.
شاهرخ
زمانی
زندان
رجایی شهر
13/11/1393