رضا پورکریمی: دولت کانادا و قراردادهای نامکتوب

 

 

کشور کانادا با حکومت فدرال و دمکراتیک  و با قانون اساسی مشتمل بر قوانین آزادی و رعایت کامل حقوق بشر خود را به مردم جهان معرفی کرده است . نه کارشناس سیاسی هستم که در مورد ساختار اقتصادی ، اجتماعی کشور کانادا اظهار نظر کنم و نه کارشناس حقوق بشر که وضعیت حقوق بشر در کانادا را به نقد بکشم . من یک پناهنده سیاسی سالها زندان کشیده ام که به علت ترس از باور سیاسی خود ونداشتن امنیت  و هراس از رفتارهای غیر انسانی و توهین و شکنجه به کشور ترکیه  گریخته ام . از آنجا که براساس قوانین و قرارداد نامکتوب  بسیاری از کشورهای پناهنده پذیر در مورد گزینش پناهنده انسانها را بر حسب تفکر و باورهایشان دسته بندی میکنند ودر سهمیه خود جا نمی دهند به خودم حق میدهم که اظهار نظر کنم و وجدان انسانهای بیدارو دوستداران رعایت حقوق بشر  را به قضاوت بطلبم . کشورهای آمریکا و استرالیا صراحتا از کمیساریای عالی سازمان ملل خواسته اند تا پرونده پناهندگان سیاسی چپ به انها داده نشود و جدیدا کشور کانادا هم به این ممیزی و حذف انسانها بر اساس باورهای سیاسی پناهنده اضافه شده است. کشور کانادا از سال 2013 از کمیساریای سازمان ملل خواسته است که پرونده فعالان سیاسی وابسته به سازمانهای چپ یعنی تمامی طیف های فدائی , راه کارگر, حزب توده و برخی دیگر از جریانات چپ به هئیت تصمیم گیرنده سفارت کشور کانادا داده نشود ! آیا این رویه پناهنده گزینی به معنای طرد و حذف دگر اندیشان نیست ؟ و تابلویی که کشور کانادا برحسب قوانین مبتنی بر رعایت حقوق بشر را برافراشته به زیر سئوال نمی برد ؟ آیا کشورهای پناهنده پذیر به مفاد آنچه که درکنوانسیون حقوق بشر در سال 1951 امضا کرده اند دیگر اعتقاد ندارند یا فراموش کرده اند ؟

اساس نامه کمیساریای عالی پناهندگان در حقوق بین الملل اینطور آمده است که: پناهنده کسی است که به دلیل وابستگی به یک گروه اجتماعی ، ملیت ؛ دین ؛ نژاد یا باور سیاسی دچار ترس موجه است و در کشور مورد تابعیت خود از امنیت کافی برخوردار نیست و ممکن است در معرض شکنجه ؛ اعدام ؛یا رفتارهای غیر انسانی و توهین آمیز قرار بگیرد . چنین افرادی حق پیدا میکنند که از کشورهای دیگر پناهندگی بگیرند .یکی از شرط های برخورداری از پناهندگی عدم ارتکاب جرائم کیفری و مالی است و اگر به جرمی متهم شده این جرم باید از نوع جرایم مربوط به آزادی بیان و آزادی عقیده باشد .

تامین حقوق اولیه و شرایط زندگی عادی از جمله حق سکونت ، خوراک ؛ آموزش و پشتیبانی مالی از جمله مسئولیت های کشوری است که به شخص پناهندگی میدهد ؛ تا پیش از پایان دوره پناهندگی و آغازروال عادی زندگی .

صراحتا باید بگویم آنچه را که اعلامیه حقوق بشر در سال 1948 و کنوانسیون 1951  تصویب کرده و عرف بین الملل برآن صحه گذارده را در معدودی قوانین غیر قابل اجرا و سراسر از تناقض می بینم . در کشور کانادا اختلاس گران و غارتگران اموال مردم ایران همچون محمود رضا خاوری رئیس پیشین بانک ملی ، امیرمنصورملک آریا؛ مهرگان خسروی  پناه داده میشوند اما پناهندگان سیاسی چپ که همواره رویایی برای ایجاد دنیایی بهتر را در سر داشته اند مورد حذف و طرد قرار می گیرند . !  شاید جهان باز هم نیاز دارد که شخصیت های تاثیر گذاری چون لیلیان هلمن و دشیل همت (هلمن همت) که با جسارت استثنایی از حق و حقوق کمونیست های آمریکا در دهه 50 میلادی دفاع میکردند پدید آیند تا از حق و حقوق ما پناهندگان سیاسی چپ فراموش شده دفاع کنند .

گناه ما   راز دوست داری ؛ مهر و وفا بود

گناه   بی گناهی   راه  روشنایی فردا بود