در راهی که شاهرخ نشان می دهد متحد شویم

 

مرتجعان جهان ، سراسر براین باورند که با سرکوب وکشتار میتوانند به زندگی نکبت بار خود که به چرک وخون آلوده است ، ادامه دهند.آنها بهیچوجه نمی توانند منطق ستمد ید گان ، پابرهنگان واستثمار شوندگان را درک کنند ،آنها به دیا لکتیک مقاومت ومبارزه ی طبقا تی در جامعه که نیروی محرکه ی تاریخ است ، که طبقه ای طبقه ی دیگر را دیر یا زود بر میاندازد و طبقه ی نوینی به قدرت میرسد بی باورند.ذهنیگری اساس اندیشه آنهاست

.حاکمان مسلمان ایران که بکاربردن شمشیر را از بادیه نشینان حجازهزاروچند صد سال پیش به عاریه گرفته اند ، ذهنیگری را به غایت رسانده اند و در این خیال باطل بسر می برند که جنگ وجدال کنونی بین پائینی ها وبا لائی ها برسر حلال وحرام است .آنها بزرگترین جنایت خود را با بسم الله آغاز می کنند ودر انجماد فکری پناه به استخاره می برند.

زندگی اکنون لشکرطبقاتی بیش از شصت میلیون را در ایران بوجود آورده، پیشروان آگاه طبقه کارگررا در مبارزه ای میان مرگ وزندگی پرورش داده که آگاهی طبقاتی خود را صرف سازماندهی و صف آرائی کارگران و زحمتکشان کرده و میروند تا تشکیلات پراکند ه ی خود را متحد و سراسری سازند و با آبدیده شدن کادر های خودی در کوران مبارزه جاری ،تشکیلات سیاسی پیشرو خود را که بتواند نقش سکاندار پر تجر به ای را در این دریای توفانی بازی کند ، شکل دهند.چنین است منطق طبقه کارگر ومتحدانش توده های وسیع مردمی .

دو جهانبینی ،دو منطق، دو سیاست وسیک کار متضاد در برابر هم قرا ر گرفته اند

شاهرخ زمانی زائیدهی چنین جامعه ایست و نمونه خوب یک پیشرو طبقاتی ،یک کارگر آگاه ویک سازمانده کمونیست است که در عمل ثابت کرد او همترازوظیفه شناسترین فرزندان طبقه ی خود بود ه وجان خود را بی دریغ فدای انجام وظیفه اش کرد. درست بدین دلیل است که پیروان او هر روز بیشتر می شوند و گفتار وکردار ش به الگوئی برای ادامه دهندگان راه سوسیالیستی تبدیل می گردد در سوی دیگر این جدال رژیم اسلامی حاکم است که از درون رژیمی پوسیده ،است.

قدرت کارگران وتوده ی عظیم مردم ، بزرکترین نیروی محرکه ی تاریخی تغییر انقلابی کنونی است و در ایران در حال برخاستن است. در برابر آن مقاومت بی فایده است ، دشمنان آنها مشتی ارازل واوباش اسلامی هستند که موقتن تا دندان مسلح اند ،وماشین دولتی را برای ادامه حیات خود بکار گرفته اند، اما بنا بر ماهیتشان تضاد درونی شانهر روز حاد ترمی شود . آنها هز سوی دیگر توسط مردم مقاوم حلقه به حلقه محاصره شده اند

حلقه ی اول : آنها در محاصره کارگران هستند که چرخ زندگی وتولید بدست آنها ست و در سراسر ایران در پیشاپیش صف مبارزات جاری قرار دارند.

حلقه ی دوم : مقاومت معلمان ،پرستاران ،دانشجوانند که که زیرآب باصطلاح فرهنگ اسلامی را کشیده اند و امروز مردم ایران را با فرهنگی سکولار ، ضد حاکمیت اسلامی و خواهان تغییر و نوآوری تبدیل کرده اند . این حلقه با کار خود یار و یاور بزرگی برای حلقه ی اول است

حلقه ی سوم : حلقه ی ستمدیگان مضاعف اند : زنان ، ملیت های تحت ستم ،اقلیت های مذهبی ،قومی واز انجمله مهاجران موجود.اینها متحدان حلقه ها ی با لا می باشند و در خیزش عمومی ، پرولتاریا و حزب انقلابی باید مهارت خود را برای کشاندن آنها به کوران اصلی انقلابی بکار برد.. ادامه دارد

چنین است سیمای واقعی مبارزهی طبقاتی درایران ، توفان انقلاب در حال شکل گیریست

تاریخ یکبار دیگر تمام انقلابیون نسل گذشته را که بی شک گرانبهاترین ارزش ها را برای امر رهائی طبقه کارگر دارند ،انها نماینده ی گذشته ای خونبارند که هزاران رفقای خوبشان را از دست داده اند ،از شکست ها گذشته اند و با شستن خون رفقایشان و جمعندی از تجارب شکست ، بادرایت تر از گذشته به مبارزه ادامه داده اند،آنها تجربه ی سازماندهی ، کار مخفی وعلنی وکار تبلیغی - ترویجی را دارند ، چنانچه متحد شوند و سمت وسوی راهی را که شاهرخ نشان داده است را در پیش گیرند ، نیروی عظیم کارگران و توده ای در حال برخاستن شکست ناپذیر خواهد شد.

محسن رضوانی 27سپتامبر 2015