چند پرسش از کسانیکه فردا میخواهند در " انتخابات" شرکت کنند

 

من روی سخنم با "دولت دارهای حرفه ای " و نیروها و جناحهای سیاسی که در حفظ و تداوم جمهوری اسلامی منافع طبقاتی و سیاسی اجتماعی قوی دارند نیست ، روی سخنم با مردم "عادی" است که بر طبق آمار رژیم در 36 سال گذشته در 9 دوره مجلس شورای اسلامی بین 51 تا 71 درصد واجدین شرایط رای دادن، در آن به اجبار یا به اختیار شرکت کردند .میگوئید: "کاچی از هیچ چی بهتر است" !!! و حضور نمایندگان به اصطلاح اصلاح طلب و معتدل بهتر از انحصار مجلس توسط اصولگرایان است. واکنش من این است که آیا سناریوی بهتری از سال 78 سراغ دارید که در آن نه تنها اکثریت مجلس ششم را "اصلاح طلبان" تشکیل میدادند بلکه اکثریت شوراهای اسلامی شهرها از جمله تهران از افراد این جناح حکومت بودند و مهمتر اینکه " قوه مجریه" و نهاد ریاست جمهوری نیز در دست محمد خاتمی بود . نتیجه این حضور چه بود؟ آیا قتل های زنجیره ای سال 77 در همین موقع رخ نداد؟ آیا بستن فله ای روزنامه های منتقد و یورش به کوی دانشگاه در تیرماه 78 انجام نپذیرفت؟ آیا اصلاح قانون مطبوعات با حکم حکومتی رهبر در دوره ریاست مجلس توسط مهدی کروبی به کنار گذاشته نشد و مفاد روشن قانون اساسی مبنی بر حق وتوی ولی فقیه و نهادهای انتصابی او نظیر شورای نگهبان از سوی کروبی به نمایندگان مجلس گوشزد نشد؟ آیا در پایان دوره مجلس ششم اکثریت جناح خاتمی برای شرکت در مجلس هفتم رد صلاحیت نشدند و بسیاری از آنها استعفا ندادند ؟ آیا در آن دوره که به اصطلاح قوه مجریه و قوه مقننه در دست "اصلاح طلبان" بود حداقل دستمزد کارگران یک چهارم خط فقر و نرخ تورم تعیین نشد ؟ آیا آمار اعدام قربانیان آسیب های اجتماعی از جمله اعتیاد و حمل مواد مخدر افزایش نیافت ؟ ممکن است در پاسخ به همه این پرسشها بگوئید که قوه قضائیه و نیروی انتظامی و سپاه و فوج لباس شخصی ها که در دست جناح خاتمی نبوده است . اگر قانون اساسی خود این رژیم را نادیده بگیریم که وظیفه صیانت از اجرای قانون را به عهده ریاست جمهوری گذاشته است باید همان جمعبندی " زیبای " محمد خاتمی را در پایان دو دوره ریاست جمهوریش تکرا کنیم که گفت: رئیس جمهور در این نظام صرفا یک تدارکات چی است و کاره ای نیست !!! خوب این از قوه مجریه ، برویم سراغ قوه به اصطلاح مقننه یعنی مجلس شورای اسلامی . آیا هر مصوبه این مجلس را نهاد انتصابی شورای نگهبان نمی تواند وتو کند؟ و هیچ لایحه ای به قانون تبدیل نمی شود مگر اینکه کلیه اصلاحات شرعی و حقوقی شورای نگهبان لحاظ شود؟ و تازه اگر دو زاری شورای نگهبان هم کج باشد رهبر نظام با یک حکم حکومتی میتواند حواس نمایندگان مجلس را جمع کند؟

میگوئید همه اینها را میدانید اما باز باید در "انتخابات" شرکت کرد تا تمامیت ارضی ایران در منطقه بحرانی و جنگزده خاورمیانه حفظ شود . میگوئید حضور جناح اعتدال این حسن را دارد که از تنش زایی بیشتر در منطقه جلوگیری می شود!!! پاسخ من این است : آیا در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی مداخله رژیم ایران در سوریه افزایش نیافت؟ آیا تنش با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و نیز ترکیه رشد تصاعدی پیدا نکرد؟ آیا ورود ایران در بحران یمن افزایش نیافت ؟ آیا از دیوار سفارت یک کشور خارجی مجددا بالا نرفتند ؟ آیا از حمایت رزیم ایران از حزب الله لبنان و سایر گروهای ارتجاعی مذهبی کاسته شد؟

میگوئید : اگر تیم روحانی - ظریف نبود برجام به سرانجام نمی رسید و سایه جنگ بر کشور مستولی می شد . در جواب باید بگویم که امضای برجام ناشی از اجماع بخش اعظم حاکمیت بوده است و ناشی از استیصال این رژیم در برابر موج فزاینده تحریم ها . نخستین دور مذاکرات این رژیم مخفیانه در دوره خود احمدی نژاد و تیم جلیلی و با رضایت خامنه ای ، با وساطت سلطان قابوس عمانی در مسقط مستقیما با امریکا صورت گرفت و تنها بعد از اینکه امریکا مطمئن شد رژیم آماده تسلیم است مذاکرات علنی و در دوره ریاست جمهوری روحانی به سرانجام رسید.

در حوزه رعایت حقوق بشر هم که بنا به گزارش سازمان عفو بین الملل و سایر نهادهای بشردوست مستقل ما پس رفت داشته ایم . مثلا آمار اعدام در دوره روحانی به مراتب بیشتر از دوره احمدی نژاد بوده است . تنها در عرض دو هفته حدود بیست هزار خودرو به دلیل بدحجابی رانندگان زن توقیف شده است . شاهرخ زمانی ها رد زندان به قتل میرسند و احکام ۲۰ ساله برای وبلاگ نویسان و هنرمندان صادر می شود . برای رفع حصر موسوی و کروبی هم که قدمی برداشته نشده است. از حضور زنان در استادیوم فوتبال هم که خبری نیست . فیلترینگ هم که وسیعتر و پیچیده تر شده است. پس مردم به چه امیدی و در آرزوی کدام اعتدال و گشایش سیاسی و اجتماعی به جناح " میانه رو" دل ببندند؟! لابد به درستی اعتراف خواهید کرد که روحانی و جناحش قدرتی ندارد . قدرت او صوری و ظاهری است و اساسا قدرت واقعی و کلیدی در جایی دیگر است در نهادهای انتصابی و نه "انتخابی ". خوب اگر این درست است که هست در این صورت فایده شرکت در نمایش رای گیری نهادهای قدرت صوری چیست ؟ تحصیل حاصل نیست ؟ کوبیدن آب در هاون نیست ؟ آزمودن آزموده ها نیست ؟ صرفا تبدیل شدن به سیاهی لشگر حکومت و دادن وجهه توده ای و مشروعیت حکومتی به آن برای فخرفروشی به جامعه بین المللی و بهره گیری از آن برای معاملات جاری و اآی نیست ؟ درست است که تاکتیک با استراتژی و هدف فرق میکند اما هر تاکتیک و سیاستی قرار است ما را گامی به هدف و استراتژی مان نزدیکتر کند . اگر نه یکبار بلکه چند بار تاکتیکی را بکار می گیرید که نتیجه نمی دهد هیچ اوضاع در برخی جهات بدتر هم می شود خوب باید در درستی آن سیاست و تاکتیک هر چند موردی و مقطعی شک کنید . این الفبای سیاست است عزیزان . در نمایش و بالماسکه مشروعیت دادن به رژیم عصرشترچرانی شرکت نکنید . هر دو جناح رژیم اسلامی سرمایه داری ایران منافع و وحدت استراتژیک برای حفظ مناسبات استبدادی و استثماری دارند . از خیره شدن به این سراب پرهیز کنید و رهایی ایران و مردمانش را تنها در جنبش های کارگری - اجتماعی و انقلابی جستجو کنید. در سایه قانون اساسی و جناحبندیهای این رژیم نمیتوان به آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی دست یافت . شرکت در مضحکه هفتم اسفند ، توهین آشکار به شعور انسان آگاه و آزاده است.

 

آرش کمانگر - شش اسفند