پس از انتشار خبر برگزاری مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران و اعلام نتایج انتخابات، چند تن از بازدیدکنندگان صفحه در کامنت‌های خود پرسیده‌اند: چرا زنان در میان برگزیدگان نیستند؟ برخی نیز به تصریح یا به تلویح آن را نشان فضای مردسالار در کانون دانسته‌اند. پرسش را با چند تن از اعضا در میان گذاشتیم. پاسخ‌هایشان را به نوبت منتشر می‌کنیم. امروز پاسخ منیژه گازرانی از اعضای قدیمی کانون را که در مجمع عمومی اخیر عضو هیئت نظار بود، می‌خوانیم:

در توضیح علت های حضور کم رنگ زنان در کانون نویسندگان ایران بیش و پیش از هر چیز باید بر مردسالاری در جامعۀ ایران تأکید کرد. واقعیت این است که در جامعۀ ایران ، چه پیش و چه بعد از انقلاب سال 57، زنان مورد ستم و تبعیض جنسیتی قرار داشته و دارند. همین ستم و تبعیض مانع رشد و شکوفایی استعدادهای زنان و بدین سان مانع حضور و فعالیت گستردۀ زنان در عرصه¬های گوناگون از جمله نویسندگی بوده و هست.

این بستر اصلی اجتماعی برای ستم، ستیز و تبعیض علیه زنان از یک سو به درون ساختار حقوقی و قانونی جامعه نیز سرایت کرده و نابرابری جنسیتی را به¬صورت قانون درآورده است و از سوی دیگر، هزینۀ فعالیت¬های اجتماعی را برای زنان بیشتر کرده است. باید تأکید کرد که پس از انقلاب 57 وضعیت زنان در هر دو مورد به مراتب بدتر از پیش شد. به¬طور خلاصه می¬توان گفت که عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، حقوقی و قانونی همه دست به دست هم داده و نابرابری حضور و فعالیت زنان در عرصه¬های گوناگون از جمله نوشتن را رقم زده اند. بدیهی است که این عوامل فضای خود کانون نویسندگان را نیز تحت تأثیر قرار داده و این فضا را به فضایی کمابیش مردانه تبدیل کرده است. به¬طوری که تسلط مردان صاحب نام و نفوذ براین نهاد نویسندگان عرصه را بر حضور و فعالیت زنان کمتر شناخته¬شده تنگ تر کرده است. واقعیت این است که در میان اعضای صاحب نام، اندیشه و نفوذ در کانون نویسندگان تعداد اعضای زن همواره انگشت-شمار بوده¬است و خود این زنان همواره در اقلیت مطلق بوده-اند. اما آیا زنان نویسندۀ عضو کانون به عنوان زنان پیشرو و آزادی خواه چه نقشی در مقابله با این فضای مردانه و فراهم کردن زمینه¬های حضور بیشتر و فعالانه تر زنان عضو کانون داشته¬اند؟ واقعیت این است که خود زنان عضو کانون نیز آن¬طور که باید در به عهده گرفتن نقشی فعال تر و مؤثرتر تلاش نکرده¬اند. در انتخابات کانون ،به جز معدود زنان فعال و صاحب نام که در دوره¬هایی به عضویت هیئت دبیران انتخاب شدند، سایر زنان یا اصلاً کاندیدا نمی¬شدند یا بیشتر با دعوت و اصرار دیگران به عرصه می آمدند. زیرا سایر اعضا تمایل داشته اند که فضای هیئت دبیران دست کم به صورت شکلی هم که شده کاملاً و یکدست مردانه نباشد. اما در بهترین حالت انتخاب یک یا دو نفر زن از میان 10 نفر عضو هیئت دبیران تأثیر چندانی بر فضای مردانۀ حاکم بر آن نمی-توانسته داشته¬باشد و زنی که به این ترتیب با اصرار دیگران و نه با رقابتی جدی و در اقلیتی مطلق به عضویت هیئت دبیران درآمده¬باشد، نمی¬تواند نقشی تعیین¬کننده و تأثیرگذار در تصمیمات هیئت دبیران داشته¬باشد.

عامل مهم دیگر سرکوب است. فضای خفقان و سرکوب در حاکمیت جمهوری اسلامی و برخورد نظامی و امنیتی و قضایی با اعضای کانون در تمام طول این سال¬ها به گونه ای بوده که اعضای فعال کانون ازجمله زنان نه تنها با خطر از دست دادن شغل خود به عنوان ممر معاششان روبه رو بوده اند، بلکه بارها و بارها احضار، بازجویی، دستگیر و زندانی شده¬اند. شدت سرکوب و خشونت در مورد اعضای کانون به حدی بوده که فعال-ترین اعضای آن در جریان قتل¬های زنجیره¬ای به دست مأموران وزارت اطلاعات کشته و سربه¬نیست شدند. بنابراین کسی که عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان می¬شود، با آگاهی کامل نسبت به مخاطرات آن و با آمادگی برای پذیرش خطرات این چنینی مسئولیت می¬پذیرد. منیژه نجم عراقی آخرین عضو زن کانون بود که فقط به سبب عضویت در کانون در زمانی که منشی منتخب کانون بود به تحمل یک سال حبس محکوم شد و به زندان رفت. بدیهی است که همین مخاطرات یکی از موانع جدی برای حضور نویسندگان، ازجمله زنان نویسنده در کانون نویسندگان ایران است.

منیژه گازرانی

(توجه: پاسخی که در پست "یک پرسش، یک پاسخ" منتشر می‌شود نظرشخصی پاسخ‌دهنده است و لزوما با نظر کانون نویسندگان ایران یکسان نیست.)