برای آزادی



info@barayeazadi.com
کد خبر : 11677          2023-01-02 10:03:41

نسبت جامعه واقعی و جامعه نمایشی / تقی روزبه

ٖ بازگشت به صفحه اول


نسبت جامعه واقعی و جامعه نمایشی

تقی روزبه
در ایران اکنون یک جامعه واقعی، کنشگر و نافرمان عرض اندام کرده است. حتی قدرت فراخوان پیداکرده است. چنان که آن را در مورد تظاهرات و آکسیون ها و اعتصاب و برخی دیگر از اقدامات سراسری را در حدی که جنبش پیش رفته، شاهدیم. از همین رو خیلی ها در بیم از فراگیرشدن این قدرت فراخوانی و بجای تقویت واقعی آن، روزوشب خود را در سودای تصاحب آن و موج سواری برآن سپری می کنند. آن ها به‌ دنبال جنبش زین شده هستند. و تا کنون هم تلاش های زیادی برای باصطلاح زین کردن و بازنمائی جامعه واقعی، و وارونه شده از بالا به پائین، صورت داده اند و اگر شد و توانستند آرزوی دیرینه پروژه انتقال ثقل هدایت و «رهبری» از داخل به خارج و برفرازآن را متحق سازند. شکل دادن باصطلاح به دولت انتقالی و گذار وغیره به نیابت از داخل و کسب حمایت ببیش از پیش قدرت های بزرگ سرآمداین آرزوست. گرچه می دانیم که هیچ گاه گربه عاریتی موش نمی گیرد ولی برای آن‌ها حتی ایفاء نقش همین گربه عاریتی و وانمودکردن به توان موش گیری فی نفسه هدف است. چرا که نمایش و فرافکنی حل همه مسائل به فراسوی نمایش، اساس وجودی آن ها را تشکیل می دهد. چنان که همین الگو و نمایش کنونی عینا چندی پیش توسط رضاپهلوی با شماری از باصطلاح سلبریتی های از قماش دیگر و با به داوگذاشتن اعتبار هنرمندانی چون داریوش و شاهین نجفی در قماربورس سیاست و .. و بعدهم صدوز بیانیه ای با شماربیشتری از این قماش اسامی چون ورزشکاران و سلبریتی ها و سیاست ورزان حرفه ای این بازارمکاره مکاره همراه با امضاء رضاپهلوی و برخی اعضاء خانواده‌اش صورت گرفت که البته افاقه ای نکرد و پس از مدتی هیاهو آب ها از آسیاب افتاد. اکنون هم حاملان احساس کاذب «رسالت رهائی» در قالب نمایش جدیدی با بکارگیری برخی سلبریتی های از راه رسیده دیگری، دارند همان سناریوهای گذشته را تکرارمی کنند. در این نمایش جدید که برخی از آنان با افتخار ردای خوش و بش کزدن و دخیل بستن و لابی گری با سرویس های اطلاعاتی و مقامت سیاسی دست اول قدرت های بزرگ را بر دوش خود افکنده اند و اساسا با وجودشان از این نوع مراودات قبح زدائی کرده اند، تکاپوی جدیدی را برای بازنمائی جامعه در فرمی جدید ولی با همان هدف ها و محتواهای تکراری گذشته بکارگرفته اند. البته در ترکیب جدید تلاش دارند که از افرادی چون علی کریمی تازه به دوران رسیده و یا بویژه حامداسماعیلیون برآمده از جنبش دادخواهی خانواده های جان باخته جنایت سرنگونی هواپیمای اوکراینی به مثابه اسب تروا برای باصطلاح پل ردن به جنبش مردمی بهره برداری کنند. همیشه چنین بوده است وقتی یک سرمایه اجتماعی شکل می گرفته، حفظ آن از کسب کردنش شوارتر بوده است. چرا که در این مواقع بازهای شکاری مترصد فرصت برای شکارکردن آن به پرواز درمی آیند. در این موردهم چنین است. با سودای نقب زدن به جنبش حتی به اعتباراجتماعی عناصری چون حامداسماعیلیون در خارج کشور را که مدیون دفاع پیوسته او از دادخواهی خانواده‌های هواپیمای سرنگون شده توسط سپاه بوده است چوب حراج می زنند و همان قدرت فراخوان نسبی او در خارج کشور را که مدیون استقلال و فاصله طبیعی او از این نوع نمایشات مرسوم و فیل هواکردن‌ها بوده است، چوب حراج می زنند. چنان که مشهوداست دراین نوع کنشگری و گزینش گری همه چیز حول محورنمایش و بهره گیری از این گونه اعتبارات مردمی و برخاسته متصل و برخاسته از یک جنبش می چرخد. توهم حاملان چنین اعتبار و اعتمادی نسبت به سرچشمه اعتبارسیاسی آنست که با تصاحب این نوع سرمایه های اجتماعی و بیگانه شده از منبع خود ، به‌فکرخرج کردن آن در بورس مکاره سیاسی می افتند. به همین دلیل بجای آن که کمکی باشند به تقویت همبستگی واقعیت وجودی یک جنبش متکثر و رنگین کمان و ایستادن آن بر روی پای خود، برعکس موجب افزودن شکاف بین جامعه واقعی و تشدیدشکاف های درونی یک جنبش درون جوش و درحال بالید می شوند.امروزه وقتی خودجامعه واقعی در میانه میدان نبرد و خودکنشگری است، علم کردن مصنوعی یک جامعه نمایشی و قیم انگاری آن چیزی جز تداوم همان ولایت مداری که جامعه به تعیین تکلیف با آن برخاسته است نیست. اگر از درون یده واحد به قول خمینی و طرفداران نظام حاکم، و یا به قول این حضرات و حامیانشان مشت واحد چیزی بیرون بیاید، آن چیز قطعا آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی نخواهدآمد. برون دادتجربه یده واحده همین نظام حاکم هیولائی کنونی است که جلوی چشمان همه هست: معلوم شد که دیو چو بیرون رود الزاما فرشته از در نخواهد ‌آمد. دموکراسی و آزادی جز برپایه آرایش جامعه متکثر و تحت تبعیض حول خواست های خود و اشتراک و همبستگی همه تبعیض شدگان حول آن‌ و علیه حاکمان مستبد بدست نخواهد آمد. جای آن را چندعکس سلبریتی-سیاستمدار پرنخواهدکرد.
نکته نهائی: اکنون جنبش دادخواهی در ایران که قدمت دیرینه ای هم از همان سال‌های شصت به بعد دارد و با جنبش های سال‌های اخیر پیوندخورده و اکنون با برخاستن از ققنوس زن زندگی و آزادی چنان که شاهدیم درمراسم های پایان ناپذیربزرگداشت های سریالی جان باختگان انقلاب مردم به اوج تازه ای رسیده است. اصالت این جنبش بیش ازهرجریانی از درون جوش بودن و مشارکت فعالش در انقلاب سرچشمه می گیرد. آن ها با برگزاری مراسم های پرشکوه حماسی و سرشار از رزمندگی در زیرشدیدترین سرکوبها و اننتشارآرمان‌ها و خواست های جان باختگان جنبش درحال کنشگری انقلابی و روشن نگهداشتن مشعل انقلاب هستند. چنان‌که می دانیم خیزش بزرگ کنونی نیز از مراسم بزرگداشت قتل ژینا امینی سربلندکرد و سراسری شد. جنبش دادخواهی با عرصه های گوناگون فعالیت خود از جمله برگزاری مراسم ها و دفاع از زندانیان سیاسی و پیوند با نهادهای افشاء کننده حقوق بشر و البته در گره خوردگی تنگاتنگ خود با سایرجنبش های ضدتبعیض اکنون بسیاررشده کرده و در اعماق خیزش انقلابی ریشه دارد. در عین حال کنشگران و چهره ها وسخنگویان عملی و نهادهای گوناگون و شناخته شده خود را هم دارد. با چنین نقشی که جنبش دادخواهی دارد بی تردید درخارج کشور نیز چهره های شناخته شده و واجداعتبار و وفادار به این جنبش و آرمان جنبش دادخواهی وجود دارند. از همین رو در فضای ایرانیان خارج از کشور جای نقش آفرینی شایسته آنها از جمله توان فراخوانی کمپین های سراسری حمایت ازجنبش داخلی خالی است. بهمین دلیل ضرور ی است این خلا هرچه زودتر توسط دیگرشاخه های جنبش دادخواهی پرشود تا بازیگران نمایشی نتوانند به سهولت از چنین خلئی بر خلاف جهت اهداف و آ رمان های جنبش دادخواهی بهره برداری کنند.