برای آزادی



info@barayeazadi.com
کد خبر : 11712          2023-01-31 12:14:25

"نسرین ستوده و "نامه‌های زندان" / اسد سیف

ٖ بازگشت به صفحه اول

اسد سیف :
"نامه‌های زندان" مجموعه نامه‌هایی‌ست که نسرین ستوده از زندان عمدتا برای خانواده‌اش نوشته است. متن‌هایی که، بازتاب‌دهنده جهانی زیبا هستند، جهانی که در آن رؤیا و تاریخ درهم‌تنیده است.

"نسرین ستوده و "نامه‌های زندان"

نسرین ستوده از جمله وکیل‌هایی‌ست که در راه انجام وظایف خویش بارها بازداشت شده است. بار نخست پس از گذراندن سه سال حبس از زندان آزاد شد و بار دوم در ۱۳۹۷ در دفاع از پرونده "دختران خیابان انقلاب" به اتهام "تشویق به فساد و فحشا" به ۲۷ سال حبس محکوم شد و هم‌اکنون در مرخصی درمانی بسر می برد.
نامه‌های نسرین ستوده جز چند مورد، بسیار شخصی هستند. او مادری‌ست که هنگام بازداشت یک دختر دانش‌آموز دارد و پسری که هنوز خردسال است. در ایران جنبش "دختران خیابان انقلاب" آغاز شده؛ دخترانی که در نهایت جسارت، در اعتراض به حجاب اجباری روسری خود پرچم کرده، آن را آویزان بر چوبی در خیابان به اهتزار درآورده‌اند.

حجاب هم "مسأله زن" است در ایران امروز و هم مسأله بقای جمهوری اسلامی. دختران خیابان انقلاب را پس از شکنجه‌های فراوان، زندان‌های درازمدت و حتی مرگ تهدید می‌کرد. نسرین ستوده که خود مخالف حجاب اجباری‌ست، به همراه چند همکار خویش به یاری آنان می‌شتابد. وکیل آنان می‌شود و این خود برایش "جرم" می‌گردد و در زیر سایه عدل و حقوق اسلامی به زندان محکوم می‌شود.
نسرین ستوده می‌توانست وکالت این دختران را برعهده نگیرد و در کنار همسر و فرزندان زندگی معمولی خویش را ادامه دهد. او اما ترجیح می‌دهد به سوگند وکالت خویش وفادار بماند. زندان برایش آسودگی وجدان به همراه دارد. فرزندان که از مهر مادری محروم شده‌اند، روزگاری واقعیت را در خواهند یافت.

نامه همچون رابطه

در همین درک واقعیت است که او تصمیم می‌گیرد تا در حفظ و تقویت عواطف مادری، با فرزندان خود از طریق نامه‌نگاری رابطه برقرار کند. از مجموعه نامه‌های موجود در این کتاب چند نامه به نهادهای بین‌المللی نوشته شده‌اند که در واقع قدردانی از جوایزی‌ست که به ستوده اهدا شده است. دو نامه نیز خطاب به "هم‌وطنان" نوشته شده است؛ در رابطه با اعتصاب غذا و هم‌چنین اعتراض به وضع فرزندانی‌که مادرانشان در زندان هستند. یک نامه به روحانی، رئیس جمهور وقت، نوشته شده در دفاع از بهایی‌ها. نامه‌ای هم به همکار خویش عبدالفتاح سلطانی، در پی شنیدن خبر مرگ دخترش، که او نیز زندانی‌ست. مخاطب یکی از نامه‌ها نیز "مهوش" است [به احتمال مهوش ثابت، از رهبران جامعه بهایی ایران] که پس از گذراندن چندین سال حبس از زندان آزاد شده است. بقیه نامه‌ها برای همسرش رضا، دخترش مهرآوه و پسرش نیما نوشته شده‌اند.
نامه‌ها اگرچه جنبه شخصی دارند، ولی نسرین ستوده برای گفتن علت حضور خویش در زندان در هر نامه گوشه‌هایی از زندگی در زندان را نیز بازمی‌گوید و همین بازگویی به این مجموعه باری تاریخی می‌بخشد.

می‌نویسد: «نیمای عزیزم نامه نوشتن برای تو خیلی سخت است، تو آنقدر معصومی که نمی‌توانم برایت بگویم که از کجا نامه می‌نویسم. تو که از مفاهیم زندان، بازداشت، حکم، دادگاه، ظلم، سانسور، خفقان و یا رهایی، آزادی، عدالت، تساوی و... خبر نداری. از چه با تو سخن بگویم که با "اکنون" تو حرف زده باشم و نه آینده‌ات. چگونه برایت توضیح بدهم که آمدنم به خانه دست خودم نیست تا به سویت پر بکشم... با تو چه بگویم که هفته گذشته از من پرسیدی "مامان با ما به خانه می‌آیی؟ نیمای عزیزم، در این شش ماه دو بار به شدت گریستم. بار اول در سوگ پدرم بود... و بار دوم همان روزی بود که نتوانستم با تو به خانه برگردم."
تاریخ در هیئت نامه

آن‌چه را ستوده برای پسرک خردسال خویش می‌نویسد، ذهن خواننده را با نامه‌ها و یا وصیت‌نامه‌های هزاران زندانی سیاسی در پیوند قرار می‌دهد که هنگام اعدام به یاد فرزندان خود مرگ را به زندگی ترجیح دادند. در واقع منِ خواننده با خواندن این نامه‌ها احساس می‌کنم با کشتگان این سال‌ها در رابطه‌ام. نسرین ستوده برای کودکان خود می‌نویسد، ولی نه تنها خود، بلکه کودکانش نیز در این نامه‌ها شخصیتی فرافردی به خود می‌گیرند. می‌توان به جای ستوده نام هزاران زندانی سیاسی اعدام‌شده و یا در بند را گذاشت و به جای نیما و مهرآوه، نام فرزندان آنان را. ستوده خود نیز گرفتار این تداعی ذهن است:

«مهرآوه عزیزم، بارها در دفتر خاطراتت، ذهنم به طرف ماجرای کودکان بازمانده از قربانیان سیاسی دهه شصت می‌رفت. اما چون نمی‌خواستم دفتر خاطراتت تلخ و اندوهگین باشد، همیشه از ورود در این بحث خودداری می‌کردم تا افکار معصومانه‌ات مسموم نشود. ولی حالا که خود به آن دچار شده‌ایم، بگذار حقیقتی را با تو در میان بگذارم. عزیزم این کودکان در کنار تلخی زندانی شدن پدر یا مادرشان و گاه هر دو سرپرستشان، دردی بزرگ‌تر را بر شانه‌های کودکانه‌شان حمل می‌کردند. درد طردشدگی، درد رانده شدن از عرصه اجتماعی، مدرسه، محله، درگیری با موضوعات سال‌های جنگ، وحشت از این‌که یک‌شبه مادر یا پدر قهرمانشان به یک لولو، یک جنایتکار سیاسی یا حتی اخلاقی یا یک قاتل تبدیل می‌شد و رهسپار چوبه دار می‌شد... عزیزم تو داستانشان را نمی‌دانی، ولی می‌دانم که دوستشان داری.»
در تاریخ جهان کمتر اتفاق می‌افتد که متهم با وکیل خویش در بند باشد. چنین اتفاقی اما در جمهوری اسلامی امری‌ست طبیعی. هم‌اکنون نه تنها نسرین ستوده، بلکه ده‌ها وکیل دیگر با موکلان خویش، به اتفاق، به جرم "اقدام علیه امنیت کشور" همبند هستند: «... به دلیل انتقاد از آرای قضایی که حرفه اصلی هر وکیلی است شایسته یازده سال حبس شناخته شده‌ام... نخستین کسی نیستم که چنین حکم ناعادلانه‌ای دریافت کرده‌ام... از این‌که در کنار موکلانم در زندان هستم، موکلانی که دفاعیات من از آن‌ها به دلایل غیرقضایی و غیرحقوقی مؤثر نیفتاد و آن‌ها روانه زندان شدند، بسیار خشنودم و دست‌کم آرامم.»

خاطره‌نویسی در زندان ممنوع است. نوشته‌ها مخفیانه و باصطلاح "غیرقانونی" به خارج از زندان راه می‌یابند.
برای پسرش می‌نویسد: «بدان که برای ساختن دنیایی بهتر برای تو و خواهرت فعالیت می‌کردم. به همین خاطر است که منتی بر کسی ندارم. به عشق دنیایی باصفاتر و صلح‌آمیزتر فعالیت می‌کردم. و حالا همین عشق است که می‌توانم زندان را تحمل کنم... ایمان دارم که به زودی به آن دست می‌یابیم... ما می‌توانیم نیماجان.»

برای ستوده خانواده هم مثل آزادی دوست‌داشتنی و عزیز است: «دوستت دارم چونان آزادی». این دوست‌داشتن را باید دوست داشت و ارزش گذاشت.

جهان نسرین ستوده در این نامه‌ها جهانی‌ست بسیار زیبا که می‌توان از آن‌ها به عنوان تجربه‌های یک وکیل، برای بنای ایران آینده، استفاده کرد. بحث‌هایی که او با همسر و فرزندان خویش طرح می‌کند، به تمامی ویژگی فرارویی به جامعه دارند؛ دردهای این جامعه هستند که ایران آینده برای شکوفایی خود، با التیام و عدم تکرار آن‌ها همچون درسنامه‌ای نیازمندشان است.
شجاعت نسرین ستوده در انتشار این نامه‌ها ستودنی‌ست. چنین شجاعت‌هایی نقشی مؤثر در سانسورشکنی نیز دارند. "نامه‌های زندان" نسرین ستوده را سایت "آسو" در ۴۲۰ صفحه منتشر کرده و بارگیری و دریافت آن برای همگان مجاز است.

فیسبوک نویسنده