| اگر امروز بتوان یک خواست واحد را از بین مطالبات بسیار زنان برشمرد که در مورد آن نوعی وحدت نظر نسبی در جامعه وجود دارد، آن خواست، خواست پوشش آزادانه است. این دستاوردِ بسیار مهمی است. به همین دلیل من جنبش دختران خیابان انقلاب را هم جنبش و دستاورد بسیار مهمی می دانم و اثربخشی اش را هم شاهد هستیم. | | | با وجود همهی تغییراتی که در یک دههی اخیر در مسیر مبارزه با حجاب اجباری رخ داده، از کمپینهای «آزادیهای یواشکی» و «چهارشنبههای سفید» گرفته تا حرکت شجاعانهی «دختران خیابان انقلاب» و گنجاندهشدن مطالبهی لغو حجاب اجباری در مطالبات برخی گروههای دانشجویی و کارگری، این مبارزه را همچنان میتوان در زمرهی «ناجنبشهای اجتماعی» محسوب کرد | | | جنبش مشروطه که یکی از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران محسوب میشود به نوعی نقطهی اوج جنبشهای زنان نیز به حساب میآید. تاریخ آغاز فعالیت عمدهی جنبشهای زنان ایران به دورهی مشروطه بازمیگردد. اتحاد زنان در برابر ظلم زمانه در بسیاری از صفحات این دوران ثبت شده است. | | | هدف ایجاد خواهرانگی و اتحادیست که دربرگیرندهی واقعی تمام گروههای زنان باشد و ساختارهای سرکوبگر را به خوبی بشناسد تا بتواند تغییری ماهوی در آنها ایجاد کند. همبستگی و اتحاد زنانه و فراروی از تعلقات طبقاتی، همان کلیدی است که به آزادی نه فقط زنان که کل جامعه میانجامد. | | | سرمایهداری نولیبرال همهی ما را – کم یا بیش – فردگراتر کرده است. در حال حاضر این غالباً فرد است که اهمیت دارد. «ما» – «جامعه»ای که مارگارت تاچر وجود آن را انکار میکرد – دیگر مهم نیست. بنابراین، شما تشویق میشوید که فقط به موارد فردی نگاه کنید و این خود محصول جانبی سرمایهداری نولیبرال است. | | | دختر جوان بسیاری عادات ظریف رفتاری بدن زنانه را کسب میکند – راه رفتن مانند یک دختر، ایستادن و نشستن مانند یک دختر، رفتار کردن مانند یک دختر و غیره. دختر میآموزد به شکلی فعالانه حرکات خود را مقید کند. | |
| متن حاضر گزارشی میدانی از چگونگی حضور زنان در صف مقدم اعتراضات ضد جنگ در روسیه ارائه میکند. دقت در چنین تجاربی میتواند در فهم شیوههای نوین سازمانیابیِ منعطف در موقعیتهای مشابه راهگشا باشد. | | | پوتین معتقد است که ناتو به شیوهای امپریالیستی پیش رفته؛ او معتقد است که اوکراین، با متحدشدن با ناتو، نفوذ اروپا و آمریکا را وارد کرده و روح روسیه را بهآرامی نابود خواهد کرد؛ او ارزشهای سنتی، ارزشهای روسیه و ارزشهای مردسالارانه را حفظ میکند. | | | هنوز با همان کلیشههای جنسیتی مواجه هستیم. دخترانی که در حسرت ازدواج هستند، و وقتی ازدواج میکنند زن بودنشان محدود به حماقت و وحشیگری است!
…کجای اینها همه طنز است؟ کجای اینها همه «مهمونی»؟ | |
| خواهربودگی یا رابطه خواهری که گاه اتحاد زنان خوانده می شود را برخی شکلی از پیوند عاطفی میان زنها میدانند که مشتمل بر اندیشه و تجربهی پیوند زنان، خودباوری و هویت کشف شده در دیدگاهی زنمحور است. | | | هنوز جنگ در جریان است و سخنان فاشیستی، نژادپرستانه و استعمارگرانه در رسانهها تکرار میشود. ازاینرو درک شیوهی مبارزهی قلمی وولف با فاشیسم منظرهایی فکریِ قابل اعتنایی به روی ما میگشاید. هیتلریسمِ درونیای که ویرجینیا وولف نسبت به آن هشدار میداد امروز در سرتاسر جهان مصادیق عینی بسیار ملموسی دارد. | | | مردان بیشک با روشهایی بهمراتب مستقیمتر بر زنان ستم میکنند. حفظ تفاوتهای قدرت میان جنسیتها مستلزم خوارشماریِ منظم زنان، تبعیض مداوم علیه زنان، و دامنزدن به جریانی از اطلاعات نادرست دربارهی ظرفیتها و قابلیتهای آنهاست. مردان با انگیزههای مختلفی این مجموعه اعمال را انجام میدهند. | |
| امروزه همهی گرایشهای درونی جنبش متکثر فمینیستی به ضرورت مبارزه با سکسیسم (جنسیتزدگی) باور دارند. با این حال، مشخصهی بارز فمینیسم سرمایهدارانه بدلکردن کنش فردی ضد سکسیستی به یگانه اکت ضروری و معنادار یا مرکز ثقل مبارزهی فمینیستیست، | | | جنبش زنان چرا باید مستقل از مردان باشد؟ : چون جنبش زنان علیه ستمی جنسیتی است که نظام مردسالار بر آنان روا داشته می شود. مردان در روابطی که آنان را بر زنان مسلط می کند منافع دارند و در حفظ آن ذی نفع اند. این منافع، هم شامل شاه، هم گدا، هم سرمایه دار و هم کارگران می شود. | | | چرا و چگونه میتوان سیاستهایی با زنان ایجاد کرد که در سیاست و استراتژیاش زنان به طور مولدی متحول شوند. زنان چه ویژگیهایی دارند که میتوانند حاملان امید برای سیاستِ رهاییبخش باشند، یا – به گفته گرامشی – با شکستن انزوا خودشان را منسجم سازند؟ | |
| فمینیسمی که میگوید: «ما … فقط دربارهی زنان صحبت میکنیم» در نهایت فقط برای یک قشر ممتاز از زنان صحبت میکند. این همان کاری است که من فکر میکنم فمینیسم لیبرال و شایستهسالار انجام داده است. فمینیسم باید نسبت به طبقات، نژاد و سایر محورهای اصلی سرکوب در جوامع سرمایهداری به همان اندازه حساس باشد. | | | بهرغم این واقعیت که همهی جنبههای نوشتههای مارکس در مورد جنسیت و خانواده امروزه اهمیت ندارند و برخی دچار محدودیتهای تفکر قرن نوزدهمی هستند، اما آنها بینشهای مهمی را دربارهی جنسیت و اندیشهی سیاسی در اختیار میگذارند. | | | جنس دوم مواجههای است با تاریخ بشر از منظری فمینیستی، و بسیاری آن را ستون تفکر فمینیستیِ قرن بیستم دانستهاند. آثار دورانسازی از این دست علاوه بر محتوای انتقادیای که مطرح میکنند، همزمانْ زبان نقد را نیز میآفرینند. به این اعتبار، حتی اگر جنس دوم را نخوانده باشیم، احتمالاً شنیدهایم که «آدمی زن زاده نمیشود، بلکه زن میشود» | |
| در صورتبندیهای اجتماعی سرمایهداری، شکلهای قابل مشاهدهی نابرابری جنسی در نهایت توسط روشِ مشخص تاریخیای تعیین میشود که در آن شیوهی تولید بر دستیابی اعضای کارکن و غیرکارکنِ طبقات فرودست به شرایط مادیِ ضروری برای بازتولید روزانه و نسلیشان تاثیر میگذارد. | | | هدفِ نظریهی بازتولید اجتماعی که محل تمرکز نظری و پراکسیس فمینیستهای مارکسیست در سالهای اخیر بوده روشنسازی و ارائهی پاسخ به پرسشهایی از این گونه است: اگر کار کارگران تمامی ثروت جامعه را تولید میکند، پس چه کسی کارگر را تولید میکند؟ | | | تاریخی که ما از آن سخن میگوییم تاریخی است مذکر و صدای غالب در آن صدای مردان است. قلمروی تاریخ، متعلق به مردان است و بازیابی نقش و صدای زنان در خلال ایندست از روایتها کاریاست دشوار. انگاری که این سویه از تاریخ، نشانگان تاریخ مسکوتی است که باید مورد واکاوی قرار گیرد. | |
| در حالیکه ما مبارزه خود را برای عدالت شدت میبخشیم، پرسیدنیست که چرا موارد تجاوز از دهه ۱۹۹۰ که سیاستهای اقتصادی جدیدی اجرائی شد، ۲۴۰ درصد افزایش یافته است. ریشههای این خشونت فزاینده علیه زنان را باید بررسی کرد. | | | من فکر میکنم خشونت علیه زنان سیاسی است چرا که از همان ابتدا حول آن نزاعی در جریان بوده که تا حدودی دولت را وادار کرده است تا رابطهاش را با زنان تغییر دهد. جنش زنان این تغییر را تحمیل کرد که به قانونگذاریهای جدیدی انجامید. کل کارزار سازمان ملل متحد به نفع زنان نیز نمونهای از این مسئله است. | | | مونا حیدری کشته شدهاست. وقوع یک زنکشی دیگر اما سبعانهتر؛ سبعانهتر به لحاظ فرُم. همین فُرم است که وجدان جمعی ما را برمیانگیزد و سعی میکنیم این بار به شکل شدیدتری واکنش نشان دهیم، بلکه اثری بگذارد. | |
| خشونت علیه زنان راهی برای تثبیت زنانگیِ قربانی است. خشونت درصدد جا انداختن و مستحکم ساختن طبقه زنان بعنوان طبقهای است که میتوان آنها را کشت و از آنها چشم پوشید؛ این تلاشی است برای تعریف کردن خودِ وجود داشتن حیات زنان بهمثابه چیزی که از سوی مردان تعیین تکلیف میشود، بعنوان یک امتیاز قانونی مردانه. | | | کسی که شب نمیخوابد و در تاریکی بر دیواری مینویسد: «ما زنان بیداریم، از تبعیض بیزاریم» به پایان شب ایمان دارد. و این مهمترین عنصر جنبش زنان در شرایط دشوار کنونی است. | | | فمنیسمِ آینده فمنیسمِ «دیگر» است. نوعی از فمنیسم که میکوشد شاملتر باشد و پیوندهایش را با سایر جنبشهای رهاییبخش و کنشگران مستحکمتر کند، از جنبشهای آنتی-کاپیتالیست، آنتی-امپریالیست، ضد نژادپرستی و ضد قومیتگرایی گرفته تا کنشگران محیطزیست و فعالان جامعه الجیبیتیکیو | |
| مبارزهی فمینیستی ما در برابر ساختار سیاسی حاکم نمیتواند از تن نگوید. چراکه هرآنچه بر ذهن و عاطفهمان میگذرد، در برهمکنش با وضعیتی است که بر تنهامان میگذرد. و در مقابل ساختار سیاسی سرکوبگری که تحت آبکاریِ همهچیز با پوششی معنوی، ایمانی و ذهنی، تن را به بند میکشد | | | ۳۷۵ تا ۴۵۰ قتل سالیانه، رقمی بیشتر از تعداد روزهای سال! این تنها بخشی از آمار هولناک زنکشیهای ایران است، یعنی همان بخشی که گزارش شده و ثبت میشوند و تحت عناوینی چون خودکشی بر آنها سرپوش گذاشته نمیشود. هرچند به نظر میرسد قتلهای دلخراشی که هر روز از تریبونهای رسمی و غیررسمی گزارش میشوند هرکدام بنا به نیتی محلی و اختصاصی رخ دادهاند، | | | در جنبش اکپرسیونیسم آلمانی، زنان در بیش از یک معنا غریبه هایی آشنا بوده اند. آنها در مقام هنرمندان ادیب و مشارکت کنندگان در آن انفجار پیشروی خلاقیت و ابتکار در ابتدای قرن بیستم، عمدتاً توسط رهبران مرد جنبش نادیده گرفته شدند و بخش اعظم آثار و دیدگاه هایشان، هم برای خود جنبش و هم برای عموم مردم نادیده باقی ماند. | |
| فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، بیماری همهگیر و آیندهای نامعلومتر از همیشه، زندگی زنان ایرانی را به تقلایی مداوم در وضعیتی بغرنج تبدیل کرده است. شبکهی حمایتی آنها را از همیشه کوچکتر کرده، تحصیلات عالی را متزلزل کرده و زنان را زودتر از هر گروه دیگری از بازار کار بیرون رانده | | | تبعیض جنسیتی بهعنوان شکلی از ستم اجتماعی پدیدهای مدرن نیست. به نقل از مارکس و انگلسمیتوان تصریح کرد که تاریخِ تمامی جوامعِ تاکنون موجود، تاریخ مبارزات طبقاتی و مبارزات جنسیتی است زیرا وجود طبقات پیشفرضِ مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، تکهمسری و بنابراین تبعیض جنسیتی است. | | | همهی تقصیرها بر گردن اندیشمندانی مانند فروید و مارکس نیست. میتوانید به توکویل نگاه کنید و ببینید که وقتی او صفت «جهانی» را در اشاره به مردان بهکار میبرد، در نتیجهگیریاش اشتباهاتی رخ میدهد. هرکس را میخواهید انتخاب کنید (اما البته که باید مارکس و فروید را برگزینید). | |
| بسیاری از زنان در دهههای 1970 و 1980، زن را در ادبیات الهامبخش یافتند اما ناتالی ساروت در مصاحبهای آن را بغرنج اعلام کرد. من وقتی مینویسم نه زن هستم و نه مرد، نه سگ و نه گربه. برای او نظریهی زن یا مرد در نویسندگی (سبک نگارش زنانه یا مردانه) کاملاً پوچ و بیمعنا بود. | | | موافقان آرنت او را بهعنوان نخستین نظریهپرداز رژیمهای توتالیتر، دارای شخصیتی قوی، استقلال اندیشه، شجاع، و قضاوتگر زمانهی خود میشناسند. در مقابل، مخالفانش او را یهودی ازخودبیزار، شیفتهی فرهنگ آلمانی و عمیقاً یهودیستیز میدانند. | | | تمایز اِما گلدمن با بسیاری از زنان مستقل و متعهد به تحولات اجتماعی، در این بود که او نهتنها نیازهای عاطفی و جنسی خود را فراموش نمیکرد، بلکه ارضای این نیازها را حق خود میدانست. گلدمن استقلال را برای زنان ضرورتی حیاتی میدانست | |
| رزا لوکزامبورگ شاید از مسحورکنندهترین و بحثبرانگیزترین، و بهقول هانا آرنت، کمدرکشدهترین چهرههای سیاسی قرن بیستم اروپا باشد… او زن جوانی بود سرشار از انرژی و پیگیری سیاسی، با ذهنی پیچیده، صداقت انقلابی، وفادار به آرمان، سازشناپذیر، با قلم و زبانی تندوتیز، و شجاعتِ بیمانند سیاسی و اخلاقی. | | | مروری کوتاه بر زندگی چند زن پرآوازه در جنبشهای ترقیخواهانهی قرن گذشتهی اروپا (و امریکا)، با دیدگاههای مختلف، هدف بررسی، دستیابی به درکی بیشتر و همهجانبهتر از تجربهی زندگیِ آنان، دربسترتاریخی-اجتماعیای است که افکار و اندیشهها، اتحادها و گسستها، داوریها و تصمیمات سیاسی، و انتخابهای آنان در دوستی وعشق را شکل بخشید. | | | رهبری طالبان میگوید که حقوق زنان را مادامی که با شریعت اسلامی مطابقت داشته باشد، رعایت خواهند کرد. برخی رسانههای غربی این موضوع را با دیدگاه مثبتی ترسیم میکنند. آیا طالبان 20 سال پیش همین را نگفتند؟ فکر میکنید نگرش آنها به حقوق بشر و حقوق زنان تغییر کرده است؟ | |
| تشکلهای صنفی و مستقل زنان، مشعلدار تمامی فقدانهای حاضر در جنبش زنان ایران بودند. بیشک یکی از وظایفی که این سالها به یکی از محورهای اصل آگاهی و برابری جنبش پیشرو زنان قرار گرفته و به آن باور دارد، دفاع از جنبش( ل ج ب ت کو) و مبارزه با دگرباشهراسی است. | | | به کارگیریِ ظرفیتها و مقاومتهای بدن میتواند از حمل بنرها و پرچمها برای ساعتهای زیاد، شعار دادنهای متمادی، مسدود کردن یک مکان به واسطه بدن تا اعتصاب غذا متغیر باشد. اما آنچه که در تمامی این اقدامات مشترک است، استفاده از بدن و ظرفیتهای آن است. | | | فیلسوف نشان میدهد که همه چیز در زندگی زنان جهت ایجاد و حفظ موقعیت نسبی بودن، دست به دست هم میدهند: یادگیری اغواگری، ازدواج، امور جنسی، مادرانگی، همه مراحلی هستند که آنها را به درونماندگاری محکوم میکند | |
| اگر شما امروز زنی هستید که در غرب زندگی و کار می کند، مطمئناً هرگز نام النا لاگادینووا و آنا دورشوای بلغاری، یا لیلی مونزه و شیبسا کانکاسای زامبیایی به گوشتان نرسیده است و نمی دانید که بخشی از حقوق خود را مدیون آنها می باشید. | | | با توجه به ماهیت جنسیتیِ تقسیم کار در جامعه و اقتصاد، مشغلهی سیاسیِ زنان و تعامل آنان با سیاست و حمایتشان از دولت ممکن است توجه افکار عمومی را به تجربیات، دیدگاهها یا اولویتهای سیاستیِ متفاوتی جلب کند. به نظر ما مشغله و حمایت سیاسی نشاندهندهی ارتباطات و تعهدات شهروندان به فرایند دموکراتیک است. | | | نظریهی اینترسکشنالیتی به ابزاری تحلیلی تبدیل شده که محققین فمینیست و مخالف نژادپرستی برای نظریهپردازی هویت و ستم و همچنین مرئیساختن تجربههای چندگانه فرودستی بهکار میگیرند. | |
| دیگر زمان مقابله در برابر سیستمی که زنان را قربانی و حقوق آنان را نادیده میگیرد فرا رسیده است. در مردسالاری فاجعهمحور، امنیت، توان اقتصادی، استقلال و تحصیلات زنان از دست رفته و آنان بدون هیچ حمایتی به صف مقدم [مقابله با پاندمی] رانده و قربانی میشوند. بحران کرونا، آزادی زنان را با شدت هرچه بیشتر به قهقرا برده است. | | | در میان روایتهای تجاوز و متهمان به تجاوز جنسی، میتوانیم به محسن نامجو، خوانندهی نوآور و پرطرفداری که «متهم» به آزار و تجاوز جنسی شده است، از زاویهی دیگری توجه کنیم. چراکه مورد محسن نامجو علاوه بر مسئلهی تجاوز و آزارگری، مسائل مهم دیگری را هم طرح و تصریح میکند. | | | اندیشهی فمینیستی سیاه به افشای نحوهی سامانیابی سلطه و عملکرد آن در حوزههای مختلف قدرت میپردازد. در همان حال که مسیر مبارزه و توانمندسازی را نشان میدهد، چالشها و دشواریهای مبارزه با ستم تقاطعیافته و درهمتنیده را برجسته میسازد، | |
| این ترجمه گفتاری انتقادی از اسلاوُی ژیژک، فیلسوف و روانکاو و منتقد فرهنگی، درباره جنبش #MeToo است. اکنون که بحث درباره این جنبش در رسانههای ایرانی بالا گرفته است، توجه به دیدگاههای گوناگون برای تعمیق نظری اهمیت دارد. | | | آنچه ما در هزارتوی شبکههای اجتماعی جستوجو میکنیم چیزی نیست جز میل ما به گفتوگو با یکدیگر که راه خود را گم کرده است، آن هم در روزگاری که هراس از مرگ و بیماری بر روابطمان سایه افکنده. اما همین فقدان و دورافتادگی است که هر روز به یادمان میآورد که تا چه اندازه به در کنار هم بودن، مراقبت از یکدیگر و زیست جمعی نیازمندیم. | | | طرحی پلیسی که در یک سکوت شرمآور خبری، چشماندازی تیره و تار برای زنان و دختران ترسیم
کرده: یا زیستن و زاییدن با خطر مرگ؛ یا ناقص شدن با سقطهای زیرزمینی. طرحی که دیگر حتی
جغرافیا و طبقه هم نمیشناسد و عموم زنان -فارغ از مجرد و متأهل- خشونت آن را به شیوهای
:روزمره لمس خواهند کرد | |
| «قانون جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» در نشست روز سهشنبه ۲۶ اسفندماه به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید این قانون با دکترینی منسجم مجموعهای از سازوکارهای انضباطی شدید و سختگرایانه را بهمنظور سلب اختیار زنان بر بدنشان و انقیاد تنهای زنانه، مرحلهی جدیدی در اجرای طرحهای زنستیزانه در سالهای بعد از انقلاب است. | | | سعداوی در طول حیات خود، بهصورت پیوسته علیه مذهب و آپارتاید جنسیتی علیه زنانْ دست به تالیف آثار گوناگون زد، از کشور رانده شد و با خطر مرگی هر روزه زندگی کرد. از این روست که نمیتوان تلاشهای وی جهت پایاندادن به مثلهسازی اندام جنسی زنان (ختنه کودکان دختر) را تنها در حوزهی جنسیت بررسی کرد. | | | نوال خودش را اینگونه معرفی کرد: «من یک آفریقایی و از مصر هستم، نه اهل خاورمیانه. من جهانسومی نیستم. فقط یک جهان وجود دارد، یک جهان اقتصادی کاپیتالیستی و نژادپرست. من از بچگی فمینیست شدم، همان زمانی که شروع کردم به پرسش و متوجه شدم که زنان مورد ظلم و تبعیض هستند.» | |
| بایستی تنوع روابط اجتماعی را بهعنوان بخشی از یک مجموعهی واحد اجتماعی درک کنیم، مجموعهای که نیروی کار ما آفرینندهی آن است. این امر میتواند به طبقهی کارگر اعتماد به نفس و نیرویی راارائه کند که ما به آن برای برپایی جهانی دیگر جهانی همبسته نیاز داریم. | | | مضمون مکرر نوشته های تحلیلی سعداوی ارتباط تنگاتنگ شرایط اقتصادی و اجتماعی و نظام طبقاتی با بردگی و اسارت جنسیتی است. او باور داشت مذهب ابزاری در دست قدرتمندان و نهادی در خدمت طبقات حاکم برای ممانعت و بیاثر ساختن کوششهای روشنفکران و روشنگران در جوامع سنتی است. | | | واپسین روزهای قرن اخیر را در حالی سپری کردیم که در کمتر از یک هفته مانده به سدۀ جدید، طرحی به تصویب رسیده که بنا دارد حقوق میلیونها زن بر کنترلِ رَحِم خود را به نیم قرن عقبتر پرت کند | |
| باید خاطرنشان کرد که هدف این بحث، روایت یکی از آناتومیستهای نالایق و حتی ویراستاری کژاندیش نیست، بلکه نمونهای از چگونگی کارکرد سازههای فرهنگی است که بهسادگی میتواند مسئلهای کاملا علمی را منحرف و تحریف کند. | | | سالی که گذشت بیش از هرچیزی سال شکسته شدن سکوت زنان در ایران بود. شکسته شدن سکوت دربارهی آزارهای جنسی، خشونتهای ناموسی و حتی خشونت خانگی که در دوران کرونا شدیدتر از قبل شد و انکارش را ناممکن کرد. | | | داغ، انگ و ننگ اجتماعی دانستن عادت ماهانه، خاستگاه دینی و اجتماعی دارد و نجس یا اهریمنی قلمداد کردن زن در هنگام عادت ماهانه و پس از زایمان، در دوران مختلف تاریخی به صورت عرف اجتماعی درآمده است. | |
|