فلسفهی عمومی نه باید با موضوعش تعریف و شناخته شود، نه با روششناسیهای خاصی که به کار گرفته، و نه حتی (آن طور که معمولاً میگویند) با زبان قابلفهمش، بلکه چیزی که آن را تعریف و مشخص میکند اساساً و منحصراً هدف آن است.
روسیه بهکل خود را از اعتبار انداخته است. رنج و بدبختی عظیمی به بار آورده است. و همهی اینها هم مستند شده است و در همهی زمانها در اقصینقاط دنیا هم دیده خواهد شد. پس بیتردید میتوانیم بگوییم که روسیه تا دیرزمانی و شاید هم تا ابد قادر نخواهد بود که به لحاظ اخلاقی کاملاً تطهیر شود.
۲۴ فوریه ۲۰۲۲ ، بی شک در تقویم قرن حاضر همچون تاریخ چرخشی بزرگ در زندگی بین المللی ثبت خواهد شد. روسیه، با زیر پاگذاشتن قوانین بین المللی با حمله به اوکراین به یورش خزنده ایالت متحده به حوزه امنیتی اش پاسخ داد. با این عمل کرملین همچنین، انحصار ایالات متحده در زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی را شکست.
نمیتوان ادعا کرد که تنها راه مبارزه با حاکمیت و سلطه، مبارزهی طبقاتی کارگران است. ولی میتوان ادعا کرد که راه مبارزه برای سوسیالیسم، ارتقای آگاهی و مبارزهی طبقاتی است و جدا از آن نه سوسیالیسمی در کار خواهد بود و نه منافع طبقهی کارگر در نظر گرفته خواهد شد.
سربازان اسرائیلی به تابوت جنازه شیرین ابواکله، روزنامه نگار فلسطینی که تقریباً واژگون شده بود هجوم آوردند، به معترضان شلیک کردند، نارنجک پرتاب و پرچمهای فلسطین را پاره کردند. این اقدام، حتی فراتر از هرگونه قضاوت سیاسی، اعماق کرامت انسانی را نشانه می گیرد،
در بحبوحهی موج گستردهی همدردی با اوکراین و محکومیت پوتین تلاش ایالات متحد و متحدانش برای مجازات و طرد رژیم کنونی روسیه سرعت گرفته است. اما خشم موجه و تقاضاهای فوری همبستگی با اوکراینیها نباید باعث شود که جلوی طرح پرسشهای بزرگتر و مرتبط با مسئولیت تاریخی گرفته شود.
کنکاش در سیاست جایگزینِ حذف ارز ترجیحی است که نشان میدهد حکومت چطور به بهانۀ حذف ارز ترجیحی سطح وسیعی از یارانهزداییهای دیگر را هم در حوزۀ کالاهای اساسی میخواهد به اجرا بگذارد که تعبیری از آن نمیتوان داشت جز انباشت ثروت با مهندسی گرسنگی و قحطی دادن به مردم.
متن رانسیر یادآور این است که راست افراطی تا چه اندازه مدیون بورژوازی فرانسه و رسانههای سیاسی است: متحدانِ دیرینهای که سال به سال به عینیتِ راستِ افراطی این اجازه را دادهاند تا هژمونی خود را تطویل و توسعه بخشد؛ آنهم ازطریقِ اعتباربخشیدن به مضامین، واژگان و وسواسهای بیمارگون.
شاید بتوان ادعا کرد که به جز یک دورهی کوتاه پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷، روسیهای که مارکس و انگلس به عنوان یک حکومت کشورگشای ضد-انقلابی توصیف کرده بودند، امروز نیز به قول النور «بدون تغییر باقی مانده است.»
اینکه استدلال کنیم طبقهی کارگر عامل اساسی تغییر است بدین معنا نیست که یگانه عامل تغییر است. طبقهی کارگر البته متشکل از زنان و مردانی است که به نژادها، قومیتها، ملیتها، فرهنگها و غیرهی متفاوت تعلق دارند،
در سالهای اخیر نفوذ سیاست «اردوگاهگرایانه» در سنتهای چپ افزایش یافته است. بارنابی راین ضمن توضیح چرایی این امر و اشکال جدید این سیاست، فراتر رفته و برخی پیامدهای آن را بر سیاست رهاییبخش در عصر جدید نشان میدهد.
مبارزهی عادلانه علیه ستم ملی، چه رسد به اشغال خارجی، باید بدون توجه به ماهیت رهبری آن مورد حمایت قرار گیرد. اگر این مبارزه عادلانه باشد، به این معنی است که جمعیت مربوطه بدون توجه به ماهیت رهبری آن، فعالانه در آن شرکت میکنند و مستحق حمایت هستند.
مشکل اساسی پیش روی چپ ضدجنگ در حال حاضر این است که مانند هر درگیری بیناامپریالیستی، پیروزی این طرف یا آن طرف عواقب ویرانگری دارد که بدترین آنها بدون شک آتش یک جنگ عمومی در اروپا است. چنین آتشافروزی برای این قاره فاجعهبار است، اما برای ایالات متحده کاملاً قابلکنترل است،
تاریخ اوکراین، از قتل عام های جنگ داخلی روسیه گرفته تا همدستی ملی گرایانۀ اوکراینی در هولوکاست، به نحو جدایی ناپذیری با یهود ستیزی در پیوند است. چنین پیوند های تاریخی در جریان هجوم روسیه به کشوری که این روز ها رئیس جمهوری یهودی اداره اش می کند، بیشتر به چشم می آید.
پس از جنگ جهانی اول، آنچه که « مارکسیسم اتریشی » نامیده می شود در وین ریشه گرفت. این جریان که نه با رژیم شوروی همسو بود و نه با سوسیال دموکراسی آلمان ، سیاست اجتماعی خود را در مالیات، مسکن و فرهنگ پیش می برد. رویکرد او بعداً بر بخشی از حزب سوسیالیست فرانسه تأثیر گذاشت.
پوتین معتقد است که ناتو به شیوهای امپریالیستی پیش رفته؛ او معتقد است که اوکراین، با متحدشدن با ناتو، نفوذ اروپا و آمریکا را وارد کرده و روح روسیه را بهآرامی نابود خواهد کرد؛ او ارزشهای سنتی، ارزشهای روسیه و ارزشهای مردسالارانه را حفظ میکند.
خیلیها میترسند که توییتر تحت رهبری ایلان ماسک، جولانگاه افراد متعصب و آزارگر بشود. شاید! اما بهجای بحث بر سر اینکه چه کسی باید توییتر را کنار بگذارد، بهتر است بپرسیم کسانی که در توییتر باقی میمانند، قرار است دقیقاً چه کاری انجام بدهند؟
طبقهی کارگر ایران با کمترین امکانات، ستیزی نابرابر ولی دلیرانه را علیه یک نظام سرمایهداری استبدادی پیش میبرد؛ نظامی که دولت، رسانهها، دستگاه پلیسی–امنیتی، دستگاه قضایی و نهاد دین را در اختیار دارد و سازگاریاش با نظم اقتصادی مسلط بر جهان، مهمترین پشتوانهی خارجی آن است.
سخن من با رویکردی است که موضوع سازمانهای کارگری را نه در شکل و محتوی متناسب با شرایط بلکه با توجه به نظریههای انتزاعی و دریافتهای نادرست ازشیوه های سازمان شورای کارگری تحت عنوان اداره شورایی بدون توضیح امکان چکونگی اجرایی شدن این شیوهها در شرایط استقرار سرمایهداری بیان میکنند
بدون حل تناقضهای بنیادی در عرصهی روابط قدرت در اقتصاد سیاسی ایران امروز امکان پاسخگویی مؤثر به مطالبات صنفی و معیشتی وجود ندارد. در چنین شرایطی میتوان با قاطعیت گفت صنفی سیاسی است و مطالبهی صنفی طبقات اجتماعی در ماهیت خود مطالبهگری سیاسی است.
معلمان در سالهای اخیر یکی از رساترین و همسازترین صداهای اعتراض را در ایران بلند کردهاند، به گونهای که بعضی تحلیلگران، «کانون صنفی معلمان» را «پایدارترین تشکل مستقل کارگری» میدانند. محمد حبیبی، سخنگوی این کانون این حرکت مدنی را «جنبشی نوپا» میخوانَد که علاوه بر خواستههای معیشتی، مطالبات منزلتی را نیز دنبال میکند
امروزه در نبود هیچگونه تشکل مستقل کارگران شاغل و بازنشسته، در حاکم بودن شرایط یادشده بر کانونهای بازنشستگان موجود و، تأسفبارتر از همه، در پراکندگی و تشتتی که میان خود فعالان و میان فعالان و بدنهی کارگران شاغل و بازنشسته وجود دارد، شاهد هستیم که دستکم 3.6 میلیون کارگر بازنشسته در نهایت نابسامانی و بیحقوقی قرار گرفته اند
راهبرد سرکوبگرانهی ارزانسازی جانها، نیروی کار و طبیعت، که طرح نخستین آن از صنعت بردهپایهی شکر آغاز شد با کارکردی فراتر و نظاممندتر از گذشته، در دوران انقلاب صنعتی و سپس با شکلگیری و پیشرفت نظام سرمایهداری تا به امروز به شکل فاجعهبارتری ادامه یافته است.
سخن از «خوانشهای جدید» وجود برخی خوانشهای قدیمیتر را فرض میگیرد. خوانش متون کلاسیک و اقتصادی و تحلیلهایی اجتماعی همچون سرمایه، بستگی زیادی به شرایط تاریخی، تضاد طبقاتی، وضعیت سیاسی و مباحثههای پیشین بر سر موضوع مورد نظر دارد.
هدف از بحث راجعبه روانشناسی مارکس روشن کردن رابطهی میان جامعهی سرمایهداری و بالاگیری روزافزون بیماریهای روانی منتج از آن است که علتشان را باید در مناسبات تولیدی میان انسانها در این نظام واکاوی کرد.
زمان آن فرارسیده است که واقعیتی تلخ را بپذیریم و اعتراف کنیم که دموکراسیهایمان از عهدهی مقابله با بحران تغییرات اقلیمی برنیامدهاند.ابراز تعهدات لفظی به اوج رسیده است. اما هیچ دولتی برنامهای متناسب با هدفی ندارد که همگی نقش حیاتیاش در آیندهی جمعیمان را پذیرفتهاند
در پاسخ به کسانی که از ما میپرسند که خواهان چه نوع جمهوری هستیم بیمعطلی میگوییم: ما خواهانِ یک جمهوری دموکراتیک کارگری هستیم، ما خواهان جمهوریای هستیم که در محدودهی دموکراسی باقی بماند، که در آن کلیهی اصلاحاتی که از محتوایی اجتماعی برخوردار است با رعایت کاملِ شیوههای دموکراتیک صورت میگیرد.
مهمترین و عاجلترین سیاست چپ در برخورد با این جنگِ وحشتناک، از یک طرف محکوم کردن بی قیدوشرطِ حملهی روسیه به اوکراین، و همزمان محکوم کردنِ توسعهطلبی ناتو و مسابقهی تسلیحاتی، و نیز تأکید بر برقراری بلافاصلهی آتشبس و مذاکرات صلح باشد.
نتیجهی انتخابات ریاستجمهوری هر چه باشد، چپ میتواند انتخابات پارلمانی را به یک «دور سوم» انتخاباتی تبدیل کند: لحظهای تعیینکننده برای شکست هر دو بلوک مکرونیست و راست افراطی، که بدترین سناریوی ممکن برای هردوی آنهاست.
با قطع روسیه از منطقهی دلار به سبب تحریمهای غرب، اتکای اقتصادیاش به ابرقدرت در حال رشد جهان، یعنی چین، افزایش مییابد. ایالات متحده در پی آن است که از بحران اوکراین برای گسترش ائتلاف خود برای مهار پکن بهره ببرد.
سوال مهم اینجاست، آیا نیرویی در برابر سیاستهای امپریالیستی شرق و غرب که جهان را به کام نابودی کشاندهاند وجود دارد؟ جهان سرمایهداری با در اختیار داشتن رسانهها و بمباران اطلاعاتی مردم به سادگی میتواند هر ذهنی را مهندسی کند.
نمونهی چین، نولیبرالیسم را با چهرهای جدید به منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا مینمایاند و ازاینرو مورد استقبال برخی از دولتهای خودکامهی این منطقه قرار میگیرد. بنابراین، پرسش واقعی این است که پارادایم اقتصادی و سیاسی چینی تا چه اندازه اقتصاد نولیبرالی، نابرابری اجتماعی و اقتدارگرایی را در منطقه تقویت خواهد کرد؟
نزد لنین تنها یک پویهی فلسفی، در معنای دقیق کلمه، وجود دارد و این دقیقاً جنگ – با تمام مخاطرات و پیامدهای بلافصلاش- است که آن پویه را متعین میکند. اگر این نکته درست باشد که ابژهی فلسفه را نمیتوان از ابژهی سیاست جدا کرد، مسئلهی بالا میتواند برای فلسفه مهم باشد.
شهرهای بمبارانشدهی اوکراین و اجساد کودکان را در شبکههای تلویزیونیِ روسیه نمیبینید. جوانان شجاع روس که با جنگ مخالفت میکنند کتک میخورند و دستگیر میشوند، در حالی که اکثر مردم ساکتاند ــ نه اثری از تظاهرات انبوه است، نه خبری از اعتصاب.
بهسوی یک بازسازی» نوشتهی آکسل هونت
سوسیالیسم جدید تنها محدود به الغای دگرسالاری (هترونومی) و کار بیگانه شده در عرصهی اقتصادی نیست، و بر این باور است که روابط شخصی و دموکراسی سیاسی نیز باید از اجبار و اعمال نفوذ مبری شوند.
سرمایهداری به معنای بنگاههایی است که گروههای کوچکی از افراد – کارفرمایان – که بر گروههابی بزرگ ریاست میکنند – کارکنان تحت استخدام – آنها را اداره میکنند. کارفرمایان به سمت حداکثر کردن سود سوق داده میشوند: مازاد ارزش خلق شده بهدست کارگران استخدامشده در مقایسه با دستمزد پرداختی به آنها
تجربهی بحران همهگیری قرن، اما تأیید دیگری بر نظریهی لنینیستی حزب، یعنی حزب ـ طرح است. در کتاب «سیاست آنها و ما» نتیجهگیری از آن نبرد مطرح شده است: در دست گرفتن واقعی حلقهی متصلکنندهی سازمان راهحلی ثابت شده برای رویارویی با یک بحران ناگهانی و پیشبینیناپذیر است
در حالی که شورش خودانگیخته واکنشی سیاسی در پیوند طبیعی با استبداد ساختاری سرمایهداری است که مستقیماً در برابر آن قرار میگیرد، مبارزهی صنفیْ واکنشی اقتصادی است که در پیوند باواسطه با استبداد ساختاری است و نمیتواند مستقیماً در موازنه با آن قرار گیرد.
اوکراین و دونباس در واقع به دو قدرت امپریالیستی بزرگ همسایه روی میآورند تا حاکمیت خود را واگذار کنند یا به آن همسایهی امپریالیستی متصل شوند. کییف خواهان عضویت در اتحادیهی اروپا شد؛ جمهوریهای دونباس خواهان پیوستن به روسیه و همراه با آن به اتحادیهی اوراسیا شدند.
چپ در مرحلهی انقلاب قرار ندارد. چپ در هیچ نقطهای از جهان اکثریت جامعه را تشکیل نمیدهد. وظیفهی بلافاصلهی چپ، کسب اکثریت از طریق اعتلای آگاهی سوسیالیستی است. این کار طبعاً اقدامی انفرادی نیست. نوعی تشکل لازم است. چه نوع؟
با اینکه درفراز و نشیبهای پنج سال گذشته، نمی توان سیاست رئیس جمهور امانوئل ماکرون را موفقیت آمیز ارزیابی کرد، اما به نظر می رسد که انتخاب مجدد او به سمت رئیس جمهور محتمل ترین سناریوممکن باشد : راست افراطی قدرتمند است اما آرای آن بین دو نامزد تقسیم گشته و بعید به نظر می رسد که یکی از آنها بتواند پیروز شود.
هنوز جنگ در جریان است و سخنان فاشیستی، نژادپرستانه و استعمارگرانه در رسانهها تکرار میشود. ازاینرو درک شیوهی مبارزهی قلمی وولف با فاشیسم منظرهایی فکریِ قابل اعتنایی به روی ما میگشاید. هیتلریسمِ درونیای که ویرجینیا وولف نسبت به آن هشدار میداد امروز در سرتاسر جهان مصادیق عینی بسیار ملموسی دارد.
با شروع جنگ اوکراین رسانههای ناتو در حال ترسیم تصویری آخرالزمانی از جنگ اوکراین بودهاند؛ به نحوی که گویی این یک نبرد سرنوشتساز میان دموکراسی و دیکتاتوری است. چه کسانی این تبلیغات را میکنند؟ همانهایی که به مدت ۲۰ سال با چنین لفاظیهایی به اسم «گسترش دموکراسی» و «مبارزه با طالبان» بر سر مردم افغانستان بمب ریختند و..
ما باید ارزیابی عینی مشابهی از جنگ کنونی داشته باشیم. در توانمندی آگاهی ملی اوکراین که تهاجم آن را تقویت میکند، شکی وجود ندارد. اما نقش بسیار فعال آمریکا و ناتو نیز انکارناشدنی است. این با مورد خیالیات از لنین که خودت آن را «فرضیهی بیهوده» مینامی، همخوانی ندارد،
هدف این مختصر نهفقط نشان دادن نادرستی اتهامات خصمانه به ژیلبر اَشکار و دفاع از او به عنوان یک دوست و همکار، و یا تأیید یا ردِ مواضع سیاسی او است، بلکه هدف اعتراضی است دوباره به تداوم این روش برخورد بیمسئولانه و نازل در میان اهل سیاست، از لیبرال و ناسیونالیست و مذهبی گرفته تا جنبش چپ ایران.
آنچه هماکنون در شکل تهاجم نظامی روسیه به اوکراین در جریان است نمودهایی از تقلا برای تسلط بر فضا و گسترش دامنهی حوزهی نفوذ قدرتهای امپریالیستی است. از اینرو آشنایی بیشتر با مفهوم ژئوپلتیک و جایگاه آن در فهم و شناخت مسائل مبرم نظم جهانی حائز اهمیت فراوانی است.
تلفیق مناسبات کار در خدمت انباشت سرمایه منحصر به خاورمیانه نیست. همین تنوع مناسبات کارـسرمایه و هنجارهای فرهنگی و اخلاقی مرتبط، تاریخهای محلی سرمایهداری را در سراسر جهان تشکیل میدهد. والتر جانسون معتقد است که تجارت بردههای آن سوی اقیانوس اطلس و بهویژه تصورات نژادی، به سرمایهداری صنعتی شکل داده است.
آنچه حیرتآور است این که در شرایط اقلیمی ایران، به نظر من هیچ شیوهی آبیاری به اندازهی شبکهی قنات بازدهی و کارآمدی ندارد، با این همه به دلایلی کاملاً غیرمنطقی رفتهرفته این نظام آبیاری در ایران عملاً از بین رفته و با شیوههای غیرکارآمد جایگزین شد.
بعد از وقوع انقلاب، انجام رفراندومِ تعیین نوع حکومت به معنایِ تحقق «آنچه مردم میخواهند» با فراز و نشیب زیادی همراه میشود. دو مسئلهی مهم وجود دارد: ۱) رفراندوم چه زمانی برگزار شود؟ ۲)رفراندوم چگونه برگزار شود؟ در خصوص پرسش نخست، گروهی از نیروهای انقلاب باور داشتند که نمیتوان به «جمهوری اسلامی» پیش از آنکه مشخص باشد «قانون اساسی» آن به چه ترتیب است، رأی آری یا خیر داد.
وقتی مجالس قانونگذاری با استفاده از قدرتِ دولتی و حکومت، ترکیب سهم هریک از نیروهای درگیر در تعیین نظام دستمزدی را به سوددولت رقم میزند و ساختاری با آرای بسیار غیردموکراتیکِ هشت رای در مقابل سه رای ایجاد می کنند؛ با شرایطِ اقتصادی اکنون جامعه قطعا دستمزد و متعلقات آن دستمزدی مناسب برای برچیدن انواع فقر مطلق و نسبی از زندگی کارگران نخواهد بود .
تهاجم روسیه به اوکراین آشکارا تهاجمی امپریالیستی با رؤیای بازپسگیری سرزمینی است که زمانی در اشغال روسیهی تزاری بود؛ همان فکری که پوتین در سخنرانی خود با دستور حمله در سر داشت. روسپرستی امروز ریشه در استالینیسم دارد؛ زمانی که اتحاد جماهیر شوروی بهعنوان «سوسیالیسم واقعاً موجود» و تمام سیاستهای آن «سوسیالیستی» معرفی میشد.
میپرسیم: این سکوت که موجب حفاظت و دوام نسخهای مسلط فلسفهی مارکسیستی میشود، برای چیست؟ به این دلیل است که کارکرد عمیقاً کانفورمیستی و توجیهگرانهی این نسخه، به کار «تجلیل از وضع موجود» و تبدیل کارگزاران این نسخه به نگهبانان عمومی تولید تئوریک، میآید
آیا اوکراین به ویتنامی برای روسیه تبدیل خواهد شد، یا شکافی در منافع مشترک آمریکا و اروپا ایجاد خواهد کرد؟ فارغ از نتیجهی این جنگ، شتاب روند تغییر در تعاملات انرژی و تولید کالا و خدمات که در دههی گذشته آغاز شده بود، افزایش خواهد یافت و منتفعین و متضررین، نتایج این تغییرات را سریعتر تجربه خواهند کرد.
در آستانه تدارک تجاوز نظامی خطرناک پوتین به اوکراین، عدهای از ارشدترین ژنرالهای بازنشسته روس،: به باور ما، خطری که فدراسیون روسیه را مورد تهدید قرار میدهد، سرشت نظاممند و داخلی دارد که از مدل دولت، کیفیت قدرت و وضعیت جامعه ناشی میگردد. دلایل چنین وضعیتی کاملا داخلی هستند.
شبیهسازی اعتراضات کارگری با آنچه که در سالهای نخست انقلاب رخ داد از زبان علی خامنهای «تصادفی» نیست. پس از سخنان او در جمع کارگران دهها فعال کارگری در نقاط مختلف بازداشت شدند. بازداشتهایی که با هدف توقف مبارزات پیشرونده کارگران و معلمان صورت گرفته است. بیشتر بخوانید ...
چهل وهفت سال است که لبنان گرفتار پیچ و خم هایی دوزخی مانند جنگ داخلی، تلاطم، سوءقصد و قتل های سیاسی، اشغالگری و حملات اسرائیل با تحریم ها و تخریب زیرساخت ها، ورشکستگی مالی و پولی شده و یک نظام دولتی معیوب همه اینها را تشدید کرده است.
کارگران فرهنگی -معلمان عزیز ما- و نیز کلیه کارگرانی که برای سرمایهی مولد -دولتی یا خصوصی- در نقش واقعی خود کار میکنند، کل ارزش اضافی جامعه را تولید و محقق میکنند. ارزش اضافی کل، متعلق به کلیه کارگران است و با عرق جبین آنها به وجود آمده است
ممکن است نظام حکمرانی به مطالبات معلمان موقتی و ناقص پاسخ بدهد. یعنی اینکه ساختار موجود را حفظ کند اما برخی رفرمها در آن انجام بدهد. مثلاً تا حدی از طریق توافقی که در برجام در حال شکل گیری است بهبودی در وضعیت ارزی ایجاد بشود و بخشی از دلارهای نفتی تزریق بشود.
بیتکوین، قدیمیترین و پرطرفدارترین رمزارز، طی یک هفته بیش از 16 درصد و در شش ماه گذشته بیش از 50 درصد سقوط کرده است. اگر ارزش آن همچنان سقوط کند، بسیاری از مردم عادی که به این باور رسیده بودند رمزارز مسیرشان به سوی امنیت مالی است، از هستی ساقط میشوند.
نمیتوان موج جدید اعتراضات مردمیِ این روزها را دید و به روزهای پرتلاطم دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ بازنگشت و نپرسید که «آیا این خیزش میتواند از جایی که چند سال قبل بود جلوتر برود و سرکوب نشود؟».
چپ به استدلالهای تهاجمی نیاز دارد. ما نباید قبول کنیم که بحث کردن بر سر شریک جرم بودن ناتو و رژیم پسامیدان در اوکراین، یا بحث کردن دربارهی دلایل اجرایی نکردنِ مفاد توافق مینسک، یا دربارهی روابط ناتو-روسیه، منع شود.
جوانان سراسر دنیا هم میکوشند تا از طریق این هنر پویا که ارتباطی ارگانیک با فضای شهری و چهره به چهره با مردم دارد، هم کوچه، خیابان و فضای کوچک شهری خود را تغییر دهند و هم صدای خود را در ابعادی وسیعتر به گوش جهانیان برسانند
. ما با ترکیبی
از سرمایه داری معاصر لجام گسیخته ی درنده و سرمایه داری کلاسیک عصر داستانهای چارلز دیکنز روبرو هستیم که تا جای
ممکن از طبقه ی کارگر بهره م یکشد و در ضمن به سادگی او را اخراج و بیکار میکند.
به یاد غزاله علیزاده، داستاننویس پیشرو و توانایی که روز ۲۱ اردیبهشت سالروز مرگ اوست، متنی از هوشنگ گلشیری که روز بعد از خاکسپاری غزاله، دربارهی او، خودکشی او و داستاننویسی او نوشته بود و پیش از این، منتشر نشده است.
متن حاضر گزارشی میدانی از چگونگی حضور زنان در صف مقدم اعتراضات ضد جنگ در روسیه ارائه میکند. دقت در چنین تجاربی میتواند در فهم شیوههای نوین سازمانیابیِ منعطف در موقعیتهای مشابه راهگشا باشد.
حجاب، خواه انتخابی آگاهانه باشد یا اجباری نهادینه، به هر حال بر همهی وجوه زندگی زنان تأثیر میگذارد، تأثیری که گاه تا پایان عمر ماندگار است و زندگیِ آنها را به شکلی دیگر رقم میزند.
دولتهای خلیج نهادهای سیاسی مستقلی نیستند که از طریق سرمایههای بادآوردهی فراوان دلارهای نفتی بر جامعه سوار شده باشند، بلکه دولتهایی طبقاتی هستند که در جهت میانجیگری و بازتولید قدرت سرمایه عمل میکنند.
حزب کمونیست روسیه متوجه انتی کمونیسم اکراینی هست، طوری که ان را “مقامات فاشیستی” توصیف می کند، اما به انتی کمونیسمی که در صدای رسمی روسیه فوران می زند، و به آنچه از حنجره رئیس جمهور پوتین که در نخستین سخنرانی وی در قبل از آغاز عملیات نظامی به گوش رسید، هیچ توجهی ندارد
موضوع وگنیسم همچنان موجب دودستگی و بالا گرفتن بحثوجدل در میان چپها میشود. اغلب در میان لیبرالهای پرزرقوبرق و صلحدوستان، که با چرخدستیهایشان در شعبههای محلی(فروشگاه) ویتروز میچرخند، روایتی ظهور کرده است که وگنیسم ارتباط تنگاتنگی با سبک زندگی قشر مرفه دارد
در بسیاری
از مسائل بنیادین استالین جانشین لنین نبود، بلکه در برابر و ضد او قرار داشت. در این معنا و از منظر انسانی
یکی از مهمترین مسائل بازگشت به نوع انقلابیِ لنین است. به همین خاطر است که توجه به لنین به عنوان
انسانی واقعی و نه چهرهای افسانهای را مهم میدانم
ایدهی اساسی سرمایهداری سبز مبتنی بر این فرض است که سرمایهداری هم بخشی از معضل و هم بخشی از راهحل است. اما این مساله نادیده گرفته میشود که رشد نیز یک جنبهی «مادی» زیستبومی مهم دارد.
گزارش مربوط به یکی از نخستین گردهماییهای کارگران کارخانجات مختلف تهران در روزهای پس از انقلاب ۱۳۵۷، در محل «خانهی کارگر» است. روزهایی که کارگران برای رهایی از ستم در پرتو آزادیهای بهدست آمده میتوانستند گرد هم آیند و خواستهها و مطالبات صنفی و سیاسی و مطالب هشدارآمیز خود را بیان کنند.
در آینده روز می چگونه خواهد بود؟ گمان می برم روز می به عنوان روز جهانی طبقهی کارگر و الهام بخش حرکتهای رادیکال باقی خواهد ماند. اگرچه در فرم و مفهوم کلاسیکش شاهد تغییراتی خواهیم بود. اکنون نیز این تغییرات را در راهپیماییهای روز می اخیر روسیه میبینیم.
از کار کودکان در چهارراهها گرفته تا کار در کارگاههای زیرزمینی مشاغل سیاهی هستند که هیچ ضابطهای در آنها برای پرداختِ دیون کارگران بر گردنِ کارفرما در برابر سازمانهای بیمهگر و و دولت نیست.
این روز تعطیل را خودِ کارگران گمنامی شکل دادند که از طریق آن، خودشان را در سراسر خطوط شغلی، زبان و حتی ملیت به عنوان یک طبقهی واحد تشخیص دادند و به اختیار خود سالی یکبار تصمیم میگیرند کار نکنند و از اجبار اخلاقی، سیاسی و اقتصادی به کارکردن سر باز میزنند.
مارکس در واکاویاش از جامعهی کاری، کار در کارخانهی سرمایهداری منچستر را مدنظر داشت. دنیای کار امروز، با مدنظر نگرفتن کار در کارخانهی نئوتیلوریستی در کارخانهی بازار جهانی، طور دیگری بهنظر میرسد.
الن بدیودر یادداشت های « ملاحظات درباره سرگردانی جهان»، تصویر نگران کننده ای از سرمایه داری ترسیم می کند که خطر ناآرامی های اقتصادی و جنگ های جهانی را به همراه دارد. برای مقابله، او دعوت به پایداری مثبت در مسیر « جهت گیری مجدد کمونیستی » مینماید.
هنوز با همان کلیشههای جنسیتی مواجه هستیم. دخترانی که در حسرت ازدواج هستند، و وقتی ازدواج میکنند زن بودنشان محدود به حماقت و وحشیگری است!
…کجای اینها همه طنز است؟ کجای اینها همه «مهمونی»؟
امروزه بیش از هر زمان دیگری بازکشف نظریهی اکولوژیکی مارکسی، برای بسط شکلهای نوینی از استراتژی و مبارزهی چپ علیه سرمایهداری جهانی، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
رهبران اوکراین می توانستند با چشم پوشی از پیوستن به ناتو به عقب نشینی نیروهای روسی دست یابند. اکنون در قلب مذاکرات، اعلام بی طرفی می تواند نامناسب به نظر آید، اما مزیت های زیادی هم دربر دارد.
خواهربودگی یا رابطه خواهری که گاه اتحاد زنان خوانده می شود را برخی شکلی از پیوند عاطفی میان زنها میدانند که مشتمل بر اندیشه و تجربهی پیوند زنان، خودباوری و هویت کشف شده در دیدگاهی زنمحور است.
نویسندگان مایلند با قوّت و اشتیاق از «جنگ جهانی اول» حرف بزنند. با اینهمه، شدت کممایگیِ مواجههی تجربهی آنان با واقعیات جنگ از این معلوم میشود که تا چه اندازه ایدهی جنگهای آینده را با خیرهسریای مطلقاً بیملاحظه و بی هیچ درکی از آنها مینگرند.
هواداران «حزب دموکراتیک خلق ها» موضوع را به خوبی درک کرده اند: در ۲۱ مارس ۲۰۲۲، به مناسبت «نوروز»، سال نوی کردها، نزدیک به یک میلیون تن در دیار بکر تجمع کردند. این جشن سنتی تبدیل به نمایش حمایت از «حزب دموکراتیک خلق ها» شد
رشدزدایی بر مسئلهی رشد در سیارهای با منابع محدود پرتو میافکند. همچنین جامعهی انسانی کوچکتری را متصور میشود که از طریق تولید و مصرف کمتر و به شیوههایی ازلحاظ بومشناختی پایدارتر با کیک اقتصادی در حال کوچک شدن زندگی میکند و
“اول ماه می” روز جهانی کارگر برای کارگران ایران یادآور این درس است که کارگران به هر میزان از قدرت و توانمندی طبقاتی درجهان و در هر کشور مستقل برخوردار شدهاند همیشه دوران ساز بودهاند.
کاربست مکرر الگوی «شیوهی انباشت انطباقی» برای نجات فرایند انباشت، با کرانهای عبورناپذیری روبروست. چرا که مستلزم پیشروی هرچه بیشتر سرمایهداری بهسمت کرانهای انسان و طبیعت است.
حقیقت این است که دولت کوبا بیشتر روی هتل های مجلل سرمایه گذاری می کند تا فعالسازی مجدد تولید
مواد غذایی. کشاورزی کوبا در وضعیت فروپاشی قرار دارد. برنامه ریاضتی اعمال شده به این معنی است که بسیاری از کاالهای اساسی برای کوبایی های فقیرتر غیرقابل دستیابی.
در سطح خارجی، «کمکهای بشردوستانه» غربی، چه مالی و چه مادی که از طریق انجیاوها ارسال شد، در خاموشکردنِ انقلاب سوریه نقشی کلیدی داشت. انجیاو، ماهیت انقلاب و همچنین جامعه را در مناطق مخالف، عمیقاً تحت تأثیر قرار داد.
یک شرایط بسیار بسیار ظالمانه ای را به کارگر تحمیل میکندکه همین مزد مصوب که شما میفرمایید پانصد و هفتاد درصد تصویب میشد ، همین پنجاه و هفت و چهاردهم درصد هم اجرا نخواهد شد اطمینان میدهم که این اتفاق نمی افتد، چرا که ضمان اجرایی ندارد؛
هرچند که ما از آغاز میدانیم «جنگ ادامه دارد…» و پشت بیابان نیز همچنان لشکری از سربازهایی همشکل، با چشمانی بسته و گرهای در ابروان، به رنگِ گاز خَردل در ردیفهایی بیپایان به صف ایستادهاند…
نوآم چامسکی در جایی میگوید افراطیترین و شرورانهترین شکل امپریالیسم، استعمار شهرکنشین است. فلسطینیان، از بخت بد، مشمول امپریالیسم غربی و استعمار شهرکنشین صهیونیستی، هر دو، هستند.
آیا میت
پس از تجاوزِ روسیه به اوکراین، فازِ جدیدی از الگویِ جنگ و سیاستِ جهانی را تجربه میکنیم. اگر عجالتاً از بالاگرفتنِ خطر فاجعهی اتمی بگذریم، همین حالا هم میبینیم که آشفتگیهای بحرانهای جهانی—پاندمی، تغییراتِ آب و هوایی، از دست رفتنِ تنوعِ زیستی، و کمبودِ آب و غذا— یکدیگر را تشدید میکنند.
جریان روشنفکری روسیه که سابقهای طولانی و پرشور در مبارزه با استبداد حکومتی دارد و در دورهی شوروی، چهرههای درخشانی همچون الکساندر سولژنیتسین و آندری ساخاروف از آن برخاستند، در روسیهی امروز در چه وضعیتی به سر میبرد؟
در مورد دولتهای مطلقه مانند روسیه و دیگر دولتهای خودکامه نمونههایی وجود داشت که چگونه میتوان در مناطق یا حداقل در برخی وجوه صنعتی از مناطق دیگر ـ بهجز پیشرفتهترین جوامع غرب ـ پیش رفت.
آیا فریدریش انگلس «دشمنی داخلی» بود که لطمهی بنیادینی به مارکسیسم زد؟ آیا او با تلاش برای کاربست اصول مارکسیستی برای واکاوی طبیعت مرتکب اشتباه شد و درنتیجه مارکسیسم را به فلسفهای جزمی بدل کرد؟
جامعه ما امروز نسبت به موضوع جامعه شناسی حقوق آگاهی چندانی ندارد. به ویژه جنبشهای اجتماعی ما از این بابت بسیار ضعیف هستند. برای نشان دادن این مساله هم کافی است به مجلس شورای اسلامی نگاه کنیم. ما درسطح قانونگذاری نمایندگانی از کارگران وسایر اقشار اجتماعی نداریم .
بنابراین اگر سیاست اتحادیهی اروپا صرفاً [ارسال] تسلیحات و تحریم باشد و به راهحل مسالمتآمیز کمک نکند، به این معنی است که آنها در واقع میخواهند جنگ در اوکراین هرچه بیشتر ادامه پیدا کند. آنها به نوعی «جنگ ابدی» با روسیه در اوکراین نیاز دارند که بعید است روسیه در آن دوام بیاورد.
اگر چپ میخواهد هژمونیک باشد و نشان دهد که میتواند از تاریخش برای وظایف امروزی استفاده کند، باید واژههای «ضدنظامیگرایی» و «نه به جنگ!» را بر پرچمهای خود بهنحو ماندگاری بنویسد.
براهنی فرایند تاریخی تراژیکی را در دل یک خاطره گنجانده است. او در باره یک جغرافیای معین در باره یک مردم مشخص در باره یک بازه زمانی خاص و در باره یک حاکمیت مردمی سرنگون گردیده سخن می گوید.
مارکس در آثار دوران جوانی و قبل از ورود به نقد اقتصاد سیاسی در مقدمه ی “درآمدی بر نقد فسلفه ی حق هگل” می نویسد:”همانطور که فلسفه در پرولتاریا سلاح مادی خود را پیدا می کند، پرولتاریا هم در فلسفه سلاح ذهنی خود را می یابد” تئوری باید بتواند توده گیر شود تا جهان را از پستی و تحت ستم بودن رها کند
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، با اعلام اینکه نیروی بازدارنده خود را به حالت آماده باش کامل قرار می دهد، همه ستادهای فرماندهی ارتش ها را مجبور کرد تا فرضیه های خود را که اغلب به ارث برده از دوران جنگ سرد هستند ، به روز کنند.
براهنی در خطاب به پروانهها میگوید: «سالها ممارست به ما یاد داد تا به زبان به صورت پدیدهای نگاه کنیم که اولاً وسیله نیست و ثانیاً در هر نوبت که ما از آن برای شعر استفاده میکنیم، آن به درون خود برمیگردد و میشود چیزی غیرقابل پیشبینی که تمام قوانین را باید به هم بزند.
هر شهروندی که جسارت «بی اعتبار کردن استفاده از نیروهای مسلح» را داشته باشد، در معرض محکومیت ۳ سال و اگر دیگران را ترغیب به تظاهرات کند ۵ سال زندان خواهد بود. نوشتن یک مقاله در مطبوعات که محتوای آن با بخشنامه های وزارت دفاع مغایرت داشته باشد، می تواند تا ۱۵ سال زندان به بار آورد.
پس از اعتصابها و اعتراضات در سراسر کشور، کارگران سه انبار این شرکت در نیویورک و آلاباما مشغول تصمیمگیری هستند که آیا به یک اتحادیه کارگری بپیوندند. اتحادیهای که اولین تشکل صنفی آمازون در آمریکا خواهد بود.
اکنون برایم فکر نکردن به تجربهی «تمرین وضعیت جنگی» ناممکن شده است، زیرا تصاویر هراسانگیزی از شهروندان بیگناه اوکراینی را میبینم که در پناهگاههای دوران گذشته جمع شدهاند و از بمبهایی پناه گرفتهاند که قبلاً تهدیدهای انتزاعی و غیر واقعی به نظر میآمدند و حالا به واقعیت پیوستهاند.